فرهنگ و هنر

ماهیت حقوقی بخشنامه‌های اداری و تکلیف دفاتر اسناد رسمی

رویه دفاتر اسناد رسمی از دیرباز بر این اساس بوده است که دفاتر اسناد رسمی خود را کارمند سازمان ثبت می دانند و مانند کارمندان دولت وقتی قانونی وضع و ابلاغ می شود، مفاد آن را اجرا نمی کنند، بلکه منتظر اداره ثبت هستند. برای صدور بخشنامه در مورد یک پرونده. آهسته و سپس بر این اساس […]

رویه دفاتر اسناد رسمی از دیرباز بر این اساس بوده است که دفاتر اسناد رسمی خود را کارمند سازمان ثبت می دانند و مانند کارمندان دولت وقتی قانونی وضع و ابلاغ می شود، مفاد آن را اجرا نمی کنند، بلکه منتظر اداره ثبت هستند. برای صدور بخشنامه در مورد یک پرونده. آهسته و سپس مطابق با آن عمل کنید. به عبارت دیگر بخشنامه یا دستور اداری جایگاهی فراتر از قانون پیدا کرده است. این موضوع به حدی تسری پیدا کرده که حتی دادگاه های انتظامی سردفتران نیز که طبق موازین قانونی و قانونی رسیدگی به دادرسی باید به قانون استناد و به آن عمل کنند و احکام مقتضی صادر کنند، متأسفانه اکثراً بر اساس رأی صادر می کنند. روی بخشنامه ها حتی به خود بخشنامه هم اشاره نمی کنند، بلکه به مجموعه ای از بندها، کدها و ردیف هایی که جمع آوری و منتشر و برای بخشنامه هایی که ادارات ثبت احوال توسط شخصی به نام مرحوم حجتی اشرفی و اخیراً شخصی به نام صادر کرده اند، اختصاص داده اند. آقای آذرگون و هر سال منتشر می شود. در حالی که هم آن مجموعه و هم نحوه عملکرد واحدهای امور اسناد سازمان ثبت و دادسرا و دادگاه انتظامی دفاتر اسناد رسمی فاقد صلاحیت قانونی و خلاف قانون است. زیرا اولاً در نظام حقوقی ایران چیزی به نام مجموعه بخشنامه که طبق تکلیف قانونی توسط روزنامه رسمی منتشر شده و ۱۵ روز پس از تاریخ انتشار قابل استناد و اجرا باشد وجود ندارد و فرض بر این است که مخاطبان از آن آگاه هستند. تبدیل می شود ثانیاً قوانین تنها توسط مجلس تصویب و به تصویب شورای نگهبان می رسد، اما آیین نامه مربوط به تصویب نهادهای مقرر در قانون اساسی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی اداری، شورای عالی فرهنگی می رسد. انقلاب و شورای عالی دفاع و امثال آن و دولت و بر اساس قانون اساسی است. تشکیل، تصویب، ابلاغ و اجرا مشمول تشریفات خاصی می باشد و ۱۵ روز پس از درج در روزنامه رسمی به اطلاع اعضای جامعه می رسد.
معتبر تلقی می شوند مگر اینکه در خود قانون به نحو دیگری مقرر شده باشد
ثالثاً: با توجه به اینکه بخشنامه از نظر ماهیت حقوقی یک دستور اداری محسوب می شود، صرفاً در محیط دستگاه ها، نهادها و مؤسسات اداری بین روسای ادارات و زیرمجموعه های آنها که کارمند هستند قابل صدور و اجرا می باشد. آن مؤسسه یا مؤسسه و مؤسسه و نحوه اجرای وظایف قانونی محوله کارکنان بخش طی بخشنامه ای به سازمان مربوطه آموزش می بینند و اجرای مفاد آن توسط کارکنان منوط به ابلاغ قانونی است. بنابراین ایجاد حقوق و تکلیف برای مردم در شمول قانون یا مقررات نیست و لذا در زمره قوانین و مقررات قرار نمی گیرد. رابعاً بخشنامه یا دستور اداری خارج از نهاد یا دستگاه اداری یا اجرایی ذی ربط و در قبال سایر مقامات رسمی دولت و نیز ملت ایجاد تکلیف قانونی نمی کند و قابل اجرا نیست. زیرا علاوه بر منع قانونی، امکان ابلاغ مفاد بخشنامه به آحاد ملت و کلیه مقامات دولتی نیز وجود ندارد. در نتیجه نیازی به رعایت بخشنامه ابلاغ نشده نیست. خامساً در مجموعه بخشنامه های غیرقانونی مذکور، سؤالات اختصاصی برخی از دفاتر اسناد رسمی از دفاتر مختلف سازمان ثبت نیز درج شده است که با وجود نداشتن شرح بخشنامه، الزامی تلقی می شود. آنها را به عنوان بخشنامه معرفی و رعایت کنید، در حالی که بخشنامه نیست. و این گونه نامه ها هیچ گونه تعهد قانونی برای دفاتر اسناد رسمی ایجاد نمی کند. در نتیجه بخشنامه های ادارات و مراجع دولتی اعم از ادارات ثبت خطاب به دفاتر اسناد رسمی اساساً فاقد صلاحیت قانونی بوده و قابل اجرا نیست و دفاتر اسناد رسمی حق رعایت مفاد آن را ندارند و در غیر این صورت مرتکب تعهد می شوند. تخلف قانونی چون دفاتر اسناد رسمی در استخدام دولت نیستند. ششم: دفاتر اسناد رسمی به استناد ماده ۳۰ قانون سردفترهای اسناد رسمی مصوب ۱۳۵۴ مکلفند وظایف خود را از حیث تنظیم اسناد و تصدیق امضا و صدور رونوشت و اجرائیه با رعایت قوانین و مقررات مربوط و نظم عمومی و اخلاق حسنه انجام دهند. آنها موظف به رعایت بخشنامه و دستورات اداری در مورد پرونده هستند. ثانیاً: فقط در رابطه با انجام امور دفتری و دستور امور اداری، ادارات از نظر شکلی و ایجاد وحدت رویه در انجام امور و ایجاد تشکیلات و نحوه انجام امور مکلف به رعایت نظام قضایی هستند. ۲۹ قانون دفاتر اسناد رسمی. ضمناً صدور این نوع سامانه ها تنها بر اساس اصل ۲۹ قانون اساسی توسط ریاست محترم قوه قضائیه امکان پذیر است. زیرا با توجه به اصول و موازین حقوق عمومی و قوانین اداری مربوط و اصل عدم صلاحیت، اختیارات مقامات عمومی و دولتی را نمی توان به دیگران تفویض کرد مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. اما طی سالیان متمادی در حکمی که از سوی رئیس محترم قوه قضائیه به ریاست محترم سازمان ثبت اسناد که قائم مقام قوه قضائیه است، صلاحیت صدور سامانه های موضوع ماده ۲۹ نیز تفویض شده است. به آنها. همانطور که صدور حکم انتصاب سردفتران باید از سوی رئیس قوه قضائیه صادر شود اما سال هاست که به رئیس سازمان ثبت تفویض شده است. اما این تفویض اختیار فقط محدود به ریاست محترم سازمان ثبت بوده و سایر مدیران سازمان ثبت را شامل نمی شود و فاقد این اختیار قانونی بوده و صلاحیت قانونی صدور بخشنامه یا دستور اداری را ندارند. به دفاتر اسناد رسمی به همین دلیل، دفاتر اسناد رسمی به جای هر مورد در جهت
با تعیین تکلیف در انجام وظایف قانونی محوله منتظران صدور بخشنامه تکلیف خود را در قوانین و مقررات مربوط و آیین نامه اجرایی قوانین جاری جستجو و به آن عمل کنند. امیدوارم دفاتر اسناد رسمی با مطالعه و تحقیق هر چه بیشتر در جریان حقوق و تکالیف قانونی خود قرار گیرند و برای احقاق آن قیام و اقدام کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا