عذاب وجدان مردی را که همسر سابقش را کشته بود، تسلیم پلیس کرد
صبح روز شنبه هفته جاری ماموران کلانتری ۱۲۷ نارمک با حضور در مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ از سوی همکاران خود از مجروح شدن زن جوانی با چاقو مطلع شدند. پس به آدرس مورد نظر که نزدیک میدان رسالت بود رفتند.
در تحقیقات اولیه مشخص شد مغازه داران و رهگذران همسایه موضوع را به پلیس ۱۱۰ اطلاع دادند. ماموران کلانتری با مشاهده جسد با بازپرس قتل تماس گرفتند و کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران بزرگ را به محل قتل رساندند.
کارآگاهان با جسد خانمی ۴۰ ساله در مقابل یک مغازه پوشاک مواجه شدند که از ناحیه سر و سینه وی جراحات وارده شده بود و شاهدان آن را بر اثر حمله مردی با چاقو اعلام کردند و گفتند این بوتیک محل کار مقتول بود
تحقیقات اولیه حاکی از آن بود که مقتول چند سال پیش از همسرش جدا شده و حضانت دخترش را که در آن زمان ۸ ساله بوده به عهده گرفته است. پسر او نیز سال گذشته پس از ۱۸ سالگی تصمیم گرفت با مادر و خواهرش زندگی کند.
در بررسی دوربین های مداربسته اطراف صحنه قتل مشخص شد زن جوان در حال ورود به محل کارش بود که در جریان درگیری شوهر سابقش او را متوقف کرد و با ضربات چاقو به قتل رساند. این در حالی بود که بررسی های بعدی نشان می داد اختلافات آنها پس از جدایی به دلیل حضانت فرزندان بوده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در جستجوی مظنون فراری بودند تا اینکه شب گذشته با تماس یکی از اعضای هیئت عزاداری مرد فراری تحویل پلیس آگاهی شد.
متهم در بازجویی ها به قتل همسر سابقش به دلیل اختلافات خانوادگی اعتراف کرد و گفت: چند سالی است که جدا از همسرم زندگی می کنم و فرزندانم نیز با همسرم زندگی می کنند اما او اجازه ملاقات به من را نداد. روز قتل نمی خواستم او را بکشم و فقط می خواستم همسرم را با چاقو بترسانم.
این متهم که اکنون میانسال است، گفت: سال ها پیش برای کار به ژاپن رفتم و برای پدرم پول می فرستادم تا برایم خانه بخرد. همسرم هم با خانواده پدرم فامیل بود و قبل از ازدواج با هم رابطه دوستانه داشتیم. وقتی فهمیدم خواستگاری دارد از ژاپن به ایران برگشتم و با او ازدواج کردم و صاحب یک پسر و یک دختر شدیم. سال ها پیش من و همسرم با هم اختلاف داشتیم. زمانی که به دلیل اختلافات زیاد جدا از هم زندگی می کردیم، آنقدر جلوی بچه ها به من بدگویی می کرد که نمی خواستند من را ببینند، البته نمی گذاشت بچه هایم را هم ببینم. به هر حال تنها آرزویم این بود که بچه هایم را از دست ندهم اما فایده ای نداشت. یک چاقو خریدم تا او را بترسانم و به بچه ها برسم. رفتم جلوی بوتیک تا باهاش صحبت کنم، عصبانی شدم و با چاقو به او ضربه زدم، فکر نمی کردم بمیرد. اما وقتی فهمیدم فوت کرده به سمتش آمدم، گریه کردم، حتی موقع تشییع جنازه هم دور بودم، اما ترسیدم وارد شوم تا اینکه عذاب وجدان گرفتم و تصمیم به خودکشی گرفتم. به خانه پدرم رفتم و قرار بود در خیابان خودکشی کنم که با اصرار مکرر مردم از این کار منصرف شدم. از عابران پرسیدم که چه کسی جلوی من را گرفت و به آنها گفت که همسرم را کشته ام تا مرا به پلیس تحویل دهند.
بازپرس جنایی با شنیدن اظهارات متهم قتل، دستور دستگیری کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ را صادر کرد.