شوهر خیانتکارم را نمیبخشم و طلاق میگیرم
چند سال ازدواج کردی؟
او ۱۸ سال داشت. من نزدیک به ۱۲ سال است که ازدواج کرده ام.
شوهرت رو دوست داشتی؟
وقتی ازدواج کردیم همدیگر را دوست داشتیم. ما ازدواج کردیم تا خوشبخت باشیم.
* چطور با هم آشنا شدید؟
ما در یک مکان زندگی می کردیم. ما هر دو در رشت زندگی می کردیم و خانواده هایمان آنجا بودند. حسین در یک کافه کار می کرد. من هم دختر دبیرستانی بودم. در یک کافه با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم.
* چگونه به تهران آمدید؟
برای زندگی و کار بهتر به تهران آمدیم. اولش خیلی سخت بود اما هر دو کار کردیم.
* چه شغلی دارید؟
من یک تکنسین ناخن هستم. چند ماه تمرین کردم و بعد شروع کردم به ناخن زدن. من در یک آرایشگاه کار می کردم. سپس آنقدر مشتری داشتم که برای خودم در خانه کار کنم. بالاخره جایی برای خودم راه انداختم. چند تا میز هم اجاره کردم و برای خودم درآمد دارم.
زندگیت چطوره؟
ما زندگی متوسطی داریم. ما یک دختر داریم و با شوهرم کار می کردیم و زندگی خوبی داشتیم. یک کافه هم برای خودش باز کرد. ما در حال زندگی بودیم که همه چیز خراب شد.
* چرا با هم به مشکل خوردید؟
مشکل از زمانی شروع شد که متوجه شدم حسین با زن دیگری رابطه دارد. او ابتدا تکذیب کرد، اما من شواهدی به دست آوردم که این کار را انجام داده است.
آیا راهی برای بخشش وجود دارد؟
آنقدر دلم شکست که نتوانم او را ببخشم. من می خواهم از این وضعیت خلاص شوم و راهی جز جدایی نیست.
نظر همسرت چیست؟
او می خواهد با بردن بچه به من فشار بیاورد و من نمی خواهم این موضوع را تحمل کنم. مشکل ما بچه است.
* خانواده شما می دانند؟
نه خانواده من می دانند و نه خانواده شوهرم. این تصمیم هر دوی ما بود.