قاتلی که از پوستش برای جلد کتاب استفاده شد
به تازگی ، جلد کتابی که در موزه ای در صفک در شرق انگلیس برگزار شد ، از پوست یک مرد ساخته شده است که حدود پنج سال پیش به جرم قتل آویزان شده است.
ویلیام کوردار در سال ۶ به قتل یک زن محکوم شد. قتل که “دوره جورج” را شوکه کرد و به “قتل انبار سرخ” معروف شد.
سالن موزه موزه در باری سنت ادموندز دریافت که این کتاب که مدت ها در یک دفتر در یک دفتر قرار گرفته بود ، توجه زیادی را به خود جلب نکرده است.
این کتاب توسط یک خانواده دهه ها پیش با رابطه نزدیک با جراحی که کالبد شکافی داشت ، اهدا شد.
اما ویلیام کوردار چیست و داستان قتل که هنوز هم مردم را به خود جلب می کند چیست؟
ویلیام و قربانی او ماریا کی بودند؟
ویلیام از یک خانواده طبقه متوسط و کشاورز اجاره ای بود که در آغاز قرن نوزدهم زندگی می کرد.
در سن هشت سالگی ، هنگامی که او و ماریا مارتین یک رابطه عاشقانه را آغاز کردند ، ویلیام رئیس خانواده کوردار بود و به عنوان یک مرد زن شناخته می شد.
ماریا که ۵ سال داشت ، با پدر موش ، نامادری ، خواهر و پسر جوانش زندگی می کرد. او ممکن است ویلیام جوان را راهی برای فرار از این امر دیده باشد.
در سال ۲ ، ویلیام طرحی برای فرار طراحی کرد. وی به ماریا گفت که در انبار قرمز در مزرعه کوردار ملاقات کند و سپس برای ازدواج به Ipspich بروید.
ماریا دیگر دیده نشد و ویلیام ناپدید شد.
چه اتفاقی افتاد؟
سرانجام ویلیام از صفاک خارج شد و نامه ای را به خانواده مارتین نوشت و گفت که وی با ماریا به جزیره وایت گریخته است.
او در واقع در حومه لندن پنهان بود و ماریا کشته و در مکان عاشقانه آنها به خاک سپرده شد.
تقریباً یک سال بعد ، طبق افسانه ، مارتین ، نامادری ماریا ، خواب دید که ماریا مرده است و در انبار سرخ دفن شده است. پدر ماریا با بیل موش خود زمین را چرخاند و بقایای دخترش را پیدا کرد.
با شروع بازداشت قاتل ، سردبیر یک روزنامه گفت که وی ویلیام کوردار را می شناسد.
وی گفت: “او فرار می کرد و فرض می کرد که تنها است ، بنابراین او در روزنامه تبلیغ می شد و به دنبال همسر جدید می رفت.”
مقامات کوردار را ردیابی کردند. او هرگونه آگاهی از ماریا را تکذیب کرد ، اما نامه ای از پارالستاد داشت که وی جسد ماریا است.
محاکمه
کوردار با چهار اتهام مربوط به قتل روبرو شد. هر یک از این ادعاها بر اساس نظریه دیگری در مورد مرگ ماریا برای افزایش احتمال محکومیت ساخته شده است.
در دفاع از خودش ، وی ادعا كرد كه ماریا خودكشی كرده و بدین ترتیب زن مرده را به جرم مجازات متهم كرد. وی پس از دو روز محاکمه به عنوان یک گناهکار شناخته شد و در اعتراف نهایی گفت که ماریا به طور تصادفی در یک اختلاف کشته شده است.
تخمین زده می شود که هفت تا ۶۰۰۰ نفر در خارج از زندان جمع شده اند تا در ۶ اوت اعدام وی را ببینند. در همان روز ، مردم در صف ایستادند تا از بدن عبور کنند.
آقای کلارک گفت: “آنقدر بزرگ بود که گفته می شد نتوانسته اند او را از زندان بیرون بیاورند ، بنابراین آنها مجبور بودند به یک سوراخ در دیوار ضربه بزنند و موقت را بکشند.”
وی گفت: “آواز و رقص وجود داشت.” “شما حتی می توانید برخی از طناب ها را بخرید.”
پالستاد به یک جاذبه گردشگری تبدیل شد و انبار قرمز و حتی سنگسار ماریا توسط بناهای تاریخی تکه تکه شد.
کنجکاوی عمومی در مورد قتل انبار سرخ از کتاب ، نمایشنامه و موسیقی الهام گرفته شده است.
دو قرن ، این داستان به یک داستان هیجان انگیز تبدیل شده است و حقیقت داستان در یک اسطوره فرو رفته است.
دلیل ادامه این علاقه احتمالاً تا حدی این است که بازدید کنندگان بتوانند با چشمان بسته و چشم بسته ، با چهره ای از چهره روبرو شوند. ماسک مرگ وی در هال مویس و قلعه نوری نگهداری می شود.
سالها بود که از اسکلت وی برای آموزش دانشجویان پزشکی در بیمارستان وست صفاک استفاده می شد تا اینکه سرانجام پوشیده شد.
نکته آزار دهنده این است که دو کتاب با پوست او پوشانده شده است و بخشی از پوست سر او به همراه گوش به عنوان یک تزئینات ترسناک نگه داشته می شود. همه این اشیاء در سالن موزه موزه قرار دارند.
تری دی ، خالق سریال “تاریخ تاریخ” ، معتقد است که کوردار “افترا” است و ماریا به اشتباه به عنوان یک دوشیزه بی گناه به تصویر کشیده شد.
تالار موزه موزه اعلام کرده است که در نمایشگاه آینده ، تمرکز این روایت بر زنانی که قربانی خشونت در تاریخ صفک بودند ، از جمله ماریا متمرکز خواهد شد.
ابی اسمیت ، دستیار میراث فرهنگی ، گفت ۵ ٪ از بازدید کنندگان “نزدیک” می خواهند از قتل انبار سرخ بدانند.
وی گفت: “پایان این یک عامل مهم است زیرا این یک نمایش بزرگ بود و مردم به آن جذب می شوند.”
چه چیزی در مورد آن دو کتاب بیشتر می دانیم؟
یکی از کتاب ها در مورد محاکمه است. این کتاب توسط یک روزنامه نگار به نام جی کورتیس نوشته شده است و در حال چرخش آن “محاکمه کوردار” است.
در داخل ، یادداشت جورج کرید ، به عنوان جراح ، کالبد شکافی بوده است. در این یادداشت نوشته شده است که او خود پوست را برنزه کرده و کتاب را در سال ۶ با آن داشته است.
تصور می شود که کتاب دوم از همان نسخه باشد ، اما این عنوان در مورد چرخش آن ، “Paralstage – William Cordar” نوشته شده است.
این کتاب توسط خانواده ای به موزه اهدا شد که روابط نزدیکی با جورج کارید دارد. کسی که بسیاری از وسایل شخصی خود را برای آنها به جا گذاشت.
منبع: بی بی سی