پروژه سرعت آتاکاما؛ کلهشقهایی که «دویدن در مریخ» را تجربه میکنند
خشک ترین مکان روی زمین. میانگین بارندگی سالانه؟ زیر یک میلی متر، در حالی که برخی از مناطق برای چندین دهه منتظر باران های کوتاه هستند.
دمای هوا از ۳۰ درجه سانتیگراد در روز تا زیر صفر در شب متغیر است.
این منطقه به قدری بایر، بی علف و عاری از حیات است که ناسا به طور مرتب از آن برای تمرین و شبیه سازی فرود روی مریخ استفاده می کند.
بنابراین در جایی که حتی یک مسابقه نیمه استقامتی چالش برانگیز است، چگونه می توانید به یک ماراتن ۳۱۰ مایلی (حدود ۵۰۰ کیلومتری) فکر کنید؟
ساعت ۴ صبح در پایان نوامبر در شهر ساحلی ایگویگو، شیلی. ۹۰ دونده از سراسر جهان در یک پیست اسکیت ساحلی متروکه در ۵۰ متری اقیانوس آرام مسابقه می دهند.
خیابان ها به جز چند سگ ولگرد رهگذر دیگری ندارند. در واقع، به جز صدای پهپادها با دوربین هایی که بالای سر دوندگان و ورزشکاران مضطرب در حال حرکت پرواز می کنند، فضا کاملاً ساکت است.
تا صدای کسی بلند شود مردی با لهجه آمریکایی-آلمانی دوندگان را متقاعد کرد که به آنجا بیایند. و مهمتر از آن، آنها با پای پیاده آن مکان را ترک می کنند و به موازات بزرگراه اصلی از صحرای آتاکاما عبور می کنند و به «خط پایان» در سن پدرو د آتاکاما در ۵۰۰ کیلومتری خط شروع و در ارتفاع ۲۴۰۰ متری از سطح دریا می رسند.
مانند نمونه آمریکایی پروژه سرعت که از لس آنجلس تا لاس وگاس برگزار می شود و توسط آرند برگزار می شود، این مسابقه نه جایزه مادی، نه قانون و نه وب سایتی دارد. ضمنا مثل اون مسابقه خبری از ثبت نام رسمی نیست.
دعوت و معرفی از طریق واتس اپ انجام می شود و خود مسابقه کاملا غیر قانونی است و هیچکس به هیچ وجه از شرکت کنندگان حمایت نمی کند.
در میان ۹۰ دونده که به ۱۵ تیم شش نفره تقسیم شده اند، افرادی مانند نوآ شولمن، مجری سابق المپیک و MTV آمریکایی که به عنوان “فارست گامپ دنیای واقعی” شناخته می شود، ویلیام گوچ، یکی از سریع ترین بریتانیایی هایی هستند که تا به حال از مرز عبور کرده است. قاره آمریکا و دانیلا آندراد، فوتبالیست بینالمللی سابق که به تنهایی تمام شیلی را دوید.
خط شروع، نقطه مقابل پیست اسکیت است که آرنت اندکی پس از پیاده شدن از ون خود افق میهن کرده است و دوندگان پس از ترک هیچ حمایتی در پشت خود نخواهند داشت.
دویدن بدون تیم پشتیبانی در دویدن و سایر ورزش های فوق استقامتی مانند دوچرخه سواری در مسافت های طولانی غیرمعمول نیست.
به عنوان مثال، مسابقه بین قاره ای (TCR) که به عنوان وحشیانه ترین مسابقه دوچرخه سواری در جهان شناخته می شود، ورزشکاران را ملزم می کند تا ۴۰۰۰ کیلومتر را به تنهایی در سراسر قاره اروپا رکاب بزنند و اگر از کسی کمک بپذیرند، از مسابقات اخراج خواهند شد. رقابت.
اما در آن مسابقه دوچرخه سواری، ورزشکاران دستگاه های ناوبری دارند و سلامت آنها در ایستگاه های نصب شده در مسیر بررسی می شود.
آرند قبلاً نشان داده است که در مقابل هرگونه کنترل و تعادل در پروژه سرعت ایستاده است. در مسابقه آتاکاما، او محدودیتهای راحتی شرکتکنندگان را بیش از این پیش برد.
قبل از مسابقه، او خیلی مختصر به شرکت کنندگان می گوید که اگر می خواهد مسابقه ایالات متحده و شیلی را به دنیای گربه ها ببرد: “مسابقه لس آنجلس-لاس وگاس مانند یک گربه است و مسابقه آتاکاما قطعا ببر است.”
در مسابقه آتاکاما، تنها یک گزینه برای سوخت گیری وجود دارد که در نتیجه تیم ها دو وسیله نقلیه دارند. این وسایل نقلیه عمدتاً کامیونهای مسطح به سبک آمریکایی هستند که غذا، سوخت و مهمتر از همه، آب آشامیدنی را برای شش دونده که قرار است مسافت طولانی را از منظرهای شبیه به سطح ماه طی کنند، فراهم میکنند.
یک دونده در هر تیم شش نفره باید همیشه در امتداد جاده ای حرکت کند که از این محیط بسیار نامناسب عبور می کند.
دونده درجه یک و کاپیتان یکی از تیم ها نام برجسته ای دارد: روبرتو منگه. او یک ورزشکار المپیکی است که در المپیک ۲۰۰۴ آتن برای گینه استوایی شرکت کرد.
منج بعدها در زندگی حرفه ای خود در مسابقات جهانی استقامت شرکت کرده است. اما سوژه مورد علاقه او حضور در پیست و دویدن ۱۵۰۰ متر بود که برای او و اکثر ۱۴ نفر دیگر تیم، تخصص مطلوبی محسوب می شود.
در اصل، تاکتیک بهینه برای سریعترین راه برای پیمودن ۵۰۰ کیلومتر، تعویض مکرر دونده ها و تقسیم مسافت به دو یا سه کیلومتر بود. سپس این کار را نزدیک به دو روز تکرار کنید.
به این ترتیب هر یک از اعضای تیم یک وظیفه قابل دستیابی دارد و باید هر بار حدود دو و نیم کیلومتر بدود.
اما همانطور که منج می گوید، وقتی مجبور می شوید نیمه شب بدوید، در حالی که خستگی دویدن روز قبل هنوز در بدن شما وجود دارد، می فهمید که پروژه سرعت یک چالش بسیار جدی است.
منج ۱۵۰۰ متر را با سرعت کامل می دوید، با حمام یخ ریکاوری می کرد و بدن خود را با روش های پیچیده خنک می کرد.
در شیلی، در حالی که روی کف کامیون نشسته بود و یک پیتزای سرد را گاز میگرفت، باید برای دویدن دور بعدی آماده میشد.
منج می گوید: «نکته بسیار بسیار چالش برانگیز این است که شما فواصل کوتاهی می دوید و در بین آن ها بر روی پشت کامیون می پرید، سرد می شوید، خسته می شوید و باید دوباره بپرید و بدوید.
“بعد از دو روز شما بسیار فرسوده و کبود خواهید شد، به خصوص با پاهای خسته از دویدن در طول شب و ذهنی پر از افکار مختلف. سخت ترین قسمت آن روز دوم بود، درست بعد از ۳۰ کیلومتر با مشکل مواجه شدم.” هر بار که از وسیله نقلیه پیاده میشدم، مجبور بودم پایم را روی زمین بکشم یا مثل یک پیادهروی سریع حرکت کنم.»
“نقطه ای وجود داشت که شما از خط شروع بسیار دور بودید و احساس می کردید که به خط پایان نزدیک شده اید، اما هنوز راه زیادی در پیش بود.” اما مبارزه با سختی بخشی از زیبایی این مسابقه است. “
مدتی قبل از بحران شخصی منج، خود رقابت با بحران جدی مواجه شد. خیلی جدی تر از درد پاها آمدن نیروی انتظامی بود.
۲۴ ساعت قبل از شروع پروژه سرعت، دو مورد غیر قابل مذاکره وجود داشت.
اول، رفتن به سوپرمارکت و خرید اقلامی از جمله نزدیک به ۱۰۰ لیتر آب، ۶۰ باگت و کوهی از ناچو.
دوم، در یک جلسه توجیهی قبل از مسابقه شرکت کنید که در آن آرنت (کمی پس از اصرار بر اینکه دوربین ها و ضبط کننده ها باید خاموش شوند) برخی از قوانین اساسی پروژه سرعت را بیان می کند.
آرنت بعداً گفت: “ما سعی می کنیم برای خطراتی که ممکن است همه با آن مواجه شوند توضیح دهیم و آماده شویم.” واضح است که این یک رویداد خطرناک است.
بیایید صادق باشیم، تا کنون هیچ اتفاق بدی برای ما رخ نداده است، اما می دانیم که خطراتی وجود دارد و تمام تلاش خود را برای به اشتراک گذاشتن آنها انجام می دهیم. راه هایی برای به حداقل رساندن این خطر وجود دارد.
او سعی می کند قاطعانه بگوید که امنیت اولویت اول همه تیم هاست. دوم، و شاید در تناقض جزئی، او در مورد قوانین اساسی مسابقه صحبت کرد: بدون نقشه، بدون مسیر مشخص، و یک رقابت “غیر رسمی” که شکل و فرم آن مشخص نیست.
اگر پلیس از دوندگان بپرسد که در آنجا چه کار می کنند، آنها فقط باید پاسخ دهند: “ما گروهی از دوستان هستیم که از ایگویگ به سن پدرو می دویم.”
اما دومین مورد غیر قابل مذاکره که احتمالاً بالاتر از همه موارد است چیست؟
پذیرش ناراحتی راهی برای رشد شخصی است. آن اقتدار و روش های ثابت انجام کارها در دویدن (و در زندگی) باید به چالش کشیده شود.
و بالاتر از همه، پروژه سرعت غیرقانونی نیست. اما در آخرین ساعات روز، پلیس محلی نظر دیگری داشت.
در بیشتر ساعات ابتدایی مسابقه فاصله دو تیم زیاد نبود. اما پس از یک صعود طولانی از شیب تند دور از اقیانوس در جاده سیاهی که توسط نمک های سفید معادن لیتیوم احاطه شده بود، فاصله بین تیم ها شروع به افزایش یافت.
با غروب خورشید، شایعه ای به سرعت در میان مردم پخش شد. در گروه واتس اپ مسابقه، گزارش هایی مبنی بر تهدید پلیس محلی برای دستگیری گروهی از دوندگان منتشر شد.
در حالی که مسابقه فقط در جاده اصلی این منطقه برگزار می شد، دوندگان با کامیون های بزرگ معدن در حاشیه خاکی جاده برخورد کردند.
به نظر می رسید که رانندگان در روز توجه چندانی به آنها نمی کردند، اما در شب ماجرا چیز دیگری بود. صبر آنها و پلیس برای پذیرش پیشنهاد “گروهی از دوستان به سن پدرو” توسط آرند تمام شده بود.
این مسابقه توجه پلیس محلی را به خود جلب کرد و پس از آن چندین تیم به این نتیجه رسیدند که ادامه مسابقه ارزش خطرات احتمالی را ندارد.
صبر دوندگان نیز وضعیت مشابهی داشت.
یک جلسه اضطراری قبل از نیمه شب برگزار شد. آرند با خونسردی دروغی را که گفته شده بود توضیح داد و با حساسیت به وحشت ورزشکاران، تصمیم گیری را به خود دوندگان واگذار کرد.
چند تیم تصمیم به انصراف از مسابقات گرفتند، اما بیشتر آنها به رقابت ادامه دادند، از جمله تیمی که منج در آن حضور داشت. این لحظه برای آرنت تاثیرگذار بود.
قبل از راهاندازی پیست لسآنجلس، زمانی که سی و چند سالهاش بود، میزبان شبهای موسیقی در فاحشهخانهای اجارهای در هامبورگ بود.
دویدن با قانون چیزی نبود که او نگران آن باشد، اگرچه او میگوید پلیس شیلی میخواست مطمئن شود که اولین دور مسابقه آخرین دور باشد.
آرنت گفت: “با توجه به آنچه که با پلیس داشتیم، فکر نمیکنم هرگز مسابقه دیگری مانند این داشته باشیم.” آنها این یکی را منفجر کردند، اما فکر نمی کنم دفعه بعد همین کار را انجام دهند. “شما باید خود را با شرایط مختلف وفق دهید.”
ما مجبوریم به شرایط واکنش نشان دهیم، مجبوریم خلاق باشیم و در برخی لحظات تصمیمات سخت بگیریم.»
پیامدهای این حادثه زندگی منج را تغییر داد. تیم او در ۴۳ ساعت و ۴۶ دقیقه از خط پایان گذشت و تقریباً ۹ ساعت از تیم دوی شهری بلگراد در ۳۴ ساعت و ۵۵ دقیقه عقب بود.
از ۱۵ تیمی که مسابقه را آغاز کردند، ۱۲ تیم از خط پایان عبور کردند: یک تقاطع ۹ متری در حومه سن پدرو.
برای مردی که زندگی اش با رقابت در مسابقات چهار دقیقه ای شکل گرفت، این رکورد نتیجه عجیبی بود. اما این نقطه عطفی برای منج شد.
او میگوید: «پروژه سرعت چیز کاملاً متفاوتی با المپیک است، وقتی در مسابقات مقدماتی، نیمه نهایی و فینال ظاهر میشوید و تمام تخمهای خود را در سبد میگذارید و با خودتان رقابت میکنید.»
یکی از بزرگترین مشکلات این بود که من، بدون اطلاع از مسابقات استقامت، به وسط یک مسابقه پیچیده با تیمی پرتاب شدم که اعضای آن را نمی شناختم. گرمای روز یا سرمای شب، فقط باید بلند شوی و بدو.
«احتمال زیادی وجود دارد که از نظر روحی یا جسمی تخلیه شوید، مثلاً وقتی سوار ماشین می شوید، بدنتان خشک می شود یا این واقعیت و این فکر وحشتناک که خدایا هنوز ۱۶۰ کیلومتر مانده است. “
زمانی که چالش به پایان رسید و مسابقه به پایان رسید، با توجه به تاریخچه آرنت در هامبورگ، به طور قابل پیش بینی، دوندگان در یک مهمانی استخر جشن گرفتند که تا پایان شب ادامه داشت.
در حالی که بلندترین آتشفشان فعال جهان در پس زمینه دیده می شود، دوندگان و دی The Jays روی صحنه می روند و روی یک خالکوبی یادبود سنگ، کاغذ، قیچی بازی می کنند.
در لحظهای آرام و به دور از جنون، آرنت از آرامش خود پس از اینکه همه دوندگان مسابقه را با خیال راحت به پایان رساندند، و همچنین از رفاقت و پروژه سرعت در دنیای ورزش حرفهایتر صحبت کرد.
او برای توضیح منظور خود از مثالی استفاده کرد و گفت: یک داستان ممکن است به دو صورت باشد، وسط زمستان سوار قطار می شوید و می خواهید از نقطه A به نقطه B بروید و همه چیز طبق برنامه پیش می رود و می نشینید. روی صندلی شما، شما با کسی ارتباط برقرار نمی کنید و فقط از نقطه A به نقطه B رسیده اید.
«اما در یک سفر مشابه، قطار در میانه راه گیر می کند، بخاری خراب می شود و ناگهان باید در وسط زمستان با افراد زیادی در کنار خود ارتباط برقرار کنید. این یک تجربه ۱۰۰ درصد متفاوت است. “
“پروژه سرعت آتاکاما یک خرابی دیگ بخار است.”
به شوخی می گویم: “یا می توانی بخاری را روشن کنی” و او پاسخ می دهد: “اوه، آره. یا شروع کن.”
منبع: بی بی سی