ترندهای روز

مرکز جهان کجاست؟ | سایت ایران تحلیل

پایگاه خبری تحلیلی ایران تحلیل (irtahlil.com):

جهان غیرقابل انکار وسیع است، اما آیا این وسعت عظیم مرکزی هم دارد؟ شاید برای برخی به نظر برسد که زمین ما در میانه همه چیز قرار دارد، اما اکتشافات قرن گذشته پاسخ دیگری به این سوال می دهد.

برای شروع، باید به حدود ۱۰۰ سال قبل برگردیم به حدود دهه ۱۹۲۰، زمانی که اخترشناسی به نام ادوین هابل دو کشف شگفت انگیز را پشت سر هم انجام داد.

او اولین بار در اوایل آن دهه متوجه شد که «جهان های جزیره ای» (که اکنون به عنوان کهکشان ها شناخته می شوند) از ما بسیار دور هستند. در پایان آن دهه، هابل کشف کرد که تقریباً همه کهکشان ها از ما دور می شوند.

خوشبختانه قبل از این یافته ها، توضیح نظری مفیدی برای هر دوی این اکتشافات وجود داشت. نظریه نسبیت عام اینشتین پیش بینی کرد که جهان یا در حال انبساط یا انقباض است. این با دیدگاه رایج در آن زمان در تضاد بود، زیرا جامعه علمی معتقد بود که جهان کاملاً ساکن و بی حرکت است.

با کار بر روی معادلات انیشتین، چهار دانشمند در نهایت به راه حلی دست یافتند که اکنون به عنوان «متریک فریدمن-لومتر-رابرتسون-واکر» شناخته می شود و اساس کیهان شناسی مدرن را تشکیل می دهد.

این راه حل معادله انیشتین، همراه با مشاهدات شگفت انگیز هابل، به ما می گوید که ما در جهان در حال انبساط زندگی می کنیم.

این نظریه می گوید که مدت ها پیش، تمام مواد موجود در جهان در یک نقطه بی نهایت کوچک فشرده شده و سپس به دلیل پدیده ای به نام تکینگی یا انفجار بزرگ گسترش یافته است. این باعث شد که هر کهکشانی به طور کلی از کهکشان دیگر دور شود.

مرکز جهان کجاست؟گاهشماری انبساط متریک فضا از زمان انفجار بزرگ

بیگ بنگ قطعا می تواند مرکز واقعی کیهان باشد. اما متأسفانه، حقیقتی که ما در مورد جهان از طریق علم مدرن کشف کرده‌ایم، توضیح آسانی برای مکان یابی یا حتی تصور کردن آن ارائه نمی‌کند.

دلیل این امر این است که جهان مرکز و لبه ندارد. جهان از هیچ جهتی در حال انبساط نیست و به هیچ جهتی در حال انبساط نیست.

ابتدا به لبه می پردازیم. جهان، طبق تعریف، هر چیزی است که می تواند وجود داشته باشد، و لبه ها چیزهایی هستند که یک منطقه را از منطقه دیگر جدا می کنند.

اما اگر همه مناطق جهان مرزی نداشته باشند و نتوان به آنها قسمتی را اختصاص داد، هیچ لبه ای وجود نخواهد داشت. این بدان معنی است که جهان ممکن است بی نهایت بزرگ باشد و نمی توان به مرکز یک فضای نامحدود اشاره کرد.

احتمال دیگر این است که جهان واقعاً محدود است. اما این همچنین به این معنی است که در مقیاس های بسیار بزرگ، بسیار بزرگتر از آنچه ما می توانیم مشاهده کنیم، جهان به سمت داخل منحنی می شود. یعنی دنیا در این صورت مرکزی نخواهد داشت.

به عنوان یک قیاس، به زمین نگاه کنید. در یک تصویر سه بعدی، می توانید یک ذره مذاب در هسته را مرکز آن بنامید. اما مرکز زمین در نقشه سطح کجاست؟ این می تواند در قطب باشد، می تواند در خانه مادربزرگ شما باشد، هر نقطه ای به همان اندازه خوب است.

این بدان معناست که انفجار بزرگ در سراسر جهان همزمان اتفاق افتاده است. این بدان معناست که این انفجار در اتاقی که شما در آن نشسته اید اتفاق افتاده است و در همان زمان در دورترین کهکشانی که می توانیم ببینیم اتفاق افتاده است.

در واقع بیگ بنگ نقطه ای از فضا نبود، مکانی در زمان بود و متعلق به گذشته بی نهایت هر موجودی در جهان است.

در عین حال باید گفت که جهان ما عمر معینی معادل ۱۳.۷۷ میلیارد سال دارد. اما از آنجایی که سرعت نور با وجود بالا بودن نسبت به اندازه کیهان کم است، تنها قسمت کوچکی از جهان برای ما روشن شده است.

در واقع، ما می توانیم حدی را برای آنچه می توانیم ببینیم تصور کنیم، و این لبه حدود ۴۵ میلیارد سال نوری از ما فاصله دارد. این در شرایطی است که احتمالاً می توان از آن نقطه فراتر رفت، زیرا جهان سریعتر از نور منبسط می شود.

با این محدودیت ها باید گفت که اکثریت قریب به اتفاق جهان از چشم ما پنهان است و ما فقط تا شعاع نور با پرتو چراغ قوه در جنگلی دوردست می توانیم آن را ببینیم.

در نهایت به نظر می رسد که ما در مرکز کل جهان هستیم. البته همین را می توان در مورد هر کهکشان دیگری در کیهان نیز گفت. در واقع، در یک جهان همیشه در حال انبساط، مرکزی وجود ندارد، و با این حال همه ناظران، از جمله خودمان، به حق می‌توانیم ادعا کنیم که در مرکز همه چیز هستیم.

منبع: یورونیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا