ورزشی

مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش به دنبال تابعیت اروپایی

در سال های گذشته بسیاری از ورزشکاران، سینماگران و خوانندگان ایرانی علیرغم زندگی در ایران تلاش کردند در کشورهای دیگر زندگی کنند. این اقدام کم و بیش به گوش مردم رسید، اما شاید به دلیل فضای سیاسی خوشبینانه‌تر دهه‌های گذشته یا نبود شبکه‌های اجتماعی و یا هر دلیل دیگری برجسته‌تر نشد. اما در چند سال اخیر شرایط تغییر کرده است. به بیان ساده، مردم به درستی یا نادرست فکر می کنند که فردی که در جایگاه یک سلبریتی ثروتمند قرار می گیرد از درخواست اقامت در یک کشور خارجی یک هدف دارد: فلنج را ببندد و وقتی می بیند که هوا بد است برود. . این ذهنیت در مورد فرزندان مقاماتی که در کشورهای خارجی وقت می گذرانند نیز وجود دارد. مردم می گویند اگر نه، چرا سعی می کنید پاسپورت کشور دیگری داشته باشید؟ شما پول دارید و در کشور خود زندگی می کنید و هر زمان که بخواهید می توانید به خارج از کشور سفر کنید، پس چرا دنبال تابعیت هستید؟

در این مطلب به طور اختصاصی در مورد سه کاپیتان ورزش ایران صحبت خواهیم کرد. میلاد عبادی پور، مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش.

در سال ۲۰۱۹ گزارش شد که میلاد عبادی پور کاپیتان تیم ملی والیبال ایران که در تیم اسکرابلچاتوف لهستان بازی می کرد در لهستان اقامت گزیده است. البته این کلمه اقامت مترادف با تابعیت یا داشتن پاسپورت یا دوتابعیتی شدن است. اما در مقایسه با سایر عبارات بار منفی ندارد. میلاد آبادی پور به تشریح این اتفاق پرداخت و گفت: باشگاه به مناسبت نودمین سالگرد تاسیس این تیم به من این تابعیت را داد که قطعا جمله دقیقی نبود.

در اردیبهشت امسال در تلاش برای پیوستن مهدی طارمی، یکی از کاپیتان های تیم ملی فوتبال به باشگاه اینتر، یک روزنامه پرتغالی فاش کرد که مهدی به دنبال اخذ تابعیت پرتغال است. روزنامه اوجوگو نوشت: طارمی در ابتدای سال جاری موفق به اخذ اقامت دائم پرتغال شد که یکی از شرایط اولیه اخذ تابعیت این کشور است.

همین چند روز پیش بود که علیرضا جهانبخش دیگر کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران رسما اعلام کرد که به دنبال اقامت در هلند است و به همین دلیل تمام پیشنهادات خارج از لیگ هلند را رد کرد و پیراهن هیرنفین را به تن خواهد کرد. فصل جهانبخش در هفدهم آبان وی در استوری اینستاگرام خود نوشت: پس از گذشت حدود ۳ ماه از نقل و انتقالات تابستانی و عدم انتخاب تیمم، در این مدت نقل قول ها، شایعات و نظرات مختلفی شنیدم، اما واقعیت این است که پس از ۸ سال زندگی در هلند، پس از مشورت با خانواده ام تصمیم گرفتم برای اقامت در هلند اقدام کنم و از آنجایی که این کشور مانند خانه دوم من است، «به دلیل طولانی بودن مراحل اداری و مسیری که باید طی می کردم، اجازه خروج نداشتم این کشور و در کشور دیگری قرارداد امضا کنند.»

مطمئناً هر فردی در دنیا حق دارد بهترین برنامه ها را برای آینده خود و خانواده اش انجام دهد. همان طور که مثلا رامبد جوان در برنامه های تلویزیونی خود همه را به ماندن در ایران تشویق می کرد تا بتواند برایش اقامت این کشور را بگیرد، فرزندش را در کانادا به دنیا آورد. از سوی دیگر، هر انسانی حق مهاجرت، اخذ تابعیت مضاعف یا موارد مشابه را دارد. قطعاً همه این افراد دلایل منطقی برای تصمیم خود دارند. مثلاً عبادی پور می گوید برای سهولت در رفت و آمد در کشورهای اروپایی و تردد راحت بین باشگاه های قاره سبز در لهستان اقامت کرده است. رسانه ها می گویند طارمی می خواهد اقامت پرتغال را بگیرد تا به عنوان سهمیه اروپا به اینتر برود، اما اینطور نبود، زیرا روزنامه ایتالیایی توتو اسپورت فاش کرد: مهاجم جدید اینتر با وجود تلاش برای گرفتن تابعیت پرتغالی یک بازیکن غیر اتحادیه اروپا از پورتو، او به اینتر پیوست.” جهانبخش هم می گوید هلند خانه دومش است و حالا که شرایط اخذ اقامت آن کشور فراهم شده چرا این کار را نکنیم؟

آنچه در وسط می ماند مدیریت افکار عمومی است. همانطور که گفته شد به دلیل شرایط خاص سیاسی و اجتماعی ایران، به دلیل فشار اقتصادی و به دلیل شرایط منطقه خاورمیانه که همیشه درگیر تنش است و این روزها ایران نیز درگیر ماجرا شده است، مردم ذهنیت خاصی نسبت به ماندن در ایران و تلاش برای مهاجرت دارند. نرخ علاقه به مهاجرت هر روز در حال افزایش است. حالا در چنین شرایطی وقتی کاپیتان های تیم های ملی را یکی از نمادهای همبستگی و امید ایرانی ها می بینند، از اقامت در کشورهای دیگر احساس بدی می کنند. بسیاری از مردم در این شرایط احساس “ناامیدی” می کنند

شما نمی توانید به فردی که قصد اخذ اقامت کشورهای دیگر را دارد بگویید: نرو! آنچه باید تغییر کند فضای عمومی کشور است. آنچه باید تقویت شود، امید مردم به آینده است. در عین حال نمی توان منکر مسئولیت های اجتماعی که بر دوش چهره های سرشناس گذاشته شده است. به هر حال مردم آنها را می بینند و از سبک زندگی آنها تقلید می کنند. از طرفی نباید فراموش کرد که اگر ابادی پور کاپیتان تیم ملی والیبال می شد، اگر طارمی ستاره اینتر یا جهانبخش می شد، به لیگ برتر انگلیس راه پیدا می کرد و سال ها در هلند کار می کرد. با امکانات این مملکت و مالیات همین مردم. بستن بازوبند کاپیتانی تیم های پرطرفدار ملی و تیمی این مسئولیت ها را بیش از پیش افزایش می دهد. شاید خیلی ها بپرسند بازوبند کاپیتانی تیم ملی کشوری را می بندید که از شهروندی آن راضی نیستید؟ آیا ایران برای شما کافی نیست؟ اینجاست که می توان یکی از شعرهای ماندگار محمدعلی بهمنی را که همین چند ماه پیش درگذشت، به یاد آورد:

تا گل غروب از خاک جانم بهار شود

خاک بی گنج خود را با گنج های تو خواهم ساخت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا