دلار نیما و رانتی که بالاخره حذف شد
«اخبار بورسا»:
در دولت اول خاتمی، دلار به تک نرخی تبدیل شد و ارزهای دولتی تقریباً لغو شد. همچنین در قانون مقرر شد که قیمت بنزین و منابع انرژی سالانه به میزان معینی افزایش یابد تا به نرخ جهانی برسد و از مشکلات و تبعات آن مانند افزایش قاچاق سوخت جلوگیری شود. با گذشت زمان، درآمدها متناسب با افزایش قیمت ها افزایش می یابد و احتمالاً پس از چند سال هزینه و درآمد ما نیز با سایر نقاط جهان هماهنگ می شود، اما; در سال ۱۳۸۲ قانون عجیبی به نام «قانون تثبیت قیمت» در شورای اسلامی شهر به ریاست حداد عادل تصویب شد. مجلس در آن زمان آن را به عنوان سوگند برای مردم ایران تلقی کرد، سوگندنامه ای که در نهایت به شکنجه اقتصادی تمام عیار تبدیل شد.
اقتصاد با تمرکز بر اعمال قیمت ها و کاهش یارانه ها، یک شبه به مسیر اقتصاد و نظم دولتی بازگشت. اساساً ثبات قیمتی در اقتصاد وجود ندارد و ثبات قیمت تنها با حفظ تعادل بازار امکان پذیر است و دستور ثابت ماندن قیمت ها در بلندمدت منجر به ناهماهنگی و انفجار تورم نمی شود. دلایل را در مقاله دیگری در افق میهن به تفصیل بیان کردیم.
(
این قانون بار دیگر تضمین کرد که دلار فدرال به بازار بازگردد. دلاری که جز رانت رانت خواران و رانت خواران هیچ سود بلندمدتی برای رفاه مردم نداشت. در دوره گرانی های ارزی دولت احمدی نژاد از دلارهای دولتی برای واردات زیپ و چوب خشک استفاده می شد و در نهایت این محصولات با قیمت آزاد در بازار به فروش می رسید. این دلار در دولت روحانی در سال ۹۶ با نام جدید دلار نیمایی پس از ارز ۴۲۰۰ جهانگیری ایجاد شد و در نهایت رانت هنگفتی را نصیب سودجویان کرد. رانتی که در دولت بعد هم ادامه پیدا کرد و حتی قیمت به بیشترین اختلاف با بازار آزاد رسید. کدام کالاها و در نهایت چند کالا با پول دولت در بازار عرضه می شود؟ هر کالایی در بازار به قیمت دلار آزاد ارزش گذاری می شود، حتی اگر با دلار دولتی خریداری شده باشد.
این وضعیت دو مشکل عمده در صنعت ایجاد کرد.
۱- صنایعی که قیمت گذاری اجباری داشتند و نیاز به مواد اولیه وارداتی داشتند به قدری در صف تخصیص ارز بودند که مجبور به تهیه ارز در بازار آزاد شدند اما مجبور شدند محصولات خود را به قیمت نیم دلار بفروشند. این اتفاق عملا بر جیب صاحبان و سهامداران این شرکت ها سنگینی کرد.
۲- صنایعی که قیمت گذاری تکلیفی نداشتند اما به رانت دسترسی داشتند، مواد اولیه را با ارز دولتی تامین می کردند و سپس با دلار آزاد می فروختند و سود کلانی به جیب می زدند. سود از جیب مردم به مستاجران.
با لغو نیمه ارزی اکنون مشکل گروه دوم به طور کامل حل شده است و مشکل گروه اول باید با لغو قیمت گذاری دستوری بیش از این حل شود.
عواقب این تصمیم چیست؟
تک نرخی شدن دلار مطمئناً در بلندمدت برای مردم و اقتصاد مفید است، اما در کوتاه مدت میتواند یک شوک اقتصادی ایجاد کند. در کوتاه مدت، حذف دلار دولتی ممکن است منجر به افزایش قیمت برخی کالاها و خدمات شود که البته زیاد هم نیستند، زیرا تقریبا ۹۰ درصد کالاها حتی با ارز دولتی با قیمت آزاد عرضه می شوند. . اما در درازمدت با حذف این رانت، تنها تولیدکنندگان واقعی و درجه یک و تولیدکنندگان کالاهای پرارزش در بازار باقی می مانند و درآمدها با نرخ جدید ارز تعدیل می شود.
در حال حاضر بسیاری از تولیدکنندگانی که به بودجه دولتی دسترسی دارند صرفاً به دلیل همین دسترسی و نه به دلیل تولید کالاهای باکیفیت در کشور مانده اند. شرکتی که شروع به تولید محصولات بسیار ضعیف با دسترسی به پول دولتی با هزینه غیرواقعی کم و فروش آنها به قیمت آزاد می کند، باید از شنبه آستین ها را بالا بزند و به تولید با کیفیت روی بیاورد، زیرا دیگر هدیه رایگانی برای داشتن وجود ندارد. برای رقابت با محصولات با کیفیت این بدان معناست که کیفیت محصولات موجود در بازار نیز در دراز مدت افزایش می یابد.
این تصمیم چه تاثیری بر بازار سهام دارد؟
صنایع موجود در بازار در دو وضعیت ذکر شده قرار نمی گیرند. البته اکثر صنایع موجود در بازار مشمول شرط اول هستند. یعنی باید ارز آزاد بخرند و با نصف ارز بفروشند. حتی برخی از صنایع مانند پتروشیمی ها مواد غذایی و ملزومات را با قیمت های عجیب و غریب می خریدند و پس از صادرات ارز خود را به نیما می فروختند! یکی از دلایل کاهش سودآوری این صنایع، اختلاف قیمت برابر دلار آزاد و دولتی بود.
با حذف نیم دلار، سود این شرکت ها نیز واقعی و افزایش می یابد و این اتفاق می تواند باعث جهش بازار نیز شود. بخشهایی مانند پتروشیمی، فلزات اساسی، روانکارها و عموم صنایع صادرات محور بیشترین تأثیر مثبت را از این مصوبه خواهند گرفت. از سوی دیگر، صنایع دارویی، غذایی و شوینده در صورت ادامه قیمت گذاری دستوری با مشکل مواجه خواهند شد. باید دید آیا این صنایع نیز از قیمت گذاری دستوری معاف خواهند بود یا خیر.
تحلیل آماری رابطه بین دلار آزاد و شاخص کل
اگر نمودار شاخص کل را به دلار رسم کنیم (محور افقی دلار، محور عمودی شاخص کل)، تصویر زیر را بدست می آوریم. (خط نارنجی) برای درک بهتر این ارتباط خط آبی یعنی رگرسیون (همبستگی) این دو عامل را رسم می کنیم. با توجه به داده های آماری مانند ضریب تعیین (R2) و مقدار احتمال (P-value) این رابطه بسیار دقیق و مهم است.
اما نتیجه چیست؟
۱- ضریب بتای ۴ نشان می دهد که شاخص در بلندمدت به ازای هر دلار رشد ۴ واحدی خواهد داشت.
۲- هرگاه نمودار (خط نارنجی) به زیر خط رگرسیون (آبی) می رفت، به سرعت رشد می کرد و از آن فراتر می رفت و هرگاه از آن بالاتر می رفت به شدت سقوط می کرد. طبق روند، برای رسیدن به خط آبی در حال حاضر باید به شاخص ۳ میلیون برسیم! اگر شاهد رشد قوی تری در دلار نباشیم.
۳- تمامی موارد فوق از نظر آمار و احتمال آورده شده و قطعیتی وجود ندارد و فقط از نظر آمار و احتمال نتیجه گیری شده است.
در نهایت باید منتظر بود و اتفاقات اقتصادی کشور را با دقت تماشا کرد، زیرا بورس و اقتصاد هر دو آینه همدیگر هستند، اقتصاد رو به رشد در بورس منعکس می شود و وخامت بازار سهام به معنای زوال اقتصادی است. کشور
پایان مقاله
فرید عباسی کارشناس بازار سرمایه