ارزهای دیجیتال

روایت توافق افغانستان و پاکستان؛ دیپلماسی اقتصادی یا قمار امنیتی؟

منطق تصمیم پاکستان باید نتیجه محاسبات اقتصادی کوتاه مدت ، فشار سیاسی داخلی و آزمایش برای افزایش نفوذ در افغانستان باشد. اما این محاسبه اشتباه است.

امضای توافق نامه تجاری ترجیحی (PTA) بین پاکستان و طالبان در افغانستان ، که به عنوان یک گام تاریخی برای کاهش تعرفه ها و تقویت تجارت دو جانبه دیده می شد ، نیاز به یک دیدگاه باریک تر و تحلیلی دارد که فراتر از روایت آشکار “همکاری های اقتصادی و منطقه ای” است. اگرچه این توافق نامه منجر به کاهش وظایف گمرکی ، مانند B. کاهش کلاه های گزارش شده مانند میوه از ۱ به ۲ شده است ، اما در همان زمان مشوق های اقتصادی مشخصی را برای برخی از افراد تجاری و احتمالاً تعدادی از کشاورزان افغان ارائه می دهد و این توافق نامه را “تحول دلپذیر و نامحسوس” توصیف می کند.

توافق نامتعادل

پس از دیپلماسی مدرن ، این توافق نامه نه تنها با هدف اجرای اصلاحات فنی در موانع شرکت ، بلکه گام مهمی در روش عادی سازی و مشروعیت اقتصادی برای اقدامات افراطی و عدم شناسایی بین المللی است. گروهی که دارای ضبط جدی از نقض گسترده حقوق بشر ، به ویژه در برابر زنان و دختران است ، هنوز با شبکه های تروریستی فراملی همراه است.

پذیرش روایتی که دو طرف بدون تأمل ارائه داده اند ، ساده سازی خطرناکی است که مواد اساسی اخلاقی و خطرات استراتژیک طولانی مدت را نادیده می گیرد. علاوه بر این ، این ادعا که این توافق نامه می تواند “الگویی برای گسترش آینده” باشد و “مشارکت اقتصادی دو جانبه” را ایجاد می کند ، سؤال اساسی: پاکستان کیست که با آن می توانید با آن کار کنید؟

تعامل با وزارت بازرگانی SO -Called طالبان به عنوان یک شرکت دولتی مشروع به طور ضمنی منجر به درجه خاصی از شناخت می شود که جامعه بین المللی – که مبتنی بر اصول حقوق بشر و مبارزه با تروریسم است – تاکنون رد شده است. این استراتژی عادی سازی ، که ظاهراً پاکستان به دنبال ثبات اقتصادی و نفوذ در کابل است ، منجر به تضعیف اجماع جهانی برای انزوا طالبان می شود. اجماعی که مجبور شد طالبان را وادار به رعایت حداقل مسئولیت دولت و حقوق بشر کند.

در عین حال ، چنین توافق نامه ای به طالبان می فرستد که می تواند جامعه مدنی را بدون پرداخت هزینه های واقعی اقتصادی و فرار در گروه هایی مانند طالبان پاکستانی (TTP) و القیدا ، سرکوب کند. بنابراین ، “علاقه متقابل” در این توافق نامه بسیار نامتعادل است: طالبان مشروعیت می بخشد. پاکستان امتیازات حاشیه ای را در مغازه دریافت می کند.

محاسبات استراتژیک توسط اسلام آباد

تأکید بر “خودآگاهی اقتصادی و ارتباطات عامه” توسط کشاورزی ، اگرچه عمل عملی ، در واقع واقعیت را نقاب می کند. در دولتی که زنان را از آموزش و اشتغال منع می کند ، کاملاً از استقلال اقتصادی صحبت می کند. زیرا نیمی از پایتخت انسانی کشور دیگر تولید نشده است. در صورت رعایت آزادی های اساسی در هر دو طرف مرز ، می توان از ارتباطات مردمی نیز رعایت کرد.

در حالی که طالبان دولت را انحصار می دهند ، سود از کاهش تعرفه ها احتمالاً به جیب افراد تجاری در نزدیکی گروه می رود ، نه کشاورزان مستقل یا جامعه گسترده. این پیشنهاد ، که به استفاده از “تولید کنندگان” کاهش می یابد ، مکانیسم های داخلی شبکه های پاداش طالبان و احتمال مالیات بر زنجیره تأمین را نادیده می گیرد.

تصویربرداری از پاکستان به عنوان “شریک تجاری پایدار” توسط این توافق نامه “جایگزینی همکاری های منطقه ای” بسیار گمراه کننده و شبیه به زبان مضاعف و متناقض است. رویکرد پاکستانی که به دلیل ضروریات اقتصادی ، فشار درونی و تمایل به تأثیرگذاری بر کابل است ، بر اساس اصول حقوق بشر و مبارزه با تروریسم ، نظم منطقه ای و بین المللی را تضعیف می کند. این توافق نامه ای را به ساختاری می دهد که یکی از اصلی ترین دلایل بی ثباتی در منطقه است. این تعامل نه تنها جایگزین درگیری با همکاری می شود ، بلکه فقط شکل میدان نبرد را تغییر می دهد: این منعکس کننده منافع اقتصادی به جای اصول امنیتی و ارزش است و در نهایت پیام را به طالبان منتقل می کند که سرکوب داخلی هزینه ندارد.

پاکستان؟

منطق تصمیم پاکستان احتمالاً به محاسبات اقتصادی کوتاه مدت ، فشار سیاسی داخلی و تلاش برای افزایش نفوذ در افغانستان نسبت داده می شود. با این حال ، این محاسبه از دیدگاه استراتژیک اشتباه است. با این حال ، کاهش تعرفه ها ، اگرچه اصطکاک فوری تجاری کاهش می یابد ، اما به حل موانع ساختاری برای توسعه اقتصادی پایدار در افغانستان طبق قانون طالبان کمک نمی کند.

حتی بدتر ، اصول اساسی حقوق بین الملل ، تعهد به حقوق بشر و مبارزه با افراط گرایی ، منافع موقت را فدا می کند. این توافق نامه تلاش های جامعه جهانی را برای مجبور کردن طالبان ، رفتار و پاسخگویی تطبیق می دهد. مهمترین چیز این است که امنیت پاکستان نیز در معرض خطر است. از آنجا که تقویت اقتصاد طالبان قدرت پناه بردن به تهدید گروه هایی مانند طالبان پاکستان است. گروهی که بارها و بارها امنیت داخلی اسلام آباد را هدف قرار داده اند.

این توافق نمادی از دیپلماسی آگاهانه نیست. در عوض ، این یک نمونه هشدار دهنده برای عواقب منافع محدود ملی و عقلانیت اقتصادی کوتاه مدت نسبت به اخلاق و امنیت منطقه ای بلند مدت است. سرانجام شما باید از دانته الیری نقل کنید ، وی گفت: “داغترین مکان برای کسانی که در بحران های اخلاقی بزرگ خنثی می مانند ، جهنم است.”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا