سهم ناچیز بورس از کیک اقتصاد – افق میهن
براساس اعلام دفتر سرشماری ، رشد اقتصادی غیرقانونی ایران در سال گذشته حدود ۲.۱ درصد بود که در مقایسه با سال قبل ۰.۲ درصد بهبود یافته است. با این حال ، برای بازار سهام ، هنوز این سؤال است که چرا رشد اقتصادی ایران ، که برای چهارمین سال متوالی مثبت بود ، بر مبادله تهران تأثیر نمی گذارد؟
براساس اخبار تجاری ، بازده واقعی کل شاخص بورس اوراق بهادار در چهارمین بار پیاپی ۲ ٪ منفی و منفی بود. با این حال ، بخش غیر نفتی اقتصاد ایران در سال چهارم متوالی در سال گذشته به طور مثبت توسعه یافت. در مطالعات “کلاس جهانی” ، سه عامل برای این واگرایی مشخص می شود. اول ، بخش بالای نفت در اقتصاد باعث شده است که بورس اوراق بهادار هیچ تاثیری در رشد اقتصادی این کشور نداشته باشد. دوم ، رشد اقتصادی اقتصادی هیچ تأثیر عمده ای در چاه مردم در سالهای اخیر نداشته است. بنابراین ، صنایع کوچک و کوچک بورس ، که عمدتاً به قدرت خرید خانواده وابسته هستند ، هیچ شرایط مطلوبی ندارند. در صنایع بزرگی مانند فولاد ، خودرو و نفت ، مشارکت دولت در نرخ خوراک ، هزینه انرژی و کاهش یارانه ها خطر عملیاتی بزرگی را برای بورس سهام ایجاد کرده است. بررسی روابط معروف وارن بافت نشان می دهد که ارزش بازار شرکت های بورس برای تولید ناخالص داخلی در پنج سال گذشته تقریباً بدون تغییر باقی مانده است. این مشاهدات ، همراه با واگرایی بازده واقعی شاخص و نرخ رشد اقتصادی ، سهم متغیرهای اسمی را در بورس اوراق بهادار ایران تأیید می کند.
براساس اعلام دفتر سرشماری ، رشد اقتصادی غیرقانونی ایران در سال گذشته حدود ۲.۱ درصد بود که در مقایسه با سال قبل ۰.۲ درصد بهبود یافته است. با این حال ، برای بازار سهام ، هنوز این سؤال است که چرا رشد اقتصادی ایران ، که برای چهارمین سال متوالی مثبت بود ، بر مبادله تهران تأثیر نمی گذارد؟
به گفته تحلیلگران اقتصادی ، کاهش مصرف خصوصی ۰.۱ درصد نشان می دهد که چاه خانواده با وجود وابستگی شدید کشور به طرز چشمگیری کاهش یافته است. بنابراین انتظار می رود که با وجود نقش جسورانه تورم و نرخ ارز در فرآیند کل شاخص سهام ، کاهش قدرت خرید بودجه تأثیرات منفی بر صنایع ریال و داخل و BSIDIC خواهد داشت. علاوه بر این ، کاهش دولت در کمک های غذایی دولت به دلیل هزینه ها و کسری ها و رشد جزئی تشکیل سرمایه خالص ، بر دلار بازار تأثیر گذاشت. بنابراین ، بازار سهام به عنوان یک بازار تأمین مالی به حداقل رسید. در این گزارش ، نقش متغیرهای رشد نرخ ارز ، نرخ تورم و قیمت نفت نیز مورد بررسی قرار گرفت.
رشد اقتصادی باعث درد نمی شود
براساس داده های منتشر شده توسط وب سایت مرکز آمار ، رشد اقتصادی ایران بدون در نظر گرفتن نفت در ۱۴۰۳ حدود ۲.۱ درصد بود. برای چهارمین بار پیاپی ، این امر منجر به رشد مثبت اقتصادی در اقتصاد ایران از سال ۹۹ شده است. طبق آمار ، با این حال می توان نتیجه گرفت که علیرغم نقش شجاع مصرف بودجه در رشد اقتصادی ایرانیا ، این بخش با ۰.۱ درصد کاهش یافته است. وابستگی بالای دولت به نفت و گاز و رشد قابل توجه هزینه دولت ، علت افزایش تولید ناخالص داخلی ۲.۱ درصد بود. نگاهی به روند تاریخی رشد اقتصادی سالانه و بازده سالانه شاخص سهام نشان می دهد که رشد اقتصادی نه تنها بر بازده شاخص کلی بورس سهام از دهه ۹۰ تأثیر گذاشته است ، بلکه روند بازار سهام به متغیرهایی مانند رشد و تورم نرخ ارز وابسته بود. در چهار سال اول دهه نود ، بورس اوراق بهادار با تشدید تحریم های بین المللی و پرونده تولید ناخالص داخلی ، راندمان مثبت و معنادار را به ثبت رسانده است. افزایش نرخ ارز و انتظارات تورم بالا مانع از این نمی شود که بورس اوراق بهادار به سرمایه گذاری در سرمایه خانگی بپردازد.
در سالهای توافق سیاسی ، با وجود رشد سالانه اقتصاد ایران ۷ ٪ ، بازار سهام نمی تواند تحت تأثیر بیماری های هلندی ، سرکوب نرخ ارز و نرخ بهره نسبت به تحولات اقتصادی واکنش نشان دهد. پس از کارآیی ترامپ و ترک کارگزار ، با وجود رشد منفی اقتصادی ، کاهش درآمد نفت در شوک کرونا ، رشد نرخ ارز و افزایش انتظارات تورم سرانجام باعث شد دولت با کاهش نرخ بهره ، کسری خود را جبران کند.
بازار سهام عمدتاً تحت تأثیر متغیرهای اسمی قرار داشت و بازده عجیبی برای بورس اوراق بهادار تا سال ۹۹ با حمایت مستقیم دولت نشان داد. ثمره رشد اقتصادی طی سالها به بازار سهام نرسید. اما بازار سهام طی سالهای متمادی به ابزاری برای دولت تبدیل شد که با کاهش درآمد نفت همراه بود.
چهار سال رشد اقتصادی ، اما غیر ضروری است
اگرچه اقتصاد ایران در چهارمین بار پیاپی با رشد اقتصادی واقعی بدون نفت همراه بود ، اما سهام سهام به جز دوره های کوتاه و موقت رکود اقتصادی خوبی بود. وابستگی شدید دولت به درآمد نفت به دلیل کارآیی پیشنهادات در ایالات متحده و کاهش فشار بین المللی اولویت اصلی کشور و راه حل بحران های پس از ۹۹ را داشته است. از طرف دیگر ، دولت به یک مانع مهم برای بورس سهام تبدیل شد و با مداخلات بی شماری در صنعت ، IPO تهران منجر به ناامیدی و کاهش اعتماد عمومی شده است.
مروری بر نسبت معروف وارن بافت یا ارزش بازار شرکتها به تولید ناخالص داخلی فعلی نشان می دهد که بازار سهام ایران به استثنای تحولات ۹۷ به ۹۹ سال ، ارزش بازار تولید ناخالص داخلی را تغییر نداده است. به عبارت دیگر ، رشد اقتصادی از ابتدای دهه نود به عنوان انگیزه ای برای بازار سهام خدمت نکرده است. علاوه بر این ، مقایسه سالانه تورم سالانه بورس سهام و رشد واقعی اقتصاد نشان می دهد که بازار سهام نه تنها تحت تأثیر رشد اقتصادی بلکه عمدتاً واگرایی است.
با افزایش قیمت نفت و درآمد دولت ، مبنای پولی در اقتصادهای وابسته به نفت آشکارا افزایش یافته است و با رشد نقدینگی ، اقتصاد این کشور به سطح بالایی از تورم واگذار می شود. اگرچه دولت سیزدهم سعی کرده است با تحمیل سیاست انقباض پولی مانند رشد نرخ بهره ، تورم را در کانال ۲۰ ٪ بازگرداند ، اما آمار اقتصادی اخیر نشان می دهد که افزایش دوره های مبادله و تکانه های آنها به تورم امتیاز نقاط به کانال بازگردد. با افزایش هزینه های دولت در تجارت ، به نظر می رسد کسری بودجه تعداد زیادی دارد. شماره هایی مانند میلیارد دلار برای بودجه ایران نگران کننده است. همانطور که از گزارش دفتر سرشماری مشاهده می شود ، نقش جسورانه هزینه های دولت در تولید ناخالص داخلی باعث شده است که حاکمیت این هزینه ها را از مکانهای مختلف فراهم کند. دولت سعی کرده است در سالهای اخیر کمک هزینه های غذایی صنایع بزرگ را برای جبران نرخ بودجه خود کاهش دهد. وابستگی زیاد به نرخ خوراک پتروشیمی ، مواد اولیه ، معادن و نرخ بهره از زنجیره های فولادی و بهره به نرخ ارز و مطابق با تورم و حتی تورم بیشتر علائم ضرر سودآوری دولت به منظور جبران کسری است.
علاوه بر این ، با وجود ۴۳ درصد سهم این تولید ناخالص داخلی ، کاهش مصرف بودجه ۰.۱ درصد نشان می دهد که با وجود رشد اقتصادی بالا ، گمانه ها از خانواده ها کاهش یافته است. درست همانطور که کتابهای تجاری از شاخص تولید ناخالص داخلی برای چاه بودن خانواده ها انتقاد می کنند ، بر استفاده از سایر نمایندگان به منظور اندازه گیری زندگی مردم در اقتصاد در اقتصاد ایران تأکید می کنند ، بیش از ۲ ٪ از رشد اقتصادی اکنون می تواند قدرت خرید و خوب بودن مردم را بهبود بخشد. بنابراین ، بیش از ۳۸ ٪ در چند ماه گذشته طبق آمار ذکر شده و تورم بالا گزارش شده است ، بنابراین قدرت خرید بودجه کاهش یافته است و این نقش مهمی در تقاضا برای کالاهایی که در ریاض های کوچک یا به همین ترتیب تولید می شوند ، ایفا می کند. بنابراین ، این صنایع احتمالاً قادر به افزایش سودآوری خود با توجه به تورم نیستند ، در حالی که تورم ناشی از مواد اولیه رنج می برد.
بورس اوراق بهادار سیاسی یا اقتصادی؟
در سالهای اخیر ، متغیرهای واقعی نه تنها در سالهای اخیر بر مبادله تهران تأثیر گذاشته اند ، بلکه این متغیرها همواره عذرخواهی از دخالت بیشتر دولت در بورس بوده اند. رشد اقتصادی بالا عمدتاً مبتنی بر افزایش درآمد نفتی است که دولت مجبور به سرکوب نرخ ارز و مداخله در صنایع برای جبران کسری و هزینه است. از طرف دیگر ، فقدان سرمایه گذاری های اقتصادی و تشکیل سرمایه ، صنعت سهام را رقم زده است. صنعتی که به هم متصل است و هر صنعت برای تولید محصولات در صنایع دیگر مواد غذایی است. تصمیم گسترده برق و گاز ، که در سالهای اخیر تشدید شده است ، نمونه بارز استهلاک صنایع و تأثیرات قابل توجه آنها بر سایر صنعت است.
با این حال ، مانند گذشته ، متغیرهای اسمی مبادله تهران را جابجا کرده اند. افزایش نرخ ارز در سالهای گذشته منجر به ضرب شاخص کلی در مقایسه با تکانه های دلار شد. در سالهای اخیر ، تورم بالا و گسترش مستقیم آن برای تغذیه و سربار در بورس سهام دلار را افزایش داده است. در پایان ، این باعث کاهش نقش بازار سهام برای محافظت از سرمایه در برابر تورم شد.
طبق دلایل ، نقش انتظارات در سیاست خارجی و سیاست ایران افزایش یافته است. عوامل سیاسی در تصمیم سرمایه گذاران -تصمیمات ایجاد -در نظر گرفته شده است که اقتصاد ایران در یک وضعیت بحرانی قرار دارد و هر صلح سیاسی و یک توافق سیاسی ممکن است سرمایه گذاری های اقتصادی در صنایع را بهبود بخشد. از این رو ، فعالان Börsen با ایجاد روابط بین روابط ایران -غربی و از بین بردن خطرات سیاسی ، از عقب ماندگی اقتصادی سالهای اخیر انتظار دارند و مبادله تهران بر خلاف سالهای گذشته به جای تورم با رشد اقتصادی ویژه و ایجاد سرمایه واقعی در شرکت های بورس ، به رونق باز می گردد.
منبع: دنیای اقتصاد