رئیس جمهور و نمایندگان بهجای اینکه برای گرانی کاری انجام دهند، فقط حرف میزنند

چه کسی می خواهد فقر را در کشوری که پنجمین ثروت سرانه ثروتمند در جهان است ریشه کن کند؟
هزار بار تکرار مسئله فقر توسط مسئولان، خبرنگاران، وزرا، اقتصاددانان، نظامیان، روحانیون، خطبه ها، منبرها، صدا و سیما، کارشناسان و همه، در عمل نتیجه ای ندارد و مشکلی را حل نمی کند.
افق میهن، سید مسعود رضوی در این اطلاعیه نوشت:
فقر لایه های آشکاری دارد که محرومیت است. و لایه های پنهانی که پس از سالها در فساد و فحشا و انحطاط روابط انسانی و سستی اخلاق و ادب و فرهنگ و فضایل و تربیت که اساس زندگی بلند و روابط بلند است نمایان می شود.
این گونه است که به دلیل فقر، خانواده نیز معنای واقعی خود را از دست می دهد و غرق در نیازهای روزمره، خودخواهی، زیاده خواهی، فعالیت بدنی و اعتیاد می شود و ناگزیر متلاشی و اتمی می شود. و اعضا و افراد آن مانند ذرات نامرئی، مانند ویروس ها و گرد و غبار گنگ و نامعتبر به همه جا پرتاب می شوند. و در حاشیه و لانه و شکاف جامعه زندگی می کنند. و گاهی فراموش می شوند یا در تاریکی ناپدید می شوند.
این تاریخ خاموش اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی هرگز توسط مورخان روایت نشده و هرگز روایت نشده است، اما داستان نویسان و گاه شاعران و نقاشان آن را به تصویر کشیده اند. در قرن ۱۸ و ۱۹ در فرانسه و بریتانیا، رمان نویسانی مانند امیل زولا و چارلز دیکنز صحنه هایی از فقر و رنج مردم را توصیف کرده اند که بیش از هر تاریخ نگاری برای درک تحولات اجتماعی و تاریخی مفید بوده است.
مانند آمریکا، رمان هایی مانند «کلبه عمه من» در درک درد بردگان و رمان هایی مانند دسته های خشم و جنگل نوشته جان اشتاین بک و آپتون سینکلر در درک درد و فقر بی پایان کشاورزان مهاجر و کارگران تنها، ناامید و بی خانمان بسیار مؤثر بوده است. در ایران نویسندگان بزرگ قرن اخیر در این زمینه گام های خوبی برداشته اند.
در تاریخ ادبیات ایران، تراژدی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری از این دست است و از نوع ادبی است که تاریخ اجتماعی، انسانی و اخلاقی مردم زمان خود را روایت می کند. او تا آنجا پیش می رود که می گوید:
زندگی آدم هم راز فقر بود
او هشت بهشت را به یک گندم فروخت
در ایران کنونی و امسال، در برخورد با فقر و همچنین در تعریف مفاهیم و بیان حقایق آن مستأصل شده ایم. پناه بردن به ادبیات بخشی از این ناامیدی است. آن مسائل ریز و درشتی که حاصل سیاست های غلط فرهنگی و محصول زبان بیهوده و فهم آلوده و برنامه های نادرست و در طول چند دهه با بودجه های هنگفتی است که صرف ده ها نهاد و سازمان و تبلیغات، رسانه ای، تبلیغاتی، ارتباطی، آیینی، هنری، فرهنگی، ارشادی، آموزشی، فرماندهی و دلسوز در داخل، تجمع کنندگان، تجمع کنندگان و دلسوزان در داخل، تجمع کنندگان، معترضان و دلسوزان در کنار اردوگاه ها می شود. جلسات دوستان، و نتایج، چرا نباید داده شود همچنان به همان راه است؟ بالاخره این ملت چقدر سرمایه و جان و قدرت دارد؟ چقدر عصبی است؟ چقدر زمان می برد؟
بگذارید یکی دو کلمه به شما کمک کنم تا بفهمید زندگی مردم چگونه پیش می رود! قیمت شانه تخم مرغ که یکی از مهمترین اقلام تامین پروتئین برای اقشار متوسط و کارگران در ایران است، از تیرماه به ۲۵۶ هزار تومان رسیده است، یعنی نزدیک به سه برابر شده است. ماست و شیر نیز دو برابر میشوند و سایر اقلام اساسی غذایی طی پنج ماه حداقل ۵۰ درصد رشد قیمت خواهند داشت.
همزمان مهاراجههای ملی، نفتفروشان، حوالهفروشان، فیلترشکنها، وامفروشان، سرمایهداران بانکی، کالافروشان، بورسهای یورو، دلار و طلا و صاحبان بسیاری از داراییها با خوشحالی بر استخوانهای سوخته و شکسته فقرای ایران میخندند و دو برابر و سه برابر ثروتمندتر میشوند. شانس، شانس!
چه کنیم حال و احوال کسانی که زیر بار فقر له شده اند همان است که نویسنده مصیبت نامه گفته است:
صائلی از عین سوریده پرسید
گفت اگر نام مهین ذوالجلال
شما داستان یک مرد خوب را می دانید.
گفت نان است، این را می توان گفت.
مرد گفت که او احمق و بی قرار است
کی بود اسم مهین نان بی شرم
گفت عجب در قحطی نشابور.
روز و شب گرسنه بودم
نه هیچ جا صدای اذان نشنیدم
در هیچ مسجدی باز نبود
می دانستم که نان نام خوبی است
نقطه نفوس و اساس دین است
رسول ما مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «چون فقر به کفر رسید، به زودی فقر به کفر می رسد» و امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «هر گاه فقر از دری وارد شود، ایمان از در دیگر خارج می شود».
آیا این سخنان بزرگ و باشکوه اساس و حکمت و هدف جمهوری اسلامی نیست؟ بعد از پنجاه سال اگر مردم مطالبه کنند، پاسخ رئیس دولت و مدعی چیست؟
فقر عامل رنج است. و هزار بار تکرار این موضوع توسط مسئولین، روزنامه نگاران، وزرا، اقتصاددانان، سربازان، روحانیون، خطبه ها، منبرها، صدا و سیما، کارشناسان و همه، از چه طرف و خطاب به کدام نهاد و چه کسی و برای چه؟
در کشوری که پنجمین ثروت سرانه ثروتمند جهان را دارد و یا مسئول عواقب آن است، مخاطبان چه کسانی هستند و چه کسانی می خواهند فقر را از بین ببرند؟
آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که چرا همه ما در جایگاه منتقد و مطالبه گر صحبت می کنیم؟ من از دولت و نظام می خواهم که ریشه ماشین، آب، مافیای انرژی، اختلاسگر، جنگ طلب، تنش آفرین، پروژه ساز قلابی، مؤسسه قلابی و هزاران کثافت را قطع کند و ده ها کار ضروری انجام دهد! این کلمات به کرات تکرار می شوند.
مخاطب کیست؟ آنها که مخاطب ما هستند همین حرف ها را به مردم می زنند. رئیس جمهور هم بارها همین حرف ها را زده است و هم وزرا و دیگرانی که می گویند برایش متاسفم و هم نمایندگان مجلس که در سخنانشان ابراز شور و حرارت می کنند، ماشاءالله!
اگر اراده نباشد یا اگر عده ای همه چیز را زیر و رو کنند تا زمان را تلف کنند و همه زمان را از دست بدهند، همه ما بازنده خواهیم بود. در ایران، منطقه و جهان. هیچکس به ایران ما و مردم و فقرای ما رحم نمی کند. هیچکس منتظر ما نخواهد بود و دلتنگ ما نخواهد شد.
این ابیات زیبا از شیخ عطار نیشابوری را برای لطافت دلها اضافه می کنم، مگر این که طلسمی در برابر جادوی دلواپسان و ابلهان خیابانی باشد که منافع ملی را ندیده اند. آنها همیشه در خیابان بودند و هرگز در لبه جبهه های جنگ نبودند:
گفت: چون خدا به تو داده است
آنچه دوست داشتی، یعنی: ظفر
چیزی که آن حق دائماً دوست دارد
شما هم این کار را بکنید، یعنی: عفو عمومی










