نزاع دلار و نرخ بهره در تالار شیشه ای؛ جذابیت بورس دوام خواهد داشت؟
علیرضا مبصر; بازار سهام: بازار سهام ایران که پس از افت شدید سال ۲۰۱۹ در تلاش برای بازگرداندن اعتبار جمعی خود است، در سایه رکود عمیق و بیسابقه سالهای اخیر باقی مانده است. در این مدت، سرمایه ها بیشتر بر بازارهای جایگزین مانند طلای مذاب و ارزها متمرکز بودند، در حالی که تالار شیشه ای در هرج و مرج بی اعتمادی گرفتار شده بود. با این حال، تحولات سیاسی و اقتصادی در پایان سال ۱۴۰۳ بار دیگر چشم انداز جدیدی را به بازار باز کرد.
اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برخلاف نظر بسیاری از تحلیلگران نه تنها باعث کاهش ریسک های سیاسی نشد، بلکه موجی از تغییرات اساسی را در سیاست های پولی بانک مرکزی ایران به راه انداخت. سیاستی که این بار بر انبساط پولی متمرکز شد و انگیزه جدیدی به رشد بورس داد. شاخص کل با قدرت به مسیر صعودی بازگشت و حتی به مرز ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار واحد رسید. اما این رشد سریع، همانطور که انتظار میرفت، در نهایت نیازمند اصلاحی برای جذب انرژیهای جدید و مدیریت خروج از نوسانهایی بود که برای آنها سود به همراه داشت.
در این میان عامل دیگری که می تواند سرنوشت بورس را در ماه های آینده رقم بزند، مطرح شده است: نرخ سود بین بانکی. ادامه افزایش این نرخ که اکنون در آستانه ۲۴ درصد است، زنگ خطری جدی برای بازاری است که به شدت به نقدینگی و حسن نیت عمومی وابسته است. اکنون سوال کلیدی این است: آیا این نرخ بهره رکوردشکنی رشد بازار سهام را کند خواهد کرد؟ یا قدرت جریان نقدینگی و اعتماد عمومی بر این مانع غلبه خواهد کرد؟
این مقاله سعی دارد ضمن بررسی دقیق روند افزایش نرخ سود بین بانک ها، پاسخی منطقی و مستند به این سوال اساسی ارائه دهد.
رقص بازار سهام با ابزار نرخ بهره
نرخ سود بین بانکی، این شاخص به ظاهر ساده و کم حاشیه، در حقیقت ضربان قلب نظام مالی است که با هر تغییری می تواند موج های عظیمی را در بازارهای اقتصادی به ویژه بورس ایجاد کند. اما چرا اینطور است؟ این نرخ سود که معیاری برای سنجش هزینه استقراض کوتاه مدت از بانک ها است، چگونه می تواند چرخه های رونق و رکود در بازار سهام را هدایت کند؟
با افزایش نرخ سود بین بانکی، هزینه تامین نقدینگی بانک ها و سایر موسسات مالی افزایش می یابد. این افزایش هزینه ها به سرعت به وام گیرندگان بزرگ و کوچک منتقل می شود و نرخ بهره تسهیلات را افزایش می دهد و جریان نقدی را محدود می کند. نتیجه کاهش سرمایه گذاری های پرریسک و کاهش جذابیت بازار سهام است. در چنین شرایطی، سرمایه گذاران محافظه کارتر می شوند و به دارایی های مطمئن تری مانند اوراق بدهی یا سپرده های بانکی با بهره ثابت متوسل می شوند.
از سوی دیگر کاهش نرخ سود بین بانکی نیز سابقه ای متضاد اما چشمگیر دارد. با کاهش این نرخ، هزینه تامین مالی بانک ها کاهش می یابد و در نتیجه گزینه های تامین مالی ارزان تری در اختیار فعالان اقتصادی قرار می گیرد. سرمایه گذارانی که اکنون پول نقد بیشتری دارند به سمت دارایی های پرریسک تری مانند سهام هجوم آورده اند. این سیل نقدینگی نه تنها ارزش سهام را افزایش می دهد، بلکه گاهی حباب های قیمتی ایجاد می کند که در صورت عدم کنترل می تواند عواقب مخربی داشته باشد.
اما آنچه مهم است، نقش نظارتی بانک مرکزی است. سیاست پولی بانک مرکزی می تواند مانند یک شمشیر دولبه عمل کند و رشد اقتصادی را تهدید کند و در عین حال تورم را مهار کند. در شرایطی که نرخ بهره به شدت افزایش می یابد، نه تنها فعالیت های اقتصادی دچار رکود می شود، بلکه بورس نیز در دام بی اعتمادی و خروج نقدینگی گرفتار می شود. از سوی دیگر، کاهش شدید نرخهای بهره نیز میتواند به تورم دامن بزند و تعادل بازار را مختل کند.
بنابراین نرخ سود بین بانکی نه تنها ابزاری برای تنظیم بازار پول است، بلکه به عنوان یک ضربه گیر یا تسریع کننده برای بازار سرمایه عمل می کند. هر گونه تغییر در این نرخ پیامی از سوی سیاست گذاران است که می تواند جریان سرمایه گذاری را هدایت یا مختل کند. به هر حال، هنر بانک مرکزی و دولت است که از این ابزار برای تقویت اقتصاد ملی و ایجاد تعادل در بازارهای مالی با سیاستهای خردمندانه استفاده کنند.
بازار پول و بازار سرمایه رابطه متقابلی دارند که قابل انکار نیست و توصیه می شود فعالان بازار سرمایه همواره اطلاعات بازار بدهی را به صورت مستمر بررسی کنند تا از بازار سرمایه جلوتر بمانند.
پاییز ۱۴۰۳; فصلی که نرخ سود بین بانکی در خواب پاییزی بود!
نرخ سود بین بانکی، این شاخص کلیدی که در سکوت اعداد، در بازه زمانی پنهان است. خرداد تا دی در سال ۱۴۰۳ پرده سیاست پولی برداشته شد و اثرات آن بازارهای مالی را مانند امواج دریا پوشش داد. مسیری که این موومان طی می کند، گویی بخشی از یک سمفونی ناتمام است. سمفونی ای که هر تغییر لحن آن ضربه دیگری به بازار سرمایه وارد کرده است. به طور خلاصه در مورد دو فصل اخیر صحبت خواهیم کرد:
ثبات تابستانی: نرخ بهره ثبات کوتاه مدتی را تجربه کرد، اما این امر محقق نشد خرداد به شهریورنرخ سود بین بانکی در محدوده محدودی بین ۲۳.۵۷ تا ۲۳.۷۱ درصد در نوسان بود.
در خرداد نرخ سود بین ۲۳.۶۴ تا ۲۳.۶۶ درصد تعیین شد. گویی بازار در خواب تابستانی فرو رفته بود و بانک مرکزی با احتیاط نقدینگی را نگه داشته است.
در تیر و مرداد کاهش جزئی نرخ (به ۲۳.۵۷ درصد) و افزایش متعاقب آن به ۲۳.۷ درصد، سیاستی را پیشنهاد می کند که هر حرکت را با دقت حساب شده، مانند یک بازی شطرنج انجام می دهد.
زلزله در پاییز: از ماه اکتبر، نرخ بهره به آرامی روند صعودی را نشان داده است. ۲۳.۷۴ درصد در ابتدا مهر در پایان به ۲۳.۷۹ درصد رسید آبان رسید
این افزایش تدریجی پاسخی به فشارهای تورمی بود که بر اقتصاد فشار می آورد. بانک مرکزی برای مدیریت نقدینگی و کاهش تورم، با احتیاط نرخ بهره را افزایش داد. در این مورد نیز موضوع ریسک های ژئوپلیتیکی که فشار شدیدی بر اقتصاد ایران وارد می کرد، بی تأثیر نماند.
با ورود به آذر نرخ سود به ۲۳.۸۶ درصد رسید و در دی با رکورد ۲۳.۹۴ درصد، ماه در این مدت به اوج خود رسید. این رشد منعکس کننده سیاست های انقباضی شدیدتر و تلاش برای کنترل هر چه بیشتر تورم بود. نکته قابل توجه این است که علیرغم افزایش، افزایش نرخ سود بین بانکی تاثیری بر بازار سهام نداشته است، زیرا بازار سهام بر روی داده های دیگری از جمله کاهش مابه التفاوت دلار و بازار آزاد تمرکز کرده است. و تأثیر خاصی بر سودآوری توجه تولیدکنندگان شاخص دارد. به همین دلیل است که شاخص بورس با وجود تشدید سیاست های انقباضی و جذابیت بیشتر بازار بدهی به روند صعودی خود ادامه داد.
بازارهای مالی آنقدر هوشمند هستند که به صورت دوره ای واکنش نشان می دهند و تحت تأثیر داده های مختلف قرار می گیرند. به عنوان مثال، بازار سهام به طور قابل توجهی تحت تاثیر ریسک های ژئوپلیتیکی قرار گرفت و در نیمه اول سال با نوساناتی مواجه شد.
در بیشتر موارد، افزایش نرخ سود بین بانکی مانند شمشیر دولبه بر اقتصاد عمل کرد. از یک سو جذابیت اوراق بدهی پربازده باعث جذب سرمایه شد اما از سوی دیگر بورس با کاهش تقاضا مواجه شد.
اگرچه روند صعودی نرخ سود بین بانکی در کوتاه مدت به کنترل تورم کمک کرده است، اما خطر تعمیق رکود در اقتصاد و کاهش پویایی بازارهای سرمایه را نیز به دنبال دارد.
سیاستگذاران باید به تعادل بین نرخ بهره، نقدینگی و سلامت بازار سهام توجه دقیق داشته باشند. آیا بانک مرکزی می تواند در این بازی حساس تعادل پایدار ایجاد کند؟ این سوالی است که پاسخ آن سرنوشت اقتصاد را رقم خواهد زد.
صعود بی پایان یا نقطه توقف؟ آینده مبهم نرخ بهره بین بانکی
با توجه به روند صعودی نرخ سود بین بانکی، می توان انتظار داشت که این نرخ سود هر چه بیشتر افزایش یابد. اما با توجه به حساسیت کمتر معامله گران بورس نمی توان به طور قطع گفت که افزایش این نرخ می تواند شاخص کل را به سمت رکود سوق دهد.