زندگی تاسفبار نوازندهای که نمونه واقعی علی سنتوری است
مرد ۴۳ ساله که در طرح جمع آوری معتادان متجاهر و پیشگیری از سرقت های خرد توسط نیروهای کلانتری ۴۱ رسلات دستگیر شده بود، از ماجرای خود به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: در یک خانواده ۵ نفره روستایی زندگی می کردم. مردم؛ وضع مالی پدرم متوسط بود و از همان ابتدای نوجوانی علاقه ای به مدرسه نداشتم و همه نمراتم ضعیف بود. به همین دلیل در کلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کردم. از طرفی اشتیاق زیادی به خواندن و نواختن موسیقی داشتم، اما خانواده ام مخالف این کار بودند. ابتدا مخفیانه برای اینکه خانواده متوجه نشوند، گروه های موسیقی که از روستاهای اطراف آمده بودند را برای مراسم عروسی همراهی می کردم و با درخواست و آرزو می توانستم با توجه به خودم اجازه بگیرم که به کیبورد دستگاه ارگ دست بزنم. علاقه شدید به موسیقی توسط یکی از نوازندگان همان عروسی به آموزشگاه موسیقی معرفی شدم و خیلی زود به بهانه یافتن کار به مشهد آمدم و در کلاس های موسیقی شرکت کردم. در این شرایط برای تامین مخارج زندگی در یک رستوران مشغول به کار شدم.
اوایل مدتی طول نکشید که نوازندگی را یاد گرفتم و با چند نفر از دوستانم گروهی تشکیل دادیم و در مراسم عروسی شرکت می کردیم که این خبر به گوش خانواده ام رسید. آنها به شدت با این موضوع مخالف بودند و من را مایه ننگ خانواده می دانستند. اما رفتار و گفتار آنها تاثیری در کارم نداشت، به همین دلیل من را از خانواده طرد کردند، اما من به کارم علاقه مند شدم و آن را ادامه دادم. در ابتدا نواختن موسیقی در مجالس عروسی برایم بسیار جذاب بود و بدون مشکل به کارم ادامه دادم. می دادم اما کار سنگینی بود و مجبور بودم هر شب تا دیر وقت بیدار بمانم و بعد از مدتی موضوع برایم تکراری و کسل کننده شد.
خلاصه، در حالی که در یکی از این مجالس با دختری آشنا شده بودم، به پیشنهاد یکی از دوستانم، برای تحرک بیشتر به مصرف الکل و مواد مخدر روی آوردم. از آنجایی که همیشه طیف وسیعی از الکل و مواد مخدر در چنین رویدادهایی وجود داشت و دوستانم مدام مرا به نوشیدن تشویق می کردند تا بهتر بازی کنم، مدت زیادی از ازدواجم نگذشته بود که متوجه شدم به الکل و مواد مخدر اعتیاد دارم. همسرم با یک فرزند از من طلاق گرفت و سرنوشت من هم به اعتیاد شدید قرص های خواب آور رسید و به قول معروف «علی قنطورس» شدم اما ای کاش…
با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده (رئیس کلانتری رسلت مشهد) این جوان معتاد که از گذشته خود ابراز پشیمانی می کرد به مراکز ترک اعتیاد اجباری معرفی شد.
داستان واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی