فرهنگ و هنر

نقدی بر نمایش «شبی که نور را بلعیدی آن‌جا بودم» به نویسندگی مهرنوش دقیقی و کارگردانی منادا ناطقی دریای حامله!

افق میهن – آریو راقب کیانی: تئاتر نمادین، تئاتر نشانه ها و نشانه هاست. تئاتری که قصد دارد و می خواهد از همه ابژه ها و مهمتر از آن بدن بازیگران در چارچوب تولید معنا و مفهومی جدید و نشان دادن آن در جای خود استفاده کند. بنابراین در این نوع تئاتر، اصل و تقدم بر نشانه گذاری هر شیئی است […]

افق میهن – آریو راقب کیانی: تئاتر نمادین، تئاتر نشانه ها و نشانه هاست. تئاتری که از همه ابژه ها و مهمتر از آن از بدن بازیگران در چارچوب تولید معنا و مفهوم و دلالت جدید می خواهد و می خواهد.
به جای آن استفاده کنید. بنابراین، در این گونه تئاتر، اصل و اولویت، علامت گذاری بر هر شی برای خلق پدیده ای جدید و افزودن ویژگی زیبایی شناختی به آن است. از جمله خود متن نوشته شده. در این دنیای نمادین، بازیگر چاره ای جز تطبیق خود در این مجموعه نشانه ها ندارد و در واقع سوژه همان ابژه است.
در این گونه نمایش ها در یکدیگر حل می شوند. از سوی دیگر، تماشاگران این گونه تئاترها خود را مجبور می کنند که جزیی ترین اتفاقات صحنه را چه به صورت دیداری و چه شنیدنی از دست ندهند و چه بسا در چنین شرایطی بیننده تئاتر ناخواسته و شخصی ساز و بر خلاف تفسیر جریان نمایش به عنوان یک نشانه
نمایش «شبی که نور را قورت دادم» به نویسندگی مهرنوش زهیحی و کارگردانی منادا نطقی نمایشی زنانه است که به تقابل دو زن یکی باردار و دیگری باردار می پردازد. این نمایش که از تقابل و سطح دغدغه های این دو زن در جهت کنش دراماتیک بهره برده است، سعی کرده زبان نمایشی خود را در قالبی فرمالیستی برجسته کند. زبان
دالی که علاوه بر زبان متن، در زبان بدن شخصیت هایش نیز دیده می شود. در این نمایش نشانه های نمادین را می توان به صورت استعاری در شباهت این دو شخصیت و خاستگاه آنها، یعنی تأکید بر جنبه های زنانگی آنها یافت. از سوی دیگر می توان نشانه های نمادین را مربوط به رابطه این دو زن با دریا دانست که با ذهنیت آنها رابطه علّی دارد. اما دریای پشت صحنه این نمایش که یادآور دریای مواج است تبدیل به نمادی می شود که قدرت باروری را در دنیای عقیم مردان نشان می دهد. اما در حین نمایش این سوال مطرح می شود که توانایی باردار بودن یا از منظر دیگر عقیم نبودن راز دنیای زنان رها شده از دنیای نامردی و بی وفایی مردان است که باید دومینو باشد. -مانند و
مارتن دوست دارد ادامه دهد و مداوم باشد؟ در طول مراحل طرح نمایش، دو شخصیت از دو منظر متفاوت با یکدیگر روبرو می شوند. یکی در غفلت از آینده و دیگری در کمال اشراف نسبت به آینده، یکی به خواب رفته و متوقف شده و دیگری در زمان طولانی اسیر شده است. بنابراین روابط فضایی این دو شخصیت در یک کافه متروک که بیشتر شبیه فضای خالی و خالی از همه چیز است نیاز به ایجاد همگرایی روابط زمانی دارد که در اینجا از طریق فال انجام می شود. مولفه فرازبانی این نمایش با فال زن باردار ترویج می شود که نحوه بیان و نحوه بیان زن باردار را علاوه بر طراحی لباس و چهره پردازی در مقایسه با زن باردار متمایز می کند. به دو دنیای سورئالیستی و واقع گرایانه از هر یک از آنها. دارد. دنیای متضاد و البته یکپارچه این دو زن، هرمنوتیکی را خلق می کند که پیام های آن در راستای نظام نشانه شناختی نمایش کشف می شود. دنیای سندروم نمایش علاوه بر ایجاد فضایی تخیلی و مرزبندی آن از دنیای واقعی، با استفاده از تکنیک سایه و استفاده از قابلیت های آن، قصد دارد مخاطب را به تجسم ذهنی و بازنمایی وقایع ببرد. در قاب‌های تئاتر تعاملی، مخاطب بین دو دنیایی است که در یکی از آن‌ها نور آبی به یاد دریا می‌درخشد و البته در این دنیای غیرواقعی، شخصیت‌ها در حال تبادلات فیگوراتیو هستند و در دنیای نورانی که شخصیت‌ها قصد تکامل یکدیگر داشته باشد، می تواند به وحدت درونی و لایه پنهان هر یک از آنها از مفهوم سایه در مقایسه با روایت پنهان هر یک از آنها در مقابل صحنه دست یابد. در پایان این نمایش، استفاده از این الگوی معنی‌دار سایه‌ای منجر به همپوشانی و آمیختگی سایه‌های این دو زن (فیزیکال) روی یکدیگر و گسترش مأموریت می‌شود.
شما حاملگی را از دریای حامله ای که مردان را می بلعد به ارث می برید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا