پس از مرگم هیچ مسئولی به عزای من نیاید
آیا ابراهیم تاهامی می تواند فراموش شود؟ این مهاجم که نمونه کوچکی از توانایی های خود را در نیمه دوم ایران-استرالیا در ملبورن دید. همان حماسه معروف ؛ جایی که ستاره خوزستان به زمین آمد ، او تأثیر خود را داشت ، و سپس در آن شرایط دشوار ، با بدبختی حمید استیل برای اتلاف وقت. آن ستاره اکنون به مدت ۵ سال در خانه نشسته است. بعضی اوقات او به آژانس املاک و مستغلات دوست خود می رود و در آنجا کار می کند ، و گاهی اوقات … همسرش بیمار است و دو بار به کما می رفت ، هیچ فعالیتی در فوتبال ندارد و این بهانه ای برای گفتگو با یک بازیکن خلاق بود که زمانی همه تیم های بزرگ ایران را می خواست اما اکنون در زادگاهش خوزستان ، هیچ کس.
تاهامی از مسئولان استان خوزستان ، به ویژه مدیران ورزش خود شکایت می کند و این مسئله را در مصاحبه با خبرنگار ما مطرح می کند. این یک فاجعه است ، جایی که تاهامی می گوید: “اگر من بمیرم ، فقط خانواده ام در این مراسم شرکت می کنند ؛ زیرا من شهادت داده ام که هیچ مسئولیتی به عزاداری من نخواهد رسید!”
کجا سید هستی؟ آیا هنوز در آژانس املاک و مستغلات رفیق خود کار می کنید؟
نه. من در خانه می نشینم و به عکس های بچه هایم روی دیوار نگاه می کنم.
چرا؟ آیا هیچ فعالیتی ندارید؟
دست آقای نصیرزاده صدمه ای ندارد. وقتی به فولاد آمد ، حقوق من و تمام بیمه من را قطع کرد. من تمام سالها برای فوتبال خوزستان سخت کار کردم و نتیجه آن خانه بود.
به نظر می رسد بسیار ناراحت است.
متأسفانه مردانگی مرده است. آیا نصیرزاد یک زن و یک نوزاد ندارد که اینگونه با من رفتار کند؟ من ۵ میلیون حقوق گرفتم و کار من مشورت و کشف بازیکنان از خاک و فقرا بود. آنها این کار را از من نیز گرفتند. حتی وقتی همسرم بیمار است و دو بار کما بوده است.
چه عجیب ..
عجیب نیست ، این رسم روز است. من از سعید آزاری در فولاد بوده ام و هرگز لطف آنها را فراموش نخواهم کرد. نصیرزاده و گارشاسبی ، که همکار من هم همسایه من بودند ، سنگ را گذاشتند و همه چیز را قطع کردند.
خوب ، در این شرایط ، بهتر نبود که به همان آژانس املاک و مستغلات بروید ، کار کنید و درآمد کسب کنید؟
من نمی توانم از پس آن برآیم. آن آژانس برای دوست من بود ، نه خودم. من می رفتم ، می نشینم و از شر آن خلاص می شوم. اما در آبادان هیچ چیز وجود ندارد. بازار خانه راکد. روزها اوقات خوبی نیست ؛ به طوری که ابراهیم توسط تاهامی فراموش می شود. درست است که افراد بد بزرگ شده اند ، اما افراد خوب هنوز هم هستند.
بنابراین بیماری همسرتان را از کجا می آورید؟
من دوستان زیادی دارم که با آنها رفت و آمد خانوادگی دارند. آنها همیشه مرا دوست دارند و مرا دوست دارند.
اما کسی که سالها بهترین بازیکن خوزستان بوده است ، نباید چنین شرایطی را تجربه کند.
متأسفانه ، من در استانی بازی کردم که مقامات ورزشی به پیشگامان خود اهمیتی نمی دهند. به پرچمدار فوتبال خوزستان گفته شد. حالا من باید در خانه بمانم و بیرون نروم؟ اگر برای مقابله با بسیاری از مشکلات آمده ام؟ من واقعاً متاسفم
آیا موافقید که خود را مقصر دانستید؟
چرا؟
از آنجا که شما سالها بهترین تیم های فوتبال ایران را ارائه داده اید ، اما شما نرفتید و زندگی خود را زندگی نمی کنید.
من انتقاد شما را می پذیرم ، اما باید از خودم دفاع کنم. من هر سال پیشنهادات خوبی را از تهران ، پرسپولیس ، تراکتور و سپاهان دریافت می کردم. واسیلی گورجا می گفت اگر تاهامی بیاید ، من تراکتور را قهرمان می کنم.
خوب چرا یک بار به دنبال پول بیشتری نرفتی؟
من همیشه می گفتم اگر فوتبال خوزستان چه می شود؟ (اینجا فریاد می زند)
بیایید برویم …
نه ، بیایید نرویم. من می گفتم اگر بروم ، مردم چه می کنند؟ مگر اینکه سخت کار کنم. هم برای فوتبال خوزستان و هم برای فوتبال ایران. من ۲ تا ۵ سال عضو تیم ملی بودم. من در دو مرحله مقدماتی جام جهانی بازی کردم و همیشه سعی می کردم مردم خوزستان را به خانه های خود خوشحال کنم. آیا این حق من است که پس از سالها کار سخت مستاجر شوم؟
ما واقعاً برای شما ناراحت بودیم ، یک بار بهترین فوتبالیست استان خوزستان و نام شما را نمی کشید.
چه بگویم ببخشید من هم اذیتم کردم
مهم نیست درد قلب خود را ادامه دهید.
شما نمی توانید آن را باور کنید ، اما من از یک جهت خوشحالم. خود خدا بدیهی است که وقتی من از خانه خارج می شوم ، از نوجوانان گرفته تا پیرمردها و زنان ، آنها با من عکس می گیرند. این عزت ندارد اما من دارم. خوشبختانه مردم مرا فراموش نکرده اند. فقط آنها می دانند که من برای فوتبال خوزستان چه گذشته ای دارم. من فقط متاسفم برای برخی از مقامات ورزشی استان که نمی دانند همه ما یک روز با یک ملافه یا کفن می رویم و نمی توانیم جهان یا پست ها را با خود ببریم.
شاکی شاکیان ..
نه؟ من دوست دارم اینها را بنویسم. بنویسید که ابراهیم تاهامی سید ۵ سال است که در خانه اش نشسته است و هیچ فعالیتی در فوتبال ندارد. به نظر شما ، نباید در فوتبال خوزستان باشم؟
باید فعال باشد حالا شاید به عنوان مربی نباشد اما در پست های دیگر می توانید موفق شوید.
آنها اجازه نمی دهند. شما کمک می کنید ، برای درک آن بنویسید. شاید بشریت برگردد و اوقات خوبی را به ما نشان دهد.
من می نویسم ، اما من هنوز هم معتقدم که شما می توانید تصمیمات حرفه ای و بهتری بگیرید تا نتوانید در این شرایط بدست آورید. تا زمانی که انتظار مسئولیت داشته باشید.
واقعیت آن زمان نبود ؛ مردانگی و تعصب زیادی وجود داشت. بعید به نظر می رسید که استقلال به پرسپولیس و برعکس برود. اکنون هر باشگاه پول بیشتری می دهد ، بازیکن به آنجا می رود. من نمی توانستم تماشاگران خوزستان را تنها بگذارم. تفنگ های آنها را رها کنید و بروند. غیرت و تعصب من به من اجازه نمی دهد. اگر مثل آن زمان بود ، شاید من راه دیگری را انتخاب می کردم. باور کنید ، زمان فوتبال ما عزت ، صمیمیت و وجدان بود و این اولین کلمه بود. نه این که اکنون نیست ، بلکه کمتر از گذشته است.
آیا هنوز باید با مقامات ورزشی خوزستان و کسانی که شما را فراموش کرده اند بگویید؟
من آنها را نمی بخشم. آیا اصلاً می توانم آنها را ببخشم؟ من به زنان و فرزندانم حق به استان خود دادم ، اما آنها فراموش کردند. من آنها را برای زندگی نمی بخشم. من در کویت بازی می کردم ، اما آنها گفتند که فوتبال خوزستان به شما احتیاج دارد. من آنجا را ترک کردم ، بهترین قرارداد را تصویب کردم و برگشتم. من آمدم تا هواداران را از خانه هایشان خوشحال کنم. برخورد با من درست نبود.
البته شما از فدراسیون فوتبال پاداش دارید.
کدام پاداش؟
همان پاداش که قرار بود بعد از تیم ملی جام جهانی را به دست آورد. انگار آنها یک ورق داشتند و نه بیشتر ..
من مکان های زیادی می خواهم اما نمی توانم آن را بدست آورم. بعد از پایان بازی با استرالیا و پیشروی به جام جهانی ، آنها گفتند که ما به شما زمین می دهیم اما آنها این کار را نکردند. Voice و Sima اعلام کردند که بازیکنان پول ، شامپو و ریکا و ماشین و زمین را پرداخت کرده اند ، اما هرگز درست نبود. با همه بازیکنان صحبت کرد. آنها همچنین گفتند که آنها چیزی پیدا نکرده اند!
اما رئیس جمهور ازبک بعد از اینکه تیم به جام جهانی رسید ، هر بازیکن آخرین سیستم را به هر بازیکن داده است.
دم آنها گرم است. البته در نسل من شنیدم که آنها دو بار به بازیکنان تیم ملی داده اند ، اما لاستیک ها به من نرسیدند.
من دوست دارم مصاحبه را خودتان تمام کنم. هرچه می خواهید بگویید ..
رضا احادی به یاد دارید؟ هنگامی که او درگذشت ، آنها با یک دسته گل بزرگ از گل آمدند تا خانواده اش تسلیت بگویند. این دسته از این دسته از این دسته را چقدر کرد؟ هر انسانی هنگام مرگ درگذشت. نه با چیزی بیشتر و نه کمتر. من به خانواده ام گفته ام و دستور داده ام كه پس از مرگ من ، آنها فقط در این مراسم قرار دارند و هیچ مسئولیتی در مورد پایان من ندارند. عزاداری و دسته های گل آنها بعد از مرگ به من و خانواده ام آسیب نمی رساند. اگر آنها بیایند ، من آنها را حل نمی کنم. مرا با رستاخیز ملاقات کن