زمان اندک ایران برای ماندن در نقشه اقتصاد جهانی؛ آیا به سرنوشت افغانستان و کره شمالی دچار میشویم؟
جهان به دنبال هوش مصنوعی و ایران در تلاش برای فیلتر کردن است.
با ظهور هوش مصنوعی و فن آوری های مدرن ، شکاف دیجیتالی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه عمیق تر شده است. در عصر هوش مصنوعی ، ایران نقش خود را در بخش کار تعریف می کند یا از نقشه اقتصادی جهان مانند افغانستان خارج می شود.
در مکالمه با دیجیاتو ، رسول غنباری ، یک محقق اقتصادی ، هشدار می دهد که ایران با یک انتخاب تعیین کننده روبرو است ، یا نقش خود را در سیستم جدید تقسیم جهانی تعریف می کند یا برای کشورهایی مانند افغانستان و کره شمالی سرنوشت خواهد بود.
با ظهور هوش مصنوعی و فن آوری های مدرن ، شکاف دیجیتالی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه عمیق تر شده است. در حالی که کشورهایی مانند ایالات متحده و بلوک وسترن زیرساخت های این تحول را کنترل می کنند ، ایران سالهاست که صرفاً مواد اولیه و انرژی را صادر می کند. با توجه به سیاست های کشورهای مختلف ، بعید است که نفت و گاز ایران برای ۴-۵ سال آینده خریداری نشود.
در این راستا ، سایر کشورهای منطقه ، مانند امارات و عربستان سعودی ، برای آینده پس از نفت برنامه ریزی کرده اند ، اما در مورد ایران چیست؟ تقسیم کار در اقتصاد جهانی پدیده ای است که سابقه طولانی دارد. François Tick ، یک پزشک دربار فرانسه و آدام اسمیت ، در مورد چگونگی تقسیم شغل و وظایف برای افزایش بهره وری صحبت کرده اند. اسمیت معتقد بود اگر یک انسان از صبح تا شب تمام پین ها را انجام دهد ، می تواند روزانه دو پین درست کند ، اما اگر تقسیم کار انجام شود و هر کسی بخشی از روند تولید پین را بگیرد ، می تواند روزانه ۶۰۰۰ پین تولید کند.
اجاره فکری و انحصاری که هرگز شکسته نخواهد شد
در عصر هوش مصنوعی و فن آوری های مدرن ، این مفهوم پیچیده تر شده است. غنبری در مورد تحولات تقسیم کار در دوران معاصر می گوید:
“از سن ۷ سالگی ، با ظهور اینترنت ، علاوه بر احتمال حمل و نقل محصولات در سراسر جهان ، حتی می توان خدمات را نیز به سایر کشورها فروخت ؛” به عنوان مثال ، یک ایرانی می تواند از طریق وب سایت های آزاد یک پروژه را از استرالیا دریافت کند و در عوض پول دریافت کند. “
در عصر مدرن ، کسانی که زیرساخت های این موضوع را کنترل می کنند بر کسانی که فاقد این زیرساخت هستند ، حاکم هستند. غنبری به ایالات متحده ، چین و برخی از کشورهای معروف به بلوک غربی ، از جمله ژاپن و کره جنوبی در شرق و اروپای غربی ، به عنوان کنترل کننده های زیرساختی در فضای سرمایه داری سکو اشاره دارد. زیرساخت هایی که باعث ایجاد شکاف دیجیتالی بین این کشورها و کشورها بدون این زیرساخت ها می شود ، هر روز افزایش می یابد. همچنین یک انحصار وجود داشته است که به سرمایه گذاری عظیمی نیاز داشته است. فارغ التحصیل اقتصاد معتقد است که حتی اگر همه کشورهای باقیمانده گرد هم بیایند و پول خود را جمع کنند ، هرگز نمی توانند و هرگز این زیرساخت ها را ایجاد نکنند.
غنبری این نوع اجاره را به عنوان یک اجاره پیشگام و پیشگام می نامد و این را با نمونه ای از محصولات اپل توضیح می دهد. به عنوان مثال ، هزینه آیفون های تولید شده در چین ۲ دلار است که سهم کارگر ، کارخانه و دولت چین (برای مالیات) است ، اما این تلفن با قیمت ۱۰۰۰ تا ۱ دلار فروخته می شود که به عنوان مازاد و انحصار به اپل و ایالات متحده باز می گردد. از آنجا که توسعه نرم افزار ، طراحی محصول و انحصارهای زیرساختی در دست کشور است. این ساختار باعث شده است که کشورها به جای اینکه در راه تبدیل شدن به قدرتهای اقتصادی باشند ، نقش تولید کنندگان محصولات فکری را ایفا کنند. این سیستم یک سیستم تقسیم است که با ظهور اینترنت و به ویژه زیرساخت های هوش مصنوعی در جهان اتفاق افتاده است.
شرایط برخی از کشورها در این شرایط حتی بدتر است. فارغ التحصیل اقتصاد اتیوپی نشان می دهد که آنها به زباله های دیجیتالی تبدیل می شوند و زباله های الکترونیکی در کشور بازیافت می شوند. یک اقدام بسیار خطرناک که به دلیل سموم دفع آفات الکترونیکی به محیط کشور آسیب می رساند.
داستان ایران در سیستم تقسیم کار
به گفته غنبری ، ایران نقش های مختلفی در دنیای کار جهانی در تاریخ داشته است. از صادر کننده ابریشم و فرش در دوره صفوی گرفته تا وارد کننده کالا یا حتی افکار (شیوع فکری) در اواخر دوره قاجار:
“پس از اصلاحات ارضی ، ایران با هدف تبدیل شدن به صادرات فناوری در آینده ، به یک صادرکننده و وارد کننده فناوری تبدیل می شود. در دهه ۱۹۸۰ ، برنامه ریزی اقتصادی اجرا شد و تا حدودی خوب ، اما به دلیل ویژگی های دوم پهلوی ، این مسیر به درستی دنبال نمی شود ، و در نهایت ما شاهد انقلاب و جنگ با عراقی هستیم.”
غنباری این وضعیت را فرصتی برای ایران می دید که گم شده است: “این فرصتی بسیار پر هزینه برای ایران ایجاد کرد تا برخی از فناوری ها را در زمینه های نفت ، گاز و نظامی معکوس کند. اما وقتی به هزینه این مسئله نگاه می کنید ، خواهید فهمید که اگر تعامل بهتری با جهان داشته باشیم ، احتمالاً خیلی بهتر می شدیم.
هشدار در مورد حذف نقشه اقتصاد جهانی
به گفته وی ، ما اکنون صادر کننده مواد اولیه و برخی از کالاهای تا حدودی فرآوری شده شده ایم.
غنباری با لحنی هشدار دهنده آینده اقتصادی ایران می گوید: “کشف مین های جدید در جای دیگر یا دستیابی به فرآیندی که بتواند مواد اولیه آزمایشگاهی را بسازد ، خیلی دور نیست.”
“در طی پنج سال آینده ، با توجه به نیاز کشورهای عضو اتحادیه اروپا ، برای ۴-۵ سال دیگر ، هیچ کس از نفت و گاز ما به نفت و گاز ما برای ۴-۵ سال دیگر نمی خواهد.
محقق اقتصادی برای تأیید پیش بینی وی ، اقدامات امارات متحده عربی و عربستان سعودی را نشان می دهد. به عنوان مثال امارات متحده عربی در تلاش است تا به یک قطب توریستی یا یک سرمایه گذاری پرخطر تبدیل شود.
وی تأکید می کند که اگر نفت و گاز کشور دیگر در حال خرید نباشند ، ایران باید در مورد تقسیم کار دیگری موافقت کند ، که این امکان وجود دارد که ما در تولید چیزی یک مزیت نسبی یا مطلق داشته باشیم. در غیر این صورت ، ما از نقشه جهان حذف خواهیم شد. البته این به معنای نابودی توسط بمب نیست ، اما ما دیگر در سیستم اقتصادی جهانی نقش نخواهیم داشت و فرقی نمی کند. سرنوشتی که افغانستان و کره شمالی متحمل شده اند.
ایجاد مزیت ، راز بقا در اقتصاد جهانی
به گفته غنباری ، کشورها در معرض خطر حذف اقتصاد جهانی هستند که ابتدا نمی توانند با فناوری پیش بروند ، و دوم نمی تواند موقعیت خود را در زنجیره ارزش جهانی تعیین کند.
وی نمونه جالبی از بنگلادش را ارائه می دهد که ، با وجود محدودیت های جغرافیایی و سیاسی ، وی توانسته است جایگاه ویژه ای را در صنعت پوشاک ایجاد کند: “اگر امروز تصمیم بگیرید که از بنگلادش بخرید ، احتمالاً برای تهیه لباس زیر برای چند ماه مشکل خواهید داشت. بنگلادش موقعیتی پیدا کرده است که شما باید با آن ارتباط برقرار کنید ، تا زمانی که یک رقیب جدی وجود داشته باشد.” “
هنگامی که یک کشور در یک زمینه از مزیت نسبی برخوردار می شود ، به این معنی نیست که تمام تمرکز خود را روی آن دارد ، اما باید همزمان به دنبال توسعه آن باشد. به عنوان مثال ، شاخه های جدید زنجیره ارزش یک صنعت را توسعه می دهند یا به صنایع جدید می روند. غنباری نمونه کره جنوبی را که ابتدا روی صنعت خودرو تمرکز کرده بود ، نشان می دهد ، سپس به سمت محصولات الکترونیکی و صنعت فیلم سازی حرکت کرد. Türkiye همچنین در دهه های گذشته به یک قطب گردشگری تبدیل شده است ، سپس روی لباس و لوازم خانگی متمرکز شده است و اکنون وارد میدان راه اندازی خودرو و فناوری شده است. ایران همچنین باید یک مزیت رقابتی خاص را برای خود تعریف کند و در آن سرمایه گذاری کند.
او معتقد است که ما برای جدی بودن در سیستم بخش جهانی باید روابط خود را با برخی از کشورها بهبود بخشیم. همکاری های دولت و خصوصی نیز ضروری است ، اما نقش دولت برجسته تر است: “کار دولت باید در سطح منطقه ای تثبیت شود تا بتواند کالاهایی را که در ایران و خدمات بازاریابی ساخته شده است بفروشد. به عنوان مثال ، برقراری ارتباط با چین چیز خوبی است ، اما ما باید دقیقاً آنچه را که می خواهیم و آنچه را که می خواهیم تعیین کنیم.”
غنباری از سیاست های دیپلماتیک انتقاد می کند که منجر به نتایج اقتصادی نمی شود و می گوید: “بخش بزرگی از هزینه های دیپلماتیک ایران در سالهای اخیر در عراق هزینه شده است ، اما اگر به ایران نگاه کنید ، ایران حتی بین دو کشور اول نیست و ترکیه جزء سه شریک تجاری عراق است ، اگرچه هزینه آن کمتر از ایران است.”
داده های پراکنده ؛ پاشنه هوش مصنوعی آشیل در ایران
محقق اقتصادی تأکید می کند که از این طریق ما باید اهداف در دسترس و منطقی داشته باشیم: “برای مثال ، هدف شما نمی تواند تبدیل به یک قطب هوش مصنوعی در پنج سال آینده شود ، چنین هدف غیرممکن است. اما می توانیم بگوییم که می خواهیم در شرق میانه تبدیل شویم.” این نیاز به رندر کردن در دیپلماسی دارد و مقامات باید در ادامه با این تصمیم کار کنند. “
در پاسخ به سؤال دیجیاتو در مورد تظاهرات مقامات در هوش مصنوعی ، مانند تهیه اسناد ملی هوش مصنوعی ، غنباری به نقص سیستماتیک در اجرای اسناد بالادست اشاره می کند: “اساساً ، هیچ سندی در ایران وجود ندارد.
وی با انتقاد از اینکه چرا از مشاوران سواد برای تهیه اسناد اجرایی استفاده نمی شود ، او به دیجیاتو می گوید:
“در طول رئیس جمهور قبلی ، شخصی ادعا كرد كه نرم افزار پایتون می تواند سرطان را پیش بینی كند. این برای فعالان فن آوری بسیار خنده دار است ؛ زیرا این نرم افزار پایتون نیست كه بتواند پیش بینی كند ، اما دانش برنامه نویس منجر به برنامه ای می شود كه می تواند سرطان را پیش بینی كند. آیا شما باید پیشینه های دیگری داشته باشید.”
او چالش اجرای سند هوش مصنوعی را از دست می دهد و ضعف زیرساخت ها را در نظر می گیرد: “ما باید هر کاری را انجام دهیم که هوش مصنوعی نیاز به یادگیری دارد. ما باید آن را با داده های بیشتر آموزش دهیم تا دستیار ما در اجرایی باشد.”
غنباری همچنین راه حلی برای این مشکل ارائه می دهد: “مهمترین چیز این است که یک کارگزار ، توزیع کننده یا یک مقام حقوقی که به بقیه پاسخگو است و پاسخگو است ؛ یعنی اگر سازمان بخواهد یک سازمان داده را بخواهد ، آن سازمان باید به راحتی این داده ها را ارائه دهد. کارگزار نیز باید آنقدر امنیت باشد که نشت داده ها باعث ایجاد کلاهبرداری نمی شود. گره همچنین این مشکل را از نظر بالا و قانون ایجاد می کند.
آنچه ما از این محقق اقتصادی می فهمیم این است که ایران در یک نقطه بحرانی قرار دارد. یا باید در چند سال آینده نقش خود را در سیستم بخش جهانی تعریف کند یا خطر حاشیه نشینی و حتی حذف از اقتصاد جهانی را بپذیرد.
از نظر وی ، تغییر مسیر فعلی نیز امکان پذیر است. با تکیه بر وضعیت استراتژیک ایران در عقلانیت سیستمیک ژئوپلیتیکی اما شرطی ، می توان اوضاع را تغییر داد. ما باید روابط خود را با برخی از کشورها بهبود بخشیم و در ازای خدمات و محصولات چه می خواهیم.