نیمی از بانک های کشور ناترازند| بحرانی شدن سیستم بانکی در صورت بی توجهی به ناترازیها
بازار؛ گروه بانک و بیمه: بحث در مورد نارضایتی اکثر بانک ها و تلاش برای برون رفت آنها از این وضعیت آشفته با برنامه ریزی و انجام اقدامات لازم به دکتر دکتر می رسد. محمدرضا فرزین رئیس کل بانک مرکزی درگذشت آبان در این ماه نکات جالبی در مورد این موضوع برجسته شده است. به اعتقاد وی، در بحث ناهماهنگی بانک ها، زمانی که کفایت سرمایه آنها به ۸ درصد برسد، ۱۱۰۰ همات سرمایه لازم است. مشکلی که متأسفانه ناشی از اضافه برداشت بانکهایی است که در سالهای اخیر با این مشکل مواجه بودهاند تا جایی که طبق گزارشهای موجود، ۱۴ بانک در کشور زیان انباشته داشتهاند. در هر صورت نسبت کفایت سرمایه در نظام بانکی به گونه ای است که نسبت سرمایه نظارتی به کل دارایی های موزون ریسک و تعداد آنها باید حداقل ۸ درصد باشد. این موضوع که اجرای الزامات کفایت سرمایه در خدمت افزایش تاب آوری بانک ها در مواقع بحران و به عنوان ابزاری برای کاهش ریسک آنهاست، همچنان مورد تاکید و توجه بانک مرکزی است.
از سوی دیگر، کارشناسان معتقدند نسبت کفایت سرمایه یکی از مهم ترین عوامل موثر بر ایجاد نقدینگی در شبکه بانکی کشور است. یعنی بانک های مضطربی که بیشترین اضافه برداشت از بانک مرکزی را داشتند، بانک هایی هستند که نسبت کفایت سرمایه آنها اعداد عجیب و غریب منفی را ثبت کرده است. در چنین شرایطی، با توجه به بانک محوری اقتصاد ایران و نقش محوری نسبت کفایت سرمایه در عملکرد مالی بانک ها و همچنین روند نزولی در سطح تشکیل سرمایه ثابت، نیاز به افزایش سرمایه وجود دارد. و تقویت بانک ها به ویژه بانک دولتی ضرورتی انکارناپذیر است که برای برون رفت از وضعیت بحرانی آنها مورد توجه قرار می گیرد.
ترازنامه بانک ها شامل فهرستی از دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام است که باید متعادل شوند. در واقع اگر یک طرف ترازنامه بانک با طرف دیگر تفاوت داشته باشد، کل بدهی های بانک به اضافه سرمایه آن باید برابر با کل دارایی های یک بانک باشد، بانک ورشکسته است.
شاخص عدم تطابق بانکی چگونه تعیین می شود؟
برای درک عملکرد بانک ها ابتدا باید ترازنامه آنها را بررسی کرد، زیرا ترازنامه گزارشی است که وضعیت مالی یک موسسه را در یک تاریخ مشخص نشان می دهد. علاوه بر ترازنامه، دو نوع گزارش مالی دیگر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی برای هر مؤسسه مالی استفاده می شود. به این اسناد صورت سود و زیان و صورت جریان می گویند. ترازنامه بانک ها شامل فهرست دارایی ها (مصرف کنندگان وجوه بانکی)، بدهی ها (منابع وجوه بانکی) و سرمایه حقوق صاحبان سهام است و همانطور که از نام ترازنامه متوجه می شویم این لیست ها باید متعادل باشند. در واقع، کل بدهی های یک بانک به اضافه سرمایه آن باید با کل دارایی های یک بانک برابری کند. اگر یک طرف ترازنامه بانکی با طرف دیگر تفاوت داشته باشد، بانک ورشکسته است.
با این حال، بانک ها وجوه مورد نیاز خود را از طریق استقراض و صدور انواع دیگر بدهی مانند سپرده به دست می آورند. با این وجوه دارایی هایی مانند اوراق بهادار و وام ایجاد می کنند. در کشورهایی که سود در سیستم بانکی آنها در نظر گرفته نمی شود، بانک ها از تفاوت بین سود دریافتی از وام های پرداخت شده و دارایی هایی که به صورت اوراق بهادار نگهداری می کنند و بهره و سایر هزینه های پرداخت شده بابت بدهی سود می برند. در چنین شرایطی اگر بدهی بانک بیشتر از درآمد و دارایی آن باشد، نارضایتی به وجود می آید و این بانک ها برای رفع نارضایتی خود اقداماتی انجام می دهند.
اگر با اتخاذ سیاست های صحیح و تصمیمات کارشناسی تدابیری برای رفع ناهماهنگی بانکی اندیشیده نشود، بی شک نظام بانکی کشور در آینده نزدیک در شرایط بحرانی تری قرار خواهد گرفت. با این حال دولت باید ابتدا فشار بر کسری بودجه در سیستم بانکی کشور را کاهش دهد
بحران در انتظار بانک های ورشکسته است
سید حسین رضوی پور; این اقتصاددان و پژوهشگر اقتصاد ایران در گفت و گو با «افق میهن» با دسته بندی علل عدم تعادل بانکی در سه بخش توضیح داد: اگر سیاست های درست و تصمیمات کارشناسی اصولی برای حل بی تعادلی بانکی اتخاذ نشود، تردیدی وجود ندارد که وضعیت سیستم بانکی کشور در وضعیت بحرانی تری قرار دارد. وی در تشریح دلایل نارضایتی بانک ها گفت: دولت ابتدا باید فشار کسری بودجه را بر سیستم بانکی کشور کاهش دهد. زیرا بخش قابل توجهی از نارضایتی بانک ها ناشی از فشاری است که دولت بر شبکه بانکی وارد می کند.
وی در ادامه افزود: پیش از این دولت ها برای تامین نیازهای مالی خود از بانک مرکزی وام می گرفتند، اما اکنون از راه های دیگری مانند اجبار فروش اوراق، افزایش نرخ سود و … بر کسری مالی سیستم بانکی فشار وارد می کنند. دارایی های غیر نقدی زمانی که دولت قادر به نقدینگی دارایی های خود برای رفع نیازهای مالی نیست. این مشکل منجر به تصاحب دارایی های دولتی توسط بانک ها می شود که گاه به راحتی نمی توان آن ها را تصفیه کرد، رویکردی که نه تنها روند بانکی بانک ها را تشدید می کند بلکه به ناهماهنگی آنها نیز دامن می زند. از سوی دیگر دولت هنگام فروش اوراق به برخی بانک ها برای خرید اوراق دولتی فشار وارد می کند که ممکن است بانک ها را مجبور به استقراض از بانک مرکزی کند که البته باعث افزایش چند برابری و رشد نقدینگی می شود.
برخی از بانک ها مدیریت و عملکرد مناسبی در مصرف منابع یا سرمایه گذاری بر اساس اصول حاکمیت شرکتی در نظام بانکی ندارند. چنین مشکلی باعث شده که این بانک ها اکنون با یک بحران مواجه شوند، وضعیتی وخیم که نیاز به تصمیم گیری دارد. گیری در سطح ملی است
چرا برخی بانک ها دچار بحران شده اند؟
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه محور دوم نارضایتی به بانکها مرتبط است که در اعطای وام کارایی چندانی نداشته و بعضاً به دلیل سرمایهگذاری با بازدهی معوق یا ارائه گزینههای دسترسی مشکوک با مشکلات جدی مواجه میشوند، افزود: برخی بانکها به درستی نداشتند. مدیریت و عملکرد در مصرف منابع یا سرمایه گذاری بر اساس اصول حاکمیت شرکتی در نظام بانکی. چنین مشکل مهمی باعث شده است که این بانکها در حال حاضر دچار بحران شوند.
رضوی پور ادامه داد: علاوه بر بانک های بحران زا، برخی بانک های دولتی نیز به دلیل هزینه های بالای عملیاتی و کمبود نیرو با آینده پرریسکی روبرو هستند. وی خاطرنشان کرد: محور سوم در بحث علل نارضایتی بانک ها ریشه در ساختار عملیاتی بانک های کشور دارد که متاسفانه به دلیل عدم اصلاحات اساسی در نظام بانکی به نوعی تورم و نرخ سود را تشدید کرده است. . یعنی در این سیستم هیچ مکانیزم خودتنظیمی وجود ندارد که امکان بازگشت به سطوح پایین تر تورم، رشد نقدینگی و نرخ بهره را فراهم کند.
نحوه عملکرد بانکی در کشور مستلزم اصلاح ساختاری است و در صورت عدم اصلاح صحیح و اصولی نظام بانکی، بدون شک ادامه چنین روندی وضعیت نظام بانکی به ویژه بانک های مشکل دار را بحرانی تر خواهد کرد. . در چنین شرایطی تصمیم گیرندگان باید از این مسائل آگاه باشند و اطمینان حاصل کنند که سیستم بانکی حتی بحرانی تر نمی شود.
شیوه بانکداری در کشور نیازمند اصلاحات اساسی است
وی افزود: به عنوان مثال اگر اکنون بانکی به متقاضیان خود وام اعطا کند، این وام بیش از ۲۰ درصد به آنها سود می دهد و در ازای آن نرخ سود بالاتر از این باید پرداخت شود. به سپرده گذار بانک بدهید. حال اگر نرخ تورم به مقداری کمتر از درصد نرخ سود بانکی برسد، قراردادهای قبلی روی نرخ سود بانکی به قوت خود باقی می ماند و این وضعیت منجر به کاهش نرخ سود می شود. یا تورم برای سپرده گذار، بانک و حتی وام گیرنده مقرون به صرفه نیست. مکانیزم خروجی که مسیر تدریجی کاهش تعرفه را منطقی و معقول می کند، ترسیم نشده است. حل این مشکل مستلزم اصلاح شیوه اجرای نظام بانکی و سازوکارهای عملیات بانکی است. یعنی نرخ سود بانکی متغیر در نظر گرفته می شود تا در صورت کاهش نرخ سود بانک مشکلی نداشته باشد.
این پژوهشگر و اقتصاددان ادامه داد: نحوه عملکرد بانکی در کشور نیازمند اصلاح اساسی است و اگر نظام بانکی به شکل صحیح و اصولی اصلاح نشود، بدون شک ادامه چنین روندی وضعیت بانکداری را رقم خواهد زد. به ویژه بانکهایی که در مشکل هستند، تصمیمگیران و برنامهریزان باید آگاهانه و فعالانه به این مسائل بپردازند تا سیستم بانکی بحرانیتر نشود.