زنم زندگی مانکنی دوست دارد، طلاق میگیرم
* چطور با همسرتان آشنا شدید؟
وقتی مجرد بودم خیلی به مهمانی می رفتم. با رعنا در بین دوستانم آشنا شدم و مدتی با هم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم.
پس زندگی عاشقانه شروع شد؟
بله، من واقعاً عاشق این دختر بودم و آن زمان فکر نمی کردم که ممکن است روزی او را دوست نداشته باشم.
* چرا این زندگی به بن بست رسید؟
چون کم کم فهمیدم رعنا آدم زندگی من نیست. من آرامش می خواستم من زنی می خواستم که با او احساس خوبی داشته باشم. من مانکن نمیخوام
آیا همسر شما مدل است؟
همسرم دوست دارد مثل یک مانکن زندگی کند. در چهار سالی که با هم زندگی کردیم یک بار شام درست و حسابی نخوردیم چون رعنا بعد از ساعت ۱۹ چیزی نمی خورد. او همیشه غذای رژیمی خاص خود را می خورد. او همیشه ورزش می کند، حتی در روزهای تعطیل. او با من سفر نمی کند زیرا نگران است که خوابش را از دست بدهد و پوستش خراب شود. یا اینکه نمی تواند روتین ورزشی خود را انجام دهد. آنقدر ژل و بوتاکس به صورت و بدنش تزریق کرده که اصلا شبیه روزهای اولش نیست. من هر روز با همین چهره روبرو می شوم. این اقدامات همسرم واقعاً من را عصبی می کند.
مشکل قبلا اینقدر حاد بود؟
من یک شرکت ساختمانی دارم، با اینکه چندین شریک هستیم، اما وضعیت مالی خوبی داشتم. رعنا کارت بانکی داشت و من هیچ وقت از او نپرسیدم که چرا اینقدر پول خرج می کنی، اما حالا تصمیم گرفتم جلوی این کارها را بگیرم و به رعنا گفتم که دیگر پولی ندارم. رعنا هم حاضر شد از من طلاق بگیرد. تا جایی که می توانست با پولم به روح من ضربه زد.
فکر نمی کنید همسرتان به روانپزشک نیاز دارد؟
چند بار با دکتر صحبت کردم اما همسرم از رفتن به دکتر امتناع می کند. او می گوید که سبک زندگی را دوست دارد و چیزی را تغییر نمی دهد. او می خواهد مدل شود، اما من همسرم را می خواهم، من مدل نمی خواهم.
آیا واقعاً دیگر همسرتان را دوست ندارید؟
آیا ممکن است انسان همسرش را دوست نداشته باشد؟ می دانم که این طلاق عواقب سنگینی برای من خواهد داشت، اما ادامه این زندگی آسیب های شدیدتری را به همراه خواهد داشت.
*نمی خواهی بیشتر فکر کنی؟
من ۳ سال است که فکر می کنم. رعنا فقط مرتب خودش را به تیغ نمی دهد، حالا دست خودم است و می گوید من هم باید جراحی کنم. به من می گوید بینی را عمل کن و مو رشد کن. من آن جور آدمی نیستم.