سارق خشن گوشیاش را جا گذاشت، همدستانش دستگیر شدند
پرونده متهم دستگیر شده که دو نفر هستند در شعبه سوم بازپرسی دادسرای ویژه امور سرقت توسط بازرس شریفی در حال رسیدگی است. در این تماس های تلفنی چهار متهم نقش داشتند که در آخرین سرقت به مالباخته آسیب بدنی وارد کردند. آخرین قربانیان اعضای این باند زوج جوانی هستند که روز حادثه هنگام خروج از منزل خود برای خرید در شهرک غرب مورد حمله این سارقین قرار گرفتند.
پس از آن مرد بیچاره که چندین ضربه چاقو خورده بود راهی بیمارستان شد. در ادامه زن جوان که از حمله مهاجمان موبایل قاپ آسیبی ندیده بود به تشریح شکایت خود پرداخت و گفت: آن روز وقتی از خانه خارج شدیم صدای موتورسیکلت شنیدم و وقتی برگشتم دیدم. دو موتور سیکلت که هر کدام دو سرنشین داشت به سمت ما می آیند. چهار راکب موتورسیکلت پس از توقف به سمت ما آمدند. فکر نمی کردم قصد دزدی داشته باشند. چهار نفر به من و شوهرم حمله کردند. دو تای آنها نزد من آمدند و دو نفر دیگر پیش شوهرم رفتند. بدون مقاومت گوشیم را دادم اما شوهرم مقاومت کرد و چند ضربه چاقو به او زدند. هوا تاریک شده بود و وقتی فریاد زدیم عابران به کمک ما آمدند و با کمک اورژانس شوهرم را به بیمارستان رساندم. شوهرم از ناحیه پشت، کتف، کمر و شکم مورد اصابت چاقو قرار گرفت و شانس آورد که از مرگ نجات یافت.
این اظهارات همسر شاکی در حالی کشف شد که در محل حمله سارق به او و همسرش گوشی تلفنی پیدا شد و به نظر می رسید متعلق به فردی باشد که مرد را با چاقو زده است. به این ترتیب پلیس با بررسی دقیق این گوشی مشخص شد که این گوشی متعلق به مردی ۲۱ ساله سارق است. ماموران به هیچ عنوان سرنخی برای دستگیری وی نیافتند و به تحقیقات خود ادامه دادند تا اینکه مشخص شد سارق تنها با سه نفر در گوشی کشف شده در تماس بوده است. بنابراین به نظر میرسید که سه نفر همدست او باشند.
به این ترتیب تحقیقات ادامه یافت و در نهایت دو جوان ۱۷ ساله که یکی از آنها پسر خواهر متهم فراری و دیگری دوست وی است دستگیر شدند.
دوست خواهرزاده متهم اعتراف کرد: پدرم چند سال پیش فوت کرد و برادرم به تازگی به دلیل بیماری فوت کردند. من از خانواده و خواهر و برادرم و برادر کوچکم حمایت می کردم. به همین دلیل به میوه چیدن یا هر چیز دیگری می رفتم. اخیرا می خواستم گوشی بخرم. موضوع را به دوستم گفتم و او گفت می تواند آن را از عمویش که حالش خوب است قرض بگیرد. قرار بود پول را پس بدهم اما نتوانستم و همان موقع بود که عموی دوستم به او و دوستش پیشنهاد داد که به باندشان بپیوندیم. دو نفری ما را آموزش دادند و بعد از مدتی چهار نفر برای سرقت رفتیم. ابتدا چون می ترسیدیم به ما قرص های روانگردان دادند.
متهم درباره سرقت از یک زوج جوان گفت: آن روز زن و مردی را دیدیم که گوشی خوبی در دست داشتند، خواستیم با تلفن آنها تماس بگیریم، من و دوستم با تلفن زن تماس گرفتیم و عموی دوستم و همدستش به سراغ مرد رفت و به هر ترتیبی با تلفن ها تماس گرفتیم و فرار کردیم. اما گوشی عموی دوستم در محل زورگیری افتاد که منجر به دستگیری دو نفر از ما شد اما عموی دوستم و همدستش که حرفه ای هستند متواری هستند.
بر اساس این گزارش، تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.