شوهرم با عشق قدیمیاش به من خیانت کرد
رفتم کنارش و دستش رو گرفتم. عصبانیت عمیقی که گلویش را می فشرد راه خود را پیدا کرد و در همان لحظه باران شروع به باریدن کرد. بی صدا و بی گناه اشک هایی که صورت غمگینش را نوازش می کردند. انگار نوازشی جز اشک نداشت که روی صورتش بکشد و بگوید که تنها نیستم. حتی هوای زیبای بهاری هم نتوانست او را از این حال و هوا خارج کند.
او که متاثر از زندگی خود روایت کرد: پدرم بازنشسته فرهنگی و عاشق شعر و قلم و کتاب است. از زمانی که یادم میآید کتابهایی را در دستانش میدیدم و البته از کودکی به کتاب عادت کردیم و بهترین سرگرمی ما شد.
مادرم خیلی زود ما را ترک کرد و ما در غیاب او غمگین شدیم. حوصله تهی بودنش را نداشتم، چند شب که بچه بودم، به این فکر می کردم که فردا مادرم در را باز می کند و مثلاً می گوید سفر مکه یا کربلا رفته است. تمام آرزوهای کودکی ام در حسرت خلاصه می شد. تا یک بار دیگر نامم را از زبان مادرم بشنوم. کاش داستان همینجا تمام می شد حتی یک سال مادرم هم نگذشته بود، همان پدری که پر از شور و عشق بود دست او را گرفت و آورد به همان خانه ای که مادرم با خون دلش ساخته بود.
همه جای خانه هنوز بوی مادرم می داد. همان دختر خشمگین و پرشور دیروز تبدیل به آدم افسرده ای شده بود که به گوشه ای خزیده بود و می خواست تنها باشد. به گوشه خلوتم خزیدم و به فضای مجازی پناه بردم و از حقیقت مردم دوری کردم. من با کسی کاری نداشتم و این باعث خوشحالی او می شد.
با علی در اینستاگرام آشنا شدم، کامنت هایی که می داد به دلم نشست، به حضورش در زندگی عادت کرده بودم، روزی صد بار صفحه اینستاگرامش را چک می کردم و حرف هایش را زمزمه می کردم. او هم درد جدایی داشت اما دردش درد عشق بود. در طول چند ماه رابطه ما متوجه شدم که او دختری را عمیقاً دوست دارد، اما او را به خاطر پول فروخته و با مرد ثروتمندی که ۱۰ سال از او بزرگتر بود ازدواج کرده است.
هیچ وقت نتوانسته بود با غم دوری اش کنار بیاید، در تمام لحظاتی که با هم بودیم و عشقش را طلب می کردم، به فکر فرو می رفت و آه سردی که می داد وجودم را می سوزاند. حتی در حین صحبت های ما، خواه ناخواه حرف هایش را مطرح می کرد. آنقدر با عشق و گرمی از خاطرات مشترکشان می گفت که تمام وجودم را به لرزه درآورد. من عاشقش بودم و آنقدر دوستش داشتم که عاشق نرگس بی وفا شود و صاحب دلش شود. انگار موفق شده بودم. حاضر بودم حتی جانم را بدهم اما لحظه ای ناراحتی او را نبینم تا روزی که رویاهایم به واقعیت تبدیل شد و ازدواج کردیم و او پادشاه زندگی من شد.
آمدن دخترم باران به دنیای ما شادی ما را کامل کرد. علی با جان و دل برای زندگی ما تلاش کرد، اما من همیشه حضور و یاد نرگس را در اعماق تاریک قلبم حس می کردم. حالت مقایسه ای بین من و رقیب خیالی ام وجود داشت و همیشه فکر می کردم بازنده هستم. تا اینکه اتفاقی که ازش میترسیدم برام افتاد.
نرگس از شوهرش طلاق گرفته بود و فیلش او را یاد هند می انداخت. با مهریه قابل توجهی که گرفته بود، چنین ماشینی میراند، چنین لباسی میپوشید و جذاب بود. علی نستاب روز به روز با من سردتر می شد و حتی شیرین زبان های ما هم نمی توانست یخ این روابط را آب کند. روزی که گوشی او در خانه مانده بود، اعلان های مداوم او مرا مجذوب خود کرد. با دیدن پیام های نرگس روحم یخ زد و احساس کردم هزار تکه شدم و فرو ریختم. به همین ترتیب فقط می توانستم گریه کنم. علی با عجله به خانه برگشت تا گوشی اش را بردارد. صورت بارانی و دست های یخ زده ام همه چیز را توضیح می داد. فقط توانستم تمام قدرتی را که در وجودم مانده بود جمع کنم و با صدایی لرزان بگویم چرا…
مشاهده
از نظر روانشناسی نمی توان با فردی بود که هنوز درگیر رابطه عاطفی قبلی خود است و نتوانسته است خود را به طور کامل از وابستگی رها کند; او وارد یک رابطه عاطفی جدید شد. اتفاقی که برای این زوج ذکر شد رخ داد و باعث شد با استفاده از ابزار فضای مجازی به همسرش خیانت کند.
یکی از انواع تخریب اعتماد بین زوجین که می تواند اثرات منفی عمیقی داشته باشد، آسیب به اعتماد بین زوجین به دلیل خیانت زناشویی است. خیانت زناشویی موضوعی تکان دهنده برای همسران و خانواده هاست. اولین اتفاق پس از افشای خیانت همسران، از بین رفتن احساس امنیت ناشی از اعتماد بین فردی در روابط زوجین است. عوامل مختلفی می تواند سلامت خانواده و ازدواج را به چالش بکشد که خیانت زناشویی یکی از مهم ترین و مخرب ترین آنهاست. خیانت زناشویی به ایجاد هرگونه رابطه عاطفی یا جنسی خارج از چارچوب رابطه زوجین گفته می شود که منجر به ایجاد درجاتی از صمیمیت عاطفی یا جنسی با فردی غیر از همسر می شود. خیانت زناشویی مهم ترین عاملی است که عملکرد، ثبات و تداوم رابطه زناشویی را تهدید و تخریب می کند.
نمی توان ادعا کرد که تنها یک عامل فردی یا بین فردی در خیانت زناشویی دخیل است، بلکه مجموعه ای از عوامل در شکل گیری این پدیده نقش دارند، بنابراین علاوه بر پایین بودن میزان تعهد زناشویی در زن یا شوهر، عاطفی و نارضایتی جنسی را می توان با توجه به هیجان بالای جنسی نیز اشاره کرد.