مجازات مرگ برای پسری ۱۸ ساله که مادرش را به خاطر بدگویی مردم به قتل رساند
ماجرای این پرونده جنایی اواخر سال ۱۴۰۱ در یکی از روستاهای شهرستان خلیل آباد استان خراسان رضوی زمانی آغاز شد که امدادگران اورژانس عزیر کشان با ورود به خانه ای روستایی، جسد خون آلود زنی را که طناب به گردنش بسته بود، مشاهده کردند. و همان نخ طنابی نیز پشت سرش روی دستانش بسته بود.
دقایقی بعد با اعلام خبر فوت این زن جوان که «فاطمه الف» نام داشت، پرونده جنایی روی میز دادسرای عمومی و انقلاب قرار گرفت و با دستور مقام قضایی تحقیقات گسترده پلیس برای یافتن ریشه این ماجرای وحشتناک ادامه یافت. تحقیقات مقدماتی دامنه تحقیقات را به سمت پسر خردسال مقتول که از محل متواری شده بود، هدایت کرد. طولی نکشید که «علی ی» در راه فرار به یکی از استان های شرقی کشور دستگیر و به خلیل آباد منتقل شد.
وی در بازجویی های اولیه قتل مادرش را با انگیزه سرزنش و نگاه های کنایه آمیز علنا پذیرفت و گفت: برخی از افراد و آشنایانم پشت سر مادرم حرف هایی می زدند که تحمل این حرف ها، نیش ها برایم خیلی سخت بود. و طعنه می زند.” . به همین دلیل در تصمیمی ناشی از عصبانیت مادرم را با طناب خفه کردم.
پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جنایت، کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب صادر شد و با توجه به اهمیت و حساسیت این جنایت تکان دهنده، توسط قضات مجرب ادامه یافت. شعبه ششم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی. مدتی بعد جلسات محاکمه متهمان این پرونده جنایی به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشار قاضی علی اکبریان آغاز شد و ۲ تن از عموهای وی و پدربزرگش نیز دستگیر و به اتهام معاونت در کمیسیون متهم شدند. از یک جنایت
در آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی وقتی متهم ۱۸ ساله در مقابل دادگاه حاضر شد به قضات دادگاه گفت: پدربزرگم همیشه تاکید می کرد که پدر و مادرم از یکدیگر طلاق بگیرند اما با هم آشتی کردند که باعث عصبانیت و عصبانیت شد. خانواده پدرم ناراحت بودند اما من که از حرف های دیگران رنج می بردم فقط با دایی و پدربزرگم ارتباط داشتم. یک شب قبل از وقوع این حادثه، به یک جشن عروسی در روستا رفتم، اما وقتی در میان مهمانان قدم زدم، انگار تمام غرورم لگد شد زیرا از نگاه های کنایه آمیز دیگران احساس خجالت می کردم، انگار همه مهمانان با قیافه هایشان مرا سرزنش کنند! وقتی ناگهان به یاد کلمات تحریک آمیزی افتادم که پدربزرگم در مورد مادرم می گفت، افکارم گیج شد. دیگر تحمل رفتار و گفتار دیگران را نداشتم، خشم عجیبی تمام وجودم را فرا گرفته بود، گویی طومار این زندگی ناپیوسته است. حرف پدربزرگم جلوی چشمم بود که مجلس عروسی را ترک کردم و به خانه برگشتم. تا صبح نخوابیدم و در افکارم با وسوسه های شیطانی دست و پنجه نرم می کردم تا اینکه صبح روز بعد برای چند دقیقه از خانه بیرون رفتم و به خانه برگشتم و با طنابی که در اتاقم گذاشته بودم به سمت مادرم رفتم. و از پشت طناب را دور گردنش انداختم. او را به طبقه بالا کشیدم و با دو سر همان طناب دستانش را از پشت بستم. سپس به امید حمایت خانواده پدری ام از آنجا فرار کردم، اما وقتی ماجرای قتل مادرم را برای مادربزرگم تعریف کردم، مادربزرگم مرا از خانه بیرون انداخت و سپس در حین فرار به سیستان و بلوچستان دستگیر شدم.
در این جلسه محاکمه قاضی هادی دنیا دهد با پرسش های تخصصی قضایی به تحلیل این جنایت تکان دهنده پرداخت و اتهام قتل عمد را به پدربزرگ «علی» تشریح کرد. در همین حال پیرمرد در دفاع از خود گفت: پسرم را حدود ۲ ماه قبل از این جنایت طلاق دادم چون به حرف هایم گوش نمی داد و به دلیل اصرار من برای طلاق با همسرش آشتی کردم و وقتی این موضوع را مطرح کردم متوجه شدم که دیگر نمی کنم. به هر یک از اعضای خانواده ام اجازه داد تا با آنها در تماس باشد. من تا الان عروس و پسرم را ندیده ام و با آنها صحبتی نکرده ام.
پس از اینکه جلسه محاکمه تا بعدازظهر به طول انجامید و تمامی متهمان این پرونده جنایی به سوالات فنی و تخصصی قضات مجرب دادگاه پاسخ دادند، قاضی هادی دنیادیده ختم جلسه را اعلام کرد و بدین ترتیب در مهلت مقرر قانونی رای دادگاه صادر شد. قضات شعبه ششم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی در این خصوص صادر شد. بر اساس رای صادره از سوی دادگاه، «علی ی» (متهم ۱۸ ساله) با توجه به ادله روشن، مفاد پرونده و گزارش پزشکی قانونی به قصاص نفس محکوم شد و پدربزرگ وی نیز متهم به قصاص شریک قتل عمدی از طریق تحریک رفتار و گفتار. آمز و سایر مدارک قانونی به ۱۰ سال حبس محکوم شدند اما ۲ متهم دیگر (عمو) از اتهامات وارده تبرئه شدند.
رأی صادره از شعبه ششم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم دیوان عالی کشور و با اعتراض متهمان و وکلای آنان توسط قضات سپیدپوش دیوان عالی کشور قابل رسیدگی است. .