ماجرای مرگ تلخ یک رویای بزرگ در خیابان انقلاب
تهران دهه ۲۰، پس از جنگ و قحطی، دهه ای عجیب و پر از تناقض! شورش نان و بیماری تیفوس و وحشت و کشتار و شلوغی و گالری که کمتر از یک سال در چنین حالتی زندگی کرد در تاریخ و هنر ایران ماندگار شد. در ادامه این مقاله به بررسی عمر کوتاه این گالری می پردازیم. گالری هنری آپادانا که زندگی هنرمندان عصر خود را تغییر داد. در آینده با ما همراه باشید.
گالری در هنر ایران و جهان
این گالری از اواخر قرن نوزدهم به عنوان پایگاه هنری در اروپا اهمیت یافت و در قرن بیستم هنرمندان بیش از پیش برای ارائه آثار خود به این نهاد فرهنگی و هنری وابسته شدند. قبل از دوره هنر مدرن، عرضه آثار هنری منحصرا انجام می شد، اما در قرون وسطی آثار هنری در اختیار کلیسا و در دوره های بعد در اختیار اشراف قرار داشت.
صنیع الملک در ایران در دوره قاجار از اولین کسانی بود که سعی کرد فرهنگ بازدید از آثار هنری را در جامعه گسترش دهد. به همین دلیل نقاش خانه ای دولتی در کنار ارگ سلطنتی تأسیس کرد و روزهای جمعه را برای تماشای آثار هنری و بازدید اختصاص داد. این گالری اگرچه عمر زیادی نداشت اما تاثیرگذار و تاثیرگذار بود.
تولدی برای آثار هنری پس از مشروطه
عمادالدین قرشی درباره شکل گیری نگارخانه در دوران مشروطه می گوید: اقشار مختلف جامعه هنری می خواستند برای خود کسب و کاری ایجاد کنند و با استفاده از هنر منبع درآمدی ایجاد کنند. کسب درآمد از طریق تحصیل یکی از بهترین راه ها بود. این آموزش هم مانند کلاس های دیگر در ایران به صورت دانشجوی کارشناسی ارشد بود به همین دلیل بهترین مکان برای این آموزش اجاره فروشگاه ها و مغازه های مناسب بود. در کنار این آموزش، بستر مناسبی برای فروش آثار هنری شکل گرفت و در این شرایط نیاز به تاسیس گالری بیش از پیش در جامعه هنری احساس شد.
ظهور منجی هنرمندان
در آن دوره چند طبقه از هنرمندان شکل جدی تری به خود گرفتند. در آن دوره دولت هنر سنتی را به عنوان هنر اصلی شناخته بود و همین امر باعث شد برخی از هنرمندان مدرن به دلایل متعددی از جمله بی اهمیت بودن هنر خود یا نبود فضای مناسب برای ارائه خود به فکر راه ها و روش های جدیدتر باشند. آثار. این مسیر جدید پناه بردن به انجمن فرهنگی کشورهای دیگر در ایران بود. در این شرایط انجمن های ایرانی به موازات انجمن های خارجی با جدیت بیشتری به فعالیت خود ادامه دادند و همین امر باعث ظهور ناجیان هنر از جمله محمود جوادی پور شد.
نیوشا جوادی پور درباره شخصیت و انگیزه پدرش می گوید: پدر همیشه روحی کنجکاو و کنجکاو داشت و در هر زمینه ای که کار می کرد با پشتکار بی نظیری سعی می کرد اساس کار را بیابد. شخصیت پدرم بسیار آرام، آرام، متواضع، مهربان و صبور با شوخ طبعی زیبا بود. به همین دلیل در بین خانواده و دوستانش محبوبیت زیادی داشت.
آنچه پدرم از زمان آپادانا، جدای از دلایل افتتاح این گالری و خانه هنری تعریف می کرد، صمیمیت و اشتیاق ایجاد فضایی بود که هنرمندان بتوانند به طور مستقل هنر خود را ارائه کنند و هنر خود را برای هنرمندان جوان به نمایش بگذارند.
تأسیس آپادانا و نجات هنر
محمود جوادی پور با همکاری دو تن از دوستانشآپادانا، خانه هنرهای زیبا محل گالری در ۱۲ تاسیس شد شهریور در سال ۱۳۲۸ و در روز دوم محرم همان سال، این نگارخانه با نمایش آثاری از حسین کاظمی، جلیل ضیاپور، محمود جوادی پور و احمد اسفندیاری اعلام موجودیت کرد. آپادانا در تقابل با سازمان های خارجی با هدف ارائه آثار هنرمندان ایرانی شکل گرفت.
به گفته محمود جوادی پور، تاسیس آپادانا به شرح زیر بوده است: در تهران تا به حال نه سازمان شهرداری و نه سازمان های دیگر سالنی برای ارائه آثار هنری در اختیار ما قرار نداده اند. هر جا می رفتیم رد می شنیدیم. من و دوستانم تصمیم گرفتیم مکانی را برای جمع شدن هنرمندان اجاره کنیم. ابتدا چند مغازه در خیابان بهار و سپس در خیابان شهرضا (انقلاب فعلی) بود که آنها را اجاره کردیم و از داخل وصل کردیم. فضای خیلی خوبی بود که اسمش را گذاشتیم آپادانا، خانه هنرهای زیبا.
تاثیر یک تصمیم بزرگ
توکا ملکی درباره تاثیر گالری آپادانا می گوید: گالری آپادانا از جهات مختلف تاثیر مثبتی بر نقاشی مدرن و گالریداری در ایران داشته است. آپادانا اولین گالری خصوصی و مستقل از نهادهای دولتی بود که به فعالیت خود ادامه داد و از آثار هنرمندان جوان حمایت کرد. نکته مهم این است که گالری آپادانا علاوه بر نمایش آثار هنرمندان مدرن، سعی در ایجاد فضایی برای بحث و گفتگو داشت. اگرچه عکس های زیادی از گالری آپادانا وجود ندارد، اما با توضیحات مطبوعاتی می توان حدس زد که خط فکری آثار گالری آپادانا چگونه بوده است. این سبک گالری در دهه ۳۰ و ۴۰ سنتی می شود.
یک اتفاق غیر منتظره
محمود جوادی پور می گوید: یکی از دوستان ما به نام دکتر جرجانی که استاد ادبیات دانشگاه تبریز بود در ابتدای فعالیت آپادانا برای بازی در گالری آمد و محیط را بسیار دوست داشت. او پیشنهاد کرد مقالات ترجمه شده توسط خودش در مورد “تأثیر هنر و روح اشیا در هنر” در گالری ارائه شود. روز سخنرانی حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر به گالری آمدند و دکتر هم برای سخنرانی پشت میز رفت. وی در ادامه سخنان خود شعری از خیام نوشت:
جامی است که آفریدگار خرد بر آن صد بوسه می ریزد مهر آن را به پیشانی می زند
این سفالگر چنین جام ظریفی درست می کند و آن را به زمین می زند
لیوان آب را خالی کرد و آن جا افتاد. دکتر جرجانی در یک لحظه در حضور دیگران جان باخت…
مرگ رویای کوتاهی است
مرگ جرجانی تنها دلیل تعطیلی آپادانا نبود. سال تاسیس آپادانا یکی از شلوغ ترین سال های دهه ۲۰ در ایران بود و گاه مقررات حکومت نظامی در تهران اجرا می شد. تیر در ماه دمای هوا به ۴۰ درجه رسید و اکثر مردم تهران به روستاهای اطراف کوچ کردند. کم کم شرایط سیاسی کشور در تحقق ملی شدن صنعت نفت دگرگون شد و در چنین شرایطی چراغ های گالری آپادانا برای همیشه خاموش شد.
گالری آپادانا عمر کوتاهی داشت و برخلاف منابع مکتوب که از عمر ۱ یا ۲ ساله این گالری یاد کرده اند، در فروردین ۱۳۲۹ تعطیل شد. امروز اون مغازه چند گوشه خیابان بهار تبدیل به سیسمونی بچه گانه شده…
داستانی که روایت شد خوانشی از قسمت پنجاه و یکم «رادیو نسیت» بود که به ماجراهای مکانی مرموز می پرداخت. این مقاله به صورت سریالی منتشر می شود و در آینده به سراغ جاهایی خواهیم رفت که از چشم ها گم شده اند اما در دل ها جاودانه اند.