روندسقوط قیمت ها در بازارها تا کجا ادامه خواهد داشت؟
Alireza Mobasar ؛ Börsengruppe: برخلاف اراده دولت ها ، اقتصاد بر خلاف خواست دولت ها ، تحت اطاعت نظم و شعارها قرار دارد! آنچه مسیر اقتصاد را تعیین می کند ، انتظارات واقعی و سیگنال های معتبر از آینده است. بازار منتظر مصاحبه وزیر نیست ، و همچنین کلاهبرداری نیست. وقتی او نشانه تغییر واقعی را می بیند ، در مقابل یک راهنما واکنش نشان می دهد. روز شنبه ۲ فروردین ۲ ، هیچ توافق نامه ای بین ایران و ایالات متحده امضا نشده است ، اما کافی بود که مذاکرات هسته ای را برای تغییر در بازارهای مالی ایران در حال حاضر از سر بگیریم. دلار و طلا سقوط کرد ، بورس سهام رشد کرد و فعالان اقتصادی نشان داده اند که اقتصاد منطق بازار را حرکت می دهد ، نه تنها اراده سیاسی دولت مردان.
این مقاله تلاشی برای تجزیه و تحلیل این منطق پنهان اما قدرتمند است. چرا دستورالعمل های گرامری در طول سالها راه دیگری بوده است ، چه تعداد از صنایع نقص داشتند.
دولت باید با سؤال دولت برای غلبه بر رکود اقتصادی چه کاری انجام دهد: کنترل؟ یا درک و تصحیح؟ برای ما مهم است
اقتصاد نمی گوید ، اما به اقدامات می پردازد …
در دهه های اخیر ، تصمیمات سیاسی اقتصادی -سازندگان بارها و بارها سعی کرده اند از طریق شعارها ، سخنرانی ها و دستورالعمل های دستوری بر واقعیت های بازار غلبه کنند. نتایج همیشه از وعده کنترل دلار برای تثبیت قیمت ماشین و غذا یکسان بود: شکست. چرا؟ زیرا نیروهای اصلی عرضه و تقاضا به سیگنال های واقعی واکنش نشان نمی دهند ، نه به ترتیب بلکه به سیگنال های واقعی. اما مشکل فقط جهل نیست ؛ بسیاری از تصمیمات سیاسی ، عملاً به ابزارهای معتاد به اجاره تبدیل شده اند که از وضعیت آشفته و چند نفره فعلی بهره مند می شوند.
به جای درخواست کارآیی و شفافیت ، سیستم تصمیم گیری اقتصادی به منافع گروه های خاصی محدود می شود ، که از تداوم بی ثباتی ، مجوزهای انحصاری و دسترسی به اجاره به منابع است. این وابستگی پنهان یکی از اصلی ترین موانع اصلاحات اقتصادی کشور است.
روز شنبه که بازار به سیاستمداران رفت!
روز شنبه ۲ فروردین ۲ ، ایران و نمایندگان ایالات متحده پس از ماهها وقفه دوباره به میز مذاکره آمدند. اگرچه هیچ توافق رسمی امضا نشده و توضیح مشترکی منتشر نشده است ، اما بازارهای مالی این کشور سریعتر از هر تحلیلگر واکنش نشان می دهند. این واکنش ها فقط از طریق امکان مذاکرات سازنده رخ داده است. یک نشانه واضح که بازار به “چیزهای واقعی” واکنش نشان می دهد.
در همان روز ، جایگزینی دلار با کاهش چشمگیر به ۱.۵ ٪ رسید. سکه امامی نیز ۳.۵ درصد به ۱.۵ میلیون دلار کاهش یافته است. Gold 2 1.5 دلار آمریکا کاهش یافته است و اکنون حدود ۲ میلیون Tomans هزینه دارد.
از طرف دیگر ، کل شاخص بورس اوراق بهادار تهران با ۴.۹ درصد افزایش به ۴.۳ ٪ و امروز به ۲ میلیون و ۹۷۰،۰۰۰ رسید ، نشانه بازگشت به منطقه سرمایه گذاری و افزایش امید در بورس. این واکنش فوری اما دقیق نشان داده است که بازار قبل از انتظار برای تصمیم یا تصمیم رسمی ، به زبان آینده صحبت می کند. بازارها سیگنال های سیاسی را به رفتار اقتصادی ترجمه می کنند. اگر روند مذاکره هنوز سازنده و مداوم باشد ، می توانید از یک طرف انتظار دارایی های بیشتری مانند ارز و طلا را داشته باشید و رشد شدید بازار سرمایه از طرف دیگر به یک روند قطعی تبدیل شود.
اقتصاد به وضوح توضیح داده است که مسیر دیپلماسی هنگام باز شدن راه بهبودی خود را پیدا می کند
چرا دستورالعمل های گرامری شکست می خورند؟
یکی از ریشه های اصلی ناکارآمدی اقتصاد ایران ، دستور زبان قیمت ها در اکثر بازارها است. از کالاهای اساسی گرفته تا انرژی ، دوره های مبادله ، نرخ بانکی ، هزینه حمل و نقل و حتی برخی از خدمات فنی ، کل مداخله دولت به جای تعیین منطق بازار با نظم و مداخله دولت تعیین می شود. نتیجه طبیعی این رویکرد نه کنترل تورم و نه بهبود چاه مردم بود ، اما چیزی بیش از سیگنال های قیمت ، که باعث کاهش انگیزه تولید و فرار سرمایه می شود.
در سالهای اخیر تجربیات بسیاری وجود داشته است که این ناکارآمدی ها این ناکارآمدی را نشان داده اند. از ترتیب خاتمه صادرات محصولات فولادی در سال با هدف کنترل بازار داخلی ، که منجر به عدم وجود مواد اولیه و افزایش قیمت در بازار داخلی شد ، به صادرکنندگان برای فروش ارز در یک سیستم با قیمت پایین تر از نرخ واقعی بازار. این دستورالعمل ها نه تنها مشکلات را حل نکرد ، بلکه اغلب از نظر عرضه و تقاضا باعث اختلالات اساسی نیز می شد.
وقایع در چند روز گذشته همیشه یک قدم جلوتر از سیاستمداران نمادی از اقتصاد بوده است
حتی مهمتر از این است که بسیاری از صنایع کشور ، که امروز در رکود اقتصادی هستند ، مستقیماً قربانی این سیاست اشتباه هستند. دستورالعمل هایی که یا محصولات خود را سفارش داده اند یا مشمول قیمت و محدودیت های صادرات آنها هستند. انرژی ، فولاد ، پتروشیمی ، سیمان ، خودرو و حتی صنعتی بین چرخ های قیمت گرامری و نه بازاریابی اسیر شده است. نه قدرت برنامه ریزی و نه انگیزه توسعه.
واقعیت تلخ این است که در پشت بسیاری از این تصمیمات دروغین ، منافع گروه های اجاره ای ؛ بازیگرانی که بیش از چندین قیمت ، مجوزهای خاص ، واردات انحصاری یا صادرات و دسترسی به منابع با هزینه های پایین ، تصمیم گیرندگان تصمیم گیری سیاسی ، به جای اصلاح ساختار ، در واقع عروسک های این اجاره پنهان شده و به جای آسیب از وضعیت اقتصادی بهره مند می شوند.
در چنین شرایطی ، تولید کننده می تواند نفس بکشد و مصرف کننده احساس امنیت کند. هنگامی که اقتصاد از رکود اقتصادی خارج می شود ، ابتدا باید زنجیرهای سیاست گرامری را باز کنیم و زمینه را به مکانیسم بازار طبیعی بازار برسانیم.
دو اولویت اصلی دولت برای اصلاح واقعی اقتصاد
با بررسی آخرین رویدادها ، می توانید به یک نتیجه واضح برسید. اگر دولت می خواهد با اقتصاد کنار بیاید ، شما باید در مورد شرایط اساسی و نه در مورد ترتیب سرکوب قیمت ها فکر کنید ، که در نهایت منجر به تخریب صنایع و بستن پروژه ها و کاهش انگیزه های سرمایه گذاری برای تولید و استانداردها می شود و از این طریق دو اولویت مهم وجود دارد:
از بین بردن تحریم ها: تحریم ها هنوز هم بزرگترین مانع رشد اقتصادی ، ورود سرمایه خارجی و ثبات بازار ارز است. کوچکترین نشانه احتمال توافق بلافاصله منجر به کاهش نرخ بهره می شود. این به معنای اقتصاد تشنه تنفس در فضای آزاد است.
اصلاحات ساختاری: حتی اگر تحریم ها لغو شود ، بدون اصلاحات در سیستم بانکی ، سیاست بودجه ، داده های انرژی و روابط تجاری ، اقتصاد پایدار نخواهد بود. شوک ارز مبتنی بر رشد پایدار نیست. زیرساخت های اقتصادی باید دوباره طراحی شود.
حرف آخر
برخلاف آنچه برخی از تصمیمات سیاسی فکر می کنند ، اقتصاد سیستمی نیست که به سمت بالا و دستورالعمل شب باشد. اقتصاد نیت یا شعارها را نمی شنود. تنها چیزی که مهم است سیگنال های واقعی ، دائمی و قابل اعتماد است. بازارها به آینده نگاه می کنند ، نه تقاطع مدیران.
در این مقاله فهمیدیم که چگونه دستورالعمل های دستوری نه تنها از قیمت گذاری کالاها به کنترل نرخ ارز و محدودیت صادرات کارآمد بودند ، بلکه رکود اقتصادی را در صنایع مختلف تشدید می کردند. از طرف دیگر روز شنبه ؛ فروردین ۱۳۴۴ ما دیدیم که بازار بدون نیاز به تصمیم رسمی یا توافق نهایی ، واقعی و عمیق واکنش نشان داده است. دلار تا به امروز بیش از ۱۲ درصد کاهش یافته است ، سکه ها و طلا به سرعت کاهش یافته و بازار سهام افزایش یافته است. این روند قبلاً نتیجه مذاکرات را آغاز کرده و با اعلام مذاکرات سازنده تسریع شده است.
این بدان معنی است که اقتصاد خود را تنظیم می کند. اگر از مداخلات غیر منطقی آزاد شود اگر تصمیم سیاسی به جای فرماندهی زیرساخت باشد ، مسلم است. اگر بازار بر این عقیده باشد که سیاست خارجی باز می شود و موانع ارز و تجاری کاهش می یابد ، تغییر خواهد کرد.
اما تا زمانی که تصمیم سیاسی در نقش منافع اسید اجاره ای ظاهر شود. تا زمانی که قیمت های درهای بسته به جای عرضه و تقاضا تعیین شود. تا زمانی که سازنده نگران دستورالعمل های فردا باشد ، ترک رکود اقتصادی امکان پذیر نخواهد بود. هنگامی که دولت در تلاش است تا اقتصاد را اصلاح کند ، باید جلوی فرماندهی و گوش دادن به صدای بازار را بگیرد. مسیر رشد شنیدن و دانستن منطق بازار است نه مبارزه با آن.
اقتصاد مانند قطار است که فقط برای رسیدن به هدف به یک چیز نیاز دارد: راه آهن مناسب. اگر راه درست برای بلند کردن تحریم ها ، اصلاح ساختارها و دور شدن از قیمت های دستوری را طی کنیم ، اقتصاد خود را حرکت می دهد. بدون نیاز به فشار ، بدون قول!
علاوه بر این ، باید در نظر گرفت که این سقوط ها به دلیل مهارت های اقتصاد ایران در یک محیط مناسب برای کسب و کار است که از سرمایه گذاران خارجی و داخلی برای تعامل با جهان استقبال می کند و همین اقتصاد دیگر در آشیل نیز دارد. و با ناز و کلمات و زیاده خواهی های طرف مقابل ، که مثلاً یک روش سرد و گرم است ، مذاکره شد.