بانک و بیمه

قیمت دانی یا نیت خوانی؛ فهم بازار در اقتصادهای دستوری چگونه میسر می شود؟

Alireza Mobasar ؛ Börsengruppe: در ادبیات تجاری ، بازار هنگام ارائه و تقاضای کارکنان آزادانه ، یک رفتار تحلیلی و قابل پیش بینی دارد ، اطلاعات در دسترس است و مداخلات خارجی به حداقل می رسد. این شرایط در ساختار اقتصاد ایران کمتر قابل مشاهده است ، که در دهه های اخیر با پیچیدگی نهادی ، حاکمیت دولت و تصمیم گیری تصمیم گرفته شده است. دولت در این اقتصاد نه تنها یک تولید کننده سیاسی بلکه بزرگترین بازیگر است. بازیگری که قوانین را می نویسد نیز در این رقابت است و گاهی اوقات حتی رقیب بخش خصوصی است.

اگر بازار یک تولید کننده سیاسی باشد ، تحلیلگر باید دولت را درک کند ، نه فقط قیمت هایی که در بازارها جریان می یابد

بازار آزاد یا فرماندار؟ این مشکل است

از اداره بازار ارز و قیمت گذاری گرامری تا مدیریت نقدینگی ، مداخله بازار سهام و حتی کنترل های غیررسمی در کشورهای نوظهور مانند رامسر ، ردپاهای دولتی را می توان در بیشتر فرآیندهای اقتصادی در ایالت مشاهده کرد. در چنین ساختاری ، قوانین بازار مبتنی بر منطق اقتصادی نیست ، بلکه در معرض منافع بودجه کوتاه مدت ، ملاحظات سیاسی و جهت گیری مؤسسات حاکمیتی قرار دارد. در این زمینه ، یک سؤال مهم برای فعالان اقتصادی و تحلیلگران بازار وجود دارد: اگر بازار بیش از بازتاب عرضه و تقاضا منعکس شود ، چگونه می تواند واقع بینانه و کارآمد باشد؟ آیا زمان آن رسیده است که تحلیلگران ایرانی و تمرکز خود را بر روی نمودارها و شاخص ها ، تجزیه و تحلیل رفتار دولت و درک تولید کننده سیاسی انجام دهند؟

وضعیت؛ قانونگذاران ، بازیگر زن و گاه رقیب

در تئوری های اقتصادی ، مکانیسم بازار مکانیسمی است که قیمت ها را از طریق آزادی انتخاب ، آزادی ورود و خروج و شفافیت تنظیم می کند و سیگنال های بازیگران اقتصادی مورد نیاز برای سرمایه گذاری ، تولید و مصرف را فراهم می کند. با این حال ، در ایران ، این مکانیسم اغلب مختل می شود و اتاق بازار ترکیبی از کنترل های گرامری ، اجاره نهادینه شده ، حمایت سیاسی و گاهی اوقات جایزه دولت است. در بازار ارز ، تجربه گرامری نرخ بهره دلار در سیستم های NIMA و سنا برای شکل گیری چند منظوره ، گسترش تقاضای سوداگرانه و بی اعتماد بودن فعالان اقتصادی. در بورس اوراق بهادار ، مداخلات مانند ممنوعیت فروش قانونی ، تزریق منابع پشتیبانی یا تعیین وظیفه فواصل تجاری منجر به تحریف مکانیسم تخلیه قیمت شده است. حتی در بازار رامسر ، که ذات آن مبتنی بر استقلال و عدم تمرکز است ، دولت به دنبال کنترل و تسلط با سیاست های محدود کننده است.

نتیجه این است که در چنین جو ، قیمت ها دیگر آینه مشخصی از چندین اطلاعات تجاری نیستند. اگر قیمت نتیجه رابط عرضه و تقاضا نباشد ، اما نتیجه اراده دولت ، تحلیلگر ، که فقط به دنبال رفتار بازار است ، در واقع یک تصویر تحریف شده از واقعیت حفظ خواهد شد. آنچه ضروری است درک لایه پنهان اما موجود در تصمیمات دولتی است. در حقیقت ، تحلیلگر واقعی در ایران کسی است که می تواند “رفتار دولت” را بخواند.

قیمت اعمال یا اهداف ؛ چگونه بازار می تواند در اقتصادهای گرامری درک کند؟

تجزیه و تحلیل رفتار دولت چیست؟

در اقتصاد ، این مسیر با مفاهیمی مانند “اقتصاد سیاسی” ، “تئوری انتخاب عمومی” و “قانون مالی” دنبال می شود. در اقتصاد سیاسی ، تصمیمات اقتصادی در چارچوب تعادل قدرت بررسی می شود. تئوری انتخاب عمومی فرض می کند که تصمیمات سیاسی مانند سایر افراد می توانند تصمیماتی بگیرند که منجر به تقویت اوضاع سیاسی یا رضایت کوتاه مدت جامعه به جای بهبود شاخص های بزرگ شود. در ساختاری که در آن سیاست پولی نیز مشمول فشار مالی دولت است ، مفهوم قانون مالی تشکیل می شود: اگر کسری بودجه و نیاز دولت برای تأمین اعتبار سیاست پولی را به ابزارهای منفعل تبدیل کند.

در این زمینه ، تحلیلگر باید سؤال کند: آیا دولت از پذیرش هزینه های سیاسی ناشی از افزایش نرخ بهره خودداری می کند؟ آیا هدف از کنترل ارز برای تعیین ثبات اقتصادی یا تأمین تعادل بودجه برای کسری است؟ چگونه تصمیمات مختلف در محیط سیاسی و اقتصادی به اجماع و در نهایت یک تولید کننده سیاسی در زمان تصمیم گیری برای ترجیح منافع سیاسی کوتاه مدت برای منافع اقتصادی طولانی مدت می رسد؟

اگر تولید کننده سیاسی هم قاضی و هم یک بازیکن باشد. یک تحلیلگر باید اهداف خود را بخواند

سه مانع در تجزیه و تحلیل رفتار دولت

البته تجزیه و تحلیل رفتار دولت در ایران بدون موانع نیست. اولین مانع عدم شفافیت آماری و نهادی است. داده ها ناقص ، گاهی دستکاری و تأخیر هستند. بسیاری از تصمیمات نیز در قالب مجوزهای بی طرف ، سفارشات داخلی یا توافق نامه های جمعی در داخل اتخاذ می شوند و تأثیرات آنها بر بازارها فقط پس از وقوع آشکار است. مانع دوم تعدد ساختار تصمیم گیری است. از بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی گرفته تا نهادهای امنیتی ، نظارتی و بالادست ، همه بخشی از پازل تصمیم دارند که تجزیه و تحلیل روندها را دشوار می کند. سومین مانع غلبه بر منطق سیاسی بر منطق اقتصادی است. در اقتصادهایی مانند ایران ، تصمیمات زیادی برای اصلاحات طولانی مدت اتخاذ نمی شود ، بلکه برای کنترل بحران ، شوک روانی یا کاهش موقت استرس اجتماعی است.

راه حل چیست؟ تجزیه و تحلیل گفتمان و رفتار قدرت

در چنین شرایطی ، اعتماد به مدل های کمی یا تجزیه و تحلیل داده های تحلیلی نمی تواند راهی برای درک روند باشد. یک جایگزین خوب استفاده از روشهای تحلیل گفتمان ، رفتار رفتار سیاسی و بررسی تناقضات بین زبان و رفتار مقامات است. که در آن سایت های مهم ، در چه مواردی دولت را پس می گیرند و در کدام موارد ، چگونگی آشتی دادن خواسته های عمومی و منافع اقتصادی و سرانجام ، چگونه تصمیمات پشت صحنه به تدریج به عرصه های عمومی می رسد که همه بخشی از تحلیل رفتاری دولت هستند.

سرانجام ، می توان خلاصه کرد که در یک اقتصاد با یک ساختار متمرکز ، بدون شفافیت و تحت کنترل دولت ، تحلیلگر موفق کسی نیست که فقط اعداد و نمودارها را می خواند. در عوض ، او کسی است که منطق تصمیم گیری های سیاسی ، انگیزه های تصمیم گیری و تناقضات درونگرا را درک می کند. در این اتاق ، تجزیه و تحلیل دولت یک انتخاب نیست بلکه یک ضرورت تحلیلی است. نیاز به دیدن تصویر بازار واقعی در پشت محدوده سیاست است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا