ترندهای روز

راز «چشم سوم» چیست و آیا به انسان قدرتی ماورایی می‌دهد؟

پایگاه خبری تحلیلی افق میهن (ofoghmihan.ir):

با یک جستجوی ساده در اینترنت می توانید اطلاعات زیادی در مورد چشم سوم پیدا کنید. چشمی که ادعا می شود مربوط به غده ای در مغز انسان به نام «غده صنوبری» است و روی پیشانی و بین دو چشم قرار دارد.

با یک جستجوی ساده در اینترنت می توانید اطلاعات زیادی در مورد چشم سوم پیدا کنید. چشمی که ادعا می شود مربوط به غده ای در مغز انسان به نام «غده صنوبری» است، روی پیشانی و بین دو چشم قرار دارد. گشایش آن به انسان قدرت هایی مانند تله پاتی، ذهن خوانی و درک فراتر از مادی گرایی می دهد و در نهایت قدرت شهود انسان را تا جایی افزایش می دهد که می تواند بر رفتار دیگران تأثیر بگذارد و آینده را با دقت شگفت انگیزی پیش بینی کند.

در برخی از سایت ها، می توانید اطلاعاتی در مورد نحوه فعال کردن “چشم سوم” نیز پیدا کنید. از ماساژ دادن پیشانی تا مدیتیشن و تمرکز بر امواج مغزی. حتی می توانید تبلیغات کلاس هایی را پیدا کنید که با هدف آموزش علاقه مندان به فعال کردن چشم سوم یا بستن چشم سوم برگزار می شود.

این مقاله با تکیه بر یافته های علمی در زمینه هایی از جمله علوم اعصاب، زیست شناسی تکاملی و روانپزشکی به بررسی این سوال می پردازد که آیا انسان ها به معنای واقعی کلمه «چشم سوم» دارند یا خیر.

رابط بین روح و بدن

ایده وجود “چشم سوم” در انسان برای هزاران سال در اساطیر و آموزه های معنوی (به ویژه در آیین هندو، بودیسم و ​​حکمت شرقی) وجود داشته است. در متون ودایی، چشم سوم به ششمین چاکرا از هفت چاکرای اصلی، چاکرای آجنا نسبت داده می شود که نماد شهود و آگاهی بالاتر است.

در غرب، از دوره رنه دکارت به بعد، «غده صنوبری» با روان، روح و ادراک درونی پیوند خورده است. دکارت که به شدت تحت تأثیر مسیحیت سرسخت خود بود، ادعا کرد که غده صنوبری رابط بین جسم و روح است.

در دهه های اخیر، علاقه عمومی به غده صنوبری و نقش احتمالی آن در تجربیات معنوی دوباره افزایش یافته است. بسیاری از این ادراکات، این غده را مرکز ادراک معنوی دانسته اند، به ویژه با مطرح شدن مفروضاتی مانند تولید ماده.دی«MT» توسط آن، نقش این غده در تجارب نزدیک به مرگ و ارتباط آن با مدیتیشن.

غده صنوبری چیست؟

غده صنوبری یک بافت مخروطی شکل کوچک (حدود ۵ تا ۸ میلی متر) در عمق مغز (دیانسفال) و بین نیمکره چپ و راست است و بخشی از اپیتالاموس در نظر گرفته می شود.

این غده که به سقف بطن سوم مغز متصل است عمدتاً از سلول هایی به نام پینالوسیت تشکیل شده است و وظیفه اصلی آن ترشح هورمون «ملاتونین» است که در تنظیم ریتم های بیولوژیکی (چرخه خواب و بیداری) نقش دارد.

تحقیقات نشان داده است که ترشح این هورمون در تاریکی افزایش می یابد و با قرار گرفتن در معرض نور کاهش می یابد. به همین دلیل است که محل خواب باید تاریک باشد.

غده صنوبری هورمون های مختلفی ترشح می کند که “ملاتونین” مهمترین آنهاست. از طریق تولید این هورمون ها، غده صنوبری نقش اصلی را در حفظ عملکردهای هموستاتیک بدن ایفا می کند. این غده بر خواب، دمای بدن، سیستم ایمنی، عملکرد تولید مثل و خلق و خوی تأثیر می گذارد. بنابراین، عملکرد صحیح غده صنوبری برای تعادل فیزیولوژیکی و رفاه کلی بدن بسیار مهم است.

بر اساس یافته های بیولوژیکی، غده صنوبری در برخی از خزندگان و دوزیستان مانند یک “گیرنده نور” عمل می کند و دارای سلول های حساس به نور است. اما در پستاندارانی مانند انسان، این حساسیت مستقیم به نور از بین می رود و غده صنوبری اساساً به عنوان یک غده درون ریز (انتقال دهنده عصبی و هورمونی) عمل می کند.

در واقع در موجوداتی مانند برخی مارمولک ها، ماهی ها و دوزیستان نوعی اندام حسی بدوی متشکل از چند لایه فلس بر روی سر آنها وجود دارد که به آن چشم جداری می گویند و مستقیماً به غده صنوبری متصل است.

نقش اصلی این اندام تشخیص نزدیک شدن پرندگان شکاری یا مارهایی است که از بالا می آیند.

به عبارت دیگر، غده صنوبری به عنوان یک گیرنده نوری «خارج چشمی» در برخی از گونه‌های «غیر پستانداران» عمل می‌کند و شواهد مولکولی و فنوتیپی وجود دارد که نشان‌دهنده رابطه تکاملی نزدیک بین غده صنوبری و شبکیه عصبی چشم‌هایشان است.

در واقع، در این موجودات، مجموعه ای از مسیرهای عصبی از چشم فیزیکی (شبکیه) به هسته فوق آکسماتیک در هیپوتالاموس و سپس به پینه آل وجود دارد. نه اینکه خود پینه آل نور را مستقیماً «ببیند».

آیا فعالیت غده صنوبری منجر به دیدن دنیاهای دیگر می شود؟

در فرهنگ عامه ادعا می شود که غده صنوبری حاوی مقدار زیادی ماده MT (یک ماده روانگردان قوی) است و این ماده مسئول تجارب عرفانی است.

ساختار شیمیایی این روانگردان بسیار قوی که ترکیبات آن در برخی گیاهان و حیوانات نیز یافت می شود، شباهت زیادی به سروتونین دارد که به «هورمون شادی» معروف است.

از گذشته های دور، “MT” در آیین های مذهبی قبایل آمریکای جنوبی و بومیان آمازون برای تجربه نوعی سرخوشی و توهم و به عنوان کانالی برای برقراری ارتباط با جهان دیگر استفاده می شد. “شراب ژورما” که در آیین‌های شامانی برزیل باستان استفاده می‌شد، سرشار از دی متیل تریپتامین یادی”MT” است

از دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دانشمندان می‌دانستند که بدن پستانداران، از جمله انسان، “دی همچنین به صورت درون زا MT تولید می‌کند. نقش دی”MT” در بدن هنوز کاملاً مشخص نیست، اما اعتقاد بر این است که نقشی در تنظیم عملکردهای مختلف فیزیولوژیکی ایفا می‌کند؛ مانند شکل‌پذیری سیناپسی، تنظیم حالت طبیعی مغز حسگر در نوزاد، تنظیم رشد طبیعی مغز حسگر نوزادان. عملکرد میتوکندری و پاسخ ایمنی به استرس

برخلاف سایر روانگردان های سروتونرژیک، افرادی که از ayahuasca و دی استفاده می کنند، افرادی که MT را به اشکال مختلف مصرف می کنند، اثرات بصری قوی تری از جمله دیدن الگوهای هندسی پیچیده، تجربه احساسات خارج از بدن، و تجربیات نزدیک به مرگ و همچنین برخورد با موجودات غیر مادی و غیر انسانی را گزارش می دهند.

به همین دلیل، تجربه استفاده از “دی”MT” گاهی بسیار هیجان انگیز و گاهی بسیار ترسناک است و می تواند منجر به وحشت و اضطراب شود یا فرد را دچار پارانویا یا روان پریشی موقت کند.

«دی”MT” در غده صنوبری انسان؟

شواهد علمی، از جمله مطالعات استیون بارکر و دیوید نیکولز در سال ۲۰۱۸ در مورد “دی متیل تریپتامین و غده صنوبری” هیچ شواهدی از تولید “دی”MT” در غده صنوبری انسان وجود ندارد و حتی اگر تولید شود، مقادیر آن بسیار کمتر از مقدار لازم برای اثرات روانگردان است.

در واقع، غلظت های بسیار کمی از DiMTs در مغز شناسایی شده است، اما برای ایجاد اثرات روانگردان کافی نیستند.

بر اساس مطالعات انجام شده بر روی موش، توانایی غده صنوبری برای تولید «MT» بسیار محدود است. غده صنوبری بسیار کوچک است، در واقع بسیار کوچک است. وزن آن کمتر از ۰.۲ گرم است و برای ایجاد هر گونه اثرات روانگردان باید بتواند به سرعت ۲۵ میلی گرم جذب شود.دی”MT” برای تولید. در حالی که این غده می تواند حداکثر ۳۰ میکروگرم ملاتونین در طول روز تولید کند.

دی ام تی تولید شده در بدن نیز به سرعت توسط مونوآمین اکسیداز (MAO) تجزیه می شود، بنابراین نمی تواند به طور طبیعی در مغز شما تجمع پیدا کند.

بنابراین، ادعای رایج که «غده صنوبری دی”MT ترشح می کند و باعث می شود که جهان های دیگر ملاقات کنند” هیچ پشتوانه علمی ندارد.

«دی”MT” در سایر نواحی بدن

تحقیقات دانشمندان منجر به شناسایی مقادیر کمی از “دی”MT” در غده صنوبری موش ها یافت شده است، اما هنوز در غده صنوبری انسان یافت نشده است.

همچنین ممکن است غده صنوبری منبع اصلی این ماده در بدن نباشد. زیرا تحقیقات نشان داده است که حتی پس از برداشتن غده صنوبری، مغز موش ها همچنان قادر به تولید “دی«MT» در نواحی دیگر بدن نیز بوده است.

مطالعات حیوانی نشان داده است که آنزیم INMT که برای تولید «MT» استفاده می‌شود، علاوه بر قسمت‌های مختلف مغز، در سایر قسمت‌های بدن از جمله ریه، قلب، غده فوق کلیوی، پانکراس، غدد لنفاوی، نخاع، جفت و تیروئید نیز وجود دارد.

بنابراین بهتر است در ادعای افرادی که می گویند غده صنوبری را می توان فعال کرد تا از این طریق «دی شک داریم که آیا MT تولید کافی و حالت تغییر هوشیاری را تجربه کرده یا چشم سوم را باز کرده است.

فعال سازی غده صنوبری برای تجربیات متعالی؟

نحوه فعال کردن غده صنوبری موضوع دیگری است و بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید.

برخی معتقدند که غده صنوبری را می توان با روش هایی مانند یوگا، مدیتیشن، مصرف برخی مکمل ها، سم زدایی یا پاکسازی فعال کرد. با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که انجام هر یک از این کارها باعث شود غده صنوبری شما تولید دی “MT” را تحریک کند.

محققان معتقدند که توضیحات قابل قبول تری برای تجربیات نزدیک به مرگ و خارج از بدن وجود دارد. در میان چیزهای دیگر، شواهد نشان می‌دهد که اندورفین‌ها و سایر مواد شیمیایی آزاد شده در مقادیر زیاد در طول لحظات استرس شدید، مانند تجربیات نزدیک به مرگ، احتمالاً مسئول فعالیت مغز و اثرات روان‌گردانی مانند توهم هستند که توسط افرادی که تجربیات نزدیک به مرگ داشته‌اند، گزارش شده‌اند.

جی جی دین، محقق دانشگاه سن دیگو در کالیفرنیا، به همراه همکارانش، طی تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۹ با موضوع “بیوسنتز و غلظت خارج سلولی” انجام شد، MT در مغز پستانداران انجام شد، افزایش ناگهانی سطح دی “MT” در موش‌ها در حین ایست قلبی مشاهده شد. با این حال، آنها اشاره کردند که یک “طوفان مغزی” معمولاً در هنگام مرگ رخ می دهد، که همزمان با افزایش انتقال دهنده های عصبی و سیگنال های الکتروانسفالوگرافی (EEG) است که نشان دهنده پردازش شناختی بالا است. سطح بالادی “MT” نیز در این چارچوب قابل توضیح است.

مدیتیشن، آگاهی و غده صنوبری

اگرچه مدیتیشن می تواند بر ریتم شبانه روزی و تولید ملاتونین تأثیر بگذارد، اما تاکنون هیچ مطالعه و آزمایش علمی معتبری نشان نداده است که مدیتیشن باعث ایجاد «ادراک فوق حسی» از مسیر غده صنوبری شده است.

برخی از مطالعات نیز فعالیت پینه آل را در طول مدیتیشن نشان دادند، اما این تغییرات مربوط به عملکردهای “صرفاً بیولوژیکی و هورمونی” بود، نه دید چشم سوم.

به عنوان مثال، برخی از محققان تصویربرداری رزونانس مغناطیسی زنده را در طول یک جلسه مدیتیشن انجام داده اند تا دریابند که در فعالیت مغز چه اتفاقی می افتد.

گروه مغز و اعصاب دانشگاه تایوان کل مغز را در طول تمرین مدیتیشن کلاسیک تحت نظر داشت. تحقیقات آنها فعال شدن مثبت غده صنوبری و هیپوتالاموس را در مراحل اول و دوم این مدیتیشن نشان داد. همچنین تغییراتی در سیگنال BOLD (وابسته به سطح اکسیژن خون) مشاهده شد.

مطالعه دیگری که توسط امانوئل پلینی و همکارانش در سال ۲۰۲۴ در موسسه علوم اعصاب کالج ترینیتی دوبلین انجام شد همچنین نشان داد که تمرینات مدیتیشن برای “مدت زمانی طولانی” یکپارچگی غده صنوبری را تقویت می کند و ممکن است تأثیر مفیدی در کند کردن روند پیری مغز داشته باشد.

این موضوع را می توان با نقش متابولیسم هورمونی در حفظ ماده خاکستری مغز به ویژه نقش ملاتونین در خواب، پاسخ ایمنی و تعدیل التهاب توضیح داد. با این حال، نباید فراموش کرد که اشکال مختلف مدیتیشن تنها پس از دوره های نسبتا طولانی تمرین، تغییرات پایدار در مغز یا رفتار را نشان می دهد.

مطالعه سال ۲۰۱۱ توسط بریتا هولزل، محقق دانشگاه فنی مونیخ، که با کمک تصویربرداری تشدید مغناطیسی انجام شد، همچنین نشان داد که تمرین تمرکز حواس باعث افزایش تراکم ماده خاکستری در مناطقی از مغز می شود که با یادگیری و حافظه، تنظیم احساسات، و پردازش دیدگاه های خود و دیگران مرتبط است.

با این حال، هنوز بیان قطعی ماهیت این روابط دشوار است و محققان تاکید دارند که باید تحقیقات علمی بیشتری در این زمینه انجام شود.

منبع: یورونیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا