ناامیدی؛ تنها شاخص روبهرشد اقتصاد ایران
گزارش بورس اوراق بهادارحدود یک سال انتخاب پزشکی مسعود به عنوان یک رئیس جمهور ایران ، هنوز هیچ نشانه ای از مثبت یا حتی در در محیط اقتصادی کشور وجود ندارد. شاید تنها ویژگی مثبت شما باشد ، همان صداقت و صلح باشد که کمپین انتخابات بارها و بارها تأکید کند. پزشکان صریحاً در همان روزهایی که در آن اظهار داشتند دانش تخصصی در کشور و مدیریت اقتصادی ندارد به طرز عجیبی ، به طرز عجیبی ، این اعتراف هنوز هم مهمترین توصیف ضبط شما است.
این صریح و تعهد ناتوانی وی ، اگرچه ظاهراً نشانه شجاعت وی است ، اما وقتی به دولت ملی می رسد با جمعیت ۵ میلیون و هزاران چالش ساختاری که امروز در شاخص های اقتصادی و اجتماعی می بینیم ، به کابوس تبدیل می شود.
اما سوال اساسی این است: “اگر رئیس جمهور نقش جدی در تصمیمات مهم کشور ایفا نکند ، نیاز به چنین موضع گیری چیست؟ “
باور کنید که به عنوان چند رسانه دوست داشتنی و مستقل ، ما هیچ مأموریت دیگری جز بهبود اوضاع در کشور نداریم و هرگز قصد نداریم یکی از بستگان و کارمندان دولت را ناخواسته نابود کنیم و از آنها ناخواسته انتقاد کنیم.
حتی این عقیده که وی بیش از پنج سال از زندگی خود را در جلسه مشاوره اسلامی با این صلاحیت سیاسی و اقتصادی گذرانده است ، همچنین در جلسه مشاوره اسلامی تعدادی سؤال است. همه چیز ، چه رسد به انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور.
رئیس جمهور با کوچکترین تأثیر
سال گذشته ، کارشناسان اقتصادی و حتی نزدیکان نزدیک دولت تأیید کردند که نقش پزشکان در تصمیم گیری برای تصمیم گیری کلان است. بسیار کم رنگ و حاشیه ای است دستورالعمل های مهم در زمینه های خارج از کشور ، امنیت ، اطلاعات و حتی سیاست های اقتصادی عملاً در سایر نهادها به تصویب می رسد و رئیس جمهور نقش یک مجری تشریفاتی را دارد. چنین وضعیتی نه تنها در سرمایه اجتماعی ناپدید شد ، بلکه این سؤال را در ذهن بسیاری از مردم مطرح کرد: “ آیا سرانجام ۵ میلیون دلار به شخصی واگذار شده است که قدرت کمی برای رهبری کشور دارد؟ “
متأسفانه ، مشکل فقط سخنان ضعیف و نامناسب آن یا عدم درک روابط سیاسی نیست. مدیریت بد در مضرات گسترده منابع ، عدم برنامه و شجاعت برای از بین بردن هزینه های دولت و نهادهای اولویت دار ، انتخاب وزرای ناکارآمد و بی تجربه و همچنین عدم توانایی در فساد سیستماتیک از جمله نقاط تاریک یک سال.
اگرچه بسیاری تصور می کردند اگر جلیلی به جای او به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده بود ، اوضاع بدتر می شد ، این استدلال یک واقعیت بود. یک سال هدر رفتاز دست نمی دهد
تمدن ؛ وزیر اقتصاد یا استاد دانشگاه؟
در میان وزرای اقتصادی دولت ، نام سید علی مادانی زاده برجسته ترین بود او مانند “چگونه” استمعلم اقتصادی“در همان زمان ، مانند جنگ اسرائیل ایران ، وزارتخانه شناخته شده است ، که بسیاری از ناظران آن را بدبختی بزرگی برای او می دیدند. حتی در سه ماه اول ، عملکرد وی هیچ تصمیم امیدوار کننده ای نشان نداد.
مادانی زاده در روزهای قبل از رای اعتماد ، کتابی شفاف در مورد برنامه های خود منتشر کرد. برخی از محورهای اصلی وی به شرح زیر بود:
• شبکه بانکی را برای تأمین بودجه هدفمند تغییر دهید
• بازار سرمایه را برای جذب منابع جدید گسترش دهید
• صنعت بیمه را برای پوشش خطرات تقویت کنید
• مشارکت خاص عمومی در توسعه زیرساخت ها
اگرچه این وعده ها دقیقاً و محاسبه می شوند ، اما در همان بروشورها باقی می مانند ، به طوری که دولت و بسیاری از نمایندگان مجلس می دانند که دولت ، سعادت و معیشت ۵ میلیون نفر در کشور با کلاس ۵ تا ۴ نفر بسیار متفاوت است.
وعده های غیر ضروری در بازار سرمایه
بازار سرمایه بیش از یکی از مهمترین محورهای برنامه های مدنی امروزه ، بیش از هر زمان دیگری در بحران اختلال بارگیری شد وزیر امور اقتصادی قول داده بود که عمق و تنوع بازار را افزایش دهد ، طیف گسترده ای از ابزارهای مالی را فراهم کند و بازار بدهی را به منظور از بین بردن فشار تأمین مالی بانک ها گسترش دهد. مهمترین برنامه ها همچنین تأمین مالی تولید با صدور اوراق بهادار ، حمایت از شرکت های کوچک و متوسط و طراحی ابزارهای ویژه برای شرکت های شرکت بود.
اما واقعیت این زمینه متفاوت است. احتمالاً بعد از انتشار اولیه ۶ تریلیون دلار اوراق بهادار دولتی در بودجه ۱ هیچ منبع برای توسعه واقعی بازار سرمایه وجود ندارد. نقدینگی تولید نه تنها جذب می شود ، بلکه تولید تحمیل شده به بازار تحمیل می شود و اعتماد میکرو تقویت کننده بیشتر آسیب می بیند. چگونه انتظار دارید که سرمایه گذاران داخلی یا خارجی نسبت به آینده بورس ایران در چنین فضایی خوش بین باشند؟ به نظر می رسد این وعده ها با وعده های بی سواد با صلاحیت های دانشگاه امام صدیق بسیار متفاوت است.
چالش های ساختاری بازار سرمایه
برای درک بهتر اوضاع ، فقط به برخی از مشکلات اساسی در بازار سرمایه نگاه کنید:
• انرژی نادر: بازارهای بزرگ سهام مانند فولاد ، سیمان و پتروشیمی متحمل خسارات جدی شده اند که در صورتهای مالی سالانه شرکتهایی که در این صنایع کار می کنند به وضوح قابل مشاهده است.
• گسترده گسترده: صدها میلیارد دلار از دست دادن دلار آمریکا به دلیل عدم توانایی دولت در عدم اطمینان از شرکت های سهام ، برای اطمینان از انرژی یا مدیریت منابع کافی.
• بی اعتمادی به سرمایه گذاران: سهامداران کوچک ، که در سالهای اخیر به آنها وعده داده شده است ، امروزه با ضررهای شدید روبرو هستند و به سختی باز خواهند گشت.
• رکود عمومی اقتصاد: اگر مصرف کننده قدرت خرید نداشته باشد ، او صنعت فروش ندارد و بازار سرمایه بازتاب است.
ناامید کردن؛ ؛ فقط شاخص صعودی
در دو دهه گذشته ، سیاستمداران ایرانی بارها قول “تسخیر قله های اقتصادی” و “بهبود زندگی” را داده اند. اما امروز تنها شاخصی است که واقعی و ملموس بود شاخص ناامیدی است
علائم این ناامیدی را می توان در همه جا مشاهده کرد:
• بسته شدن کارخانه ها و کاهش ظرفیت تولید
• موج گسترده ای از کار و سازگاری بیکاری
• کاهش شدید در خرید مردم و کوچک کردن میزهای خانگی
• رژیم بازار املاک و مستغلات و کاهش نقدینگی دارایی ها
• کمبود ارز برای واردات مواد اولیه دارویی و صنایع کلیدی
• بسته شدن تجارت خرد و مشتری
حتی بورس سهام ، که یک بار باید “دماسنج اقتصاد ایران” باشد ، اکنون تنها بازتاب این ناامیدی است. نه سرمایه گذار جدید وارد نمی شود و نه سهامداران قدیمی در تلاش برای ماندن نیستند. امروزه ممکن است فقط در چند چشم امید کمی به آینده داشته باشد. امیدوارم که به عنوان یک برنامه ریزی علمی و منطقی شبیه به یک معجزه باشد.
آخرین کلمه:
یک سال پس از شروع کار دولت پزشکی ، بیشترین میزان در اقتصاد ایران است رکود ، بی اعتمادی و ناامیدی است پزشکان فقدان صلاحیت اقتصادی را تشخیص می دهند. مهر او حومه خود را تأیید کرده است و وزرای وی هنوز نتوانسته اند برنامه های کاغذی را به اقدامات عملی تبدیل کنند. در چنین شرایطی ، بازار سرمایه ، که می توانست یک نیروی محرک برای رشد باشد ، به مکانی برای اجرای لخت مشکلات اقتصادی و ساختاری در کشور تبدیل شده است.
سوال جدی امروز این است: آیا می توان آینده ای را برای اقتصاد ایران با این عدم اطمینان تصور کرد؟ اگر ناامیدی فقط به عنوان روند صعودی باقی بماند ، باید اعتراف کرد که کشور نیاز به بررسی قوی تر از ساختار تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی خود دارد.
اعتقاد بر این که بسیاری از کارشناسان و حتی مردم معتقدند که این تمایل به این هدف دست نمی یابد و مهمترین تصمیمات کشور هر روز به تأخیر می افتد که ناشی از آسیب های بزرگ به آینده کشور است. همه می گویند ، همه می دانند ، اما هیچ تغییر جدی در صحنه سیاسی این کشور وجود ندارد: صدها میلیارد دلار ضرر از دست می دهد زیرا دولت قادر به تأمین انرژی یا مدیریت کافی منابع نیست.
• بی اعتمادی به سرمایه گذاران: سهامداران کوچک ، که در سالهای اخیر به آنها وعده داده شده است ، امروزه با ضررهای شدید روبرو هستند و به سختی باز خواهند گشت.
• رکود عمومی اقتصاد: اگر مصرف کننده قدرت خرید نداشته باشد ، او صنعت فروش ندارد و بازار سرمایه بازتاب است.
ناامیدی فقط شاخص صعودی
در دو دهه گذشته ، سیاستمداران ایرانی بارها قول “تسخیر قله های اقتصادی” و “بهبود زندگی” را داده اند. اما امروز تنها شاخصی است که واقعی و ملموس بود شاخص ناامیدی است
علائم این ناامیدی را می توان در همه جا مشاهده کرد:
• بسته شدن کارخانه ها و کاهش ظرفیت تولید
• موج گسترده ای از کار و سازگاری بیکاری
• کاهش شدید در خرید مردم و کوچک کردن میزهای خانگی
• رژیم بازار املاک و مستغلات و کاهش نقدینگی دارایی ها
• کمبود ارز برای واردات مواد اولیه دارویی و صنایع کلیدی
• بسته شدن تجارت خرد و مشتری
حتی بورس اوراق بهادار که باید یک بار “”دماسنج اقتصاد ایران“خوب ، اکنون تنها فکر این ناامیدی نه یک سرمایه گذار جدید و نه سهامداران قدیمی است. امروزه ممکن است امروزه فقط چند امید به آینده داشته باشد ، این امید که این یک معجزه بیشتر از برنامه ریزی علمی و منطقی باشد.
آخرین کلمه:
یک سال پس از آغاز دولت پزشکی همان چیزی است که بیشتر در اقتصاد ، رکود اقتصادی ، بی اعتمادی و ناامیدی دیده می شود. پزشکان فقدان صلاحیت اقتصادی را تشخیص می دهند. مهر او حومه خود را تأیید کرده است و وزرای وی هنوز نتوانسته اند برنامه های کاغذی را به اقدامات عملی تبدیل کنند. در چنین شرایطی ، بازار سرمایه ، که می توانست یک نیروی محرک برای رشد باشد ، به مکانی برای اجرای لخت مشکلات اقتصادی و ساختاری در کشور تبدیل شده است.
سوال جدی امروز این است:
آیا می توان آینده ای را برای اقتصاد ایران با این عدم اطمینان تصور کرد؟
اگر ناامیدی فقط به عنوان روند صعودی باقی بماند ، باید اعتراف کرد که کشور نیاز به بررسی قوی تر از ساختار تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی خود دارد.
اعتقاد بر این است که بسیاری از کارشناسان و حتی مردم معتقدند که این تمایل به سر در نظر گرفته نمی شود و تصمیمات تعیین کننده کشور هر روز به تأخیر می افتد ، که این امر ناشی از آسیب زیاد به آینده کشور است.
همه می گویند همه می دانند ، اما هیچ تغییر جدی در صحنه سیاسی کشور وجود ندارد.