پلیس اسرار باغ زنی به نام لیدا را فاش کرد
چهار متهم با شناسایی رانندگانی که مسافران را جابجا می کردند، آنها را به جاده های خلوت کشاندند و نقشه خود را اجرا کردند. سپس متهمان با تغییر پلاک و مشخصات خودروهای مسروقه را به فروش می رسانند.
اولین شکایت توسط مرد میانسال به پلیس ارائه شد. گفت: حدود ساعت ۱۰ شب در میدان هفت بود تیر تهران سه مرد دست تکان دادند. داشتم از سرکار می رفتم خونه با خودم گفتم اگر مسیر کوتاه باشد آنها را هم تحویل می دهم. به من پیشنهاد دادند که آنها را به شهریار ببرم. قبول نکردم و گفتم دور است. اما مبلغ زیادی پیشنهاد کردند و من پذیرفتم. به سمت شهریار حرکت کردم. در راه مرا به بیراهه بردند و گفتند راه میانبر را می دانند. به جای اینکه تنها باشم با تهدید چاقو مرا از ماشین پیاده کردند و ماشینم را بردند. من خیلی گیج شدم. نمی دانستم چه کار کنم. ماشین های عبوری از ترس اجازه سوار شدن به من را نمی دادند. موفق شدم خودم را به پلیس برسانم.
پس از شکایت این مرد و سه روز بعد مرد دیگری به پلیس مراجعه کرد. وی گفت: در مسیر شهریار سه مرد را سوار خودرو کرده و آنها خودروی وی را سرقت کردند. اظهارات این مرد دقیقا مشابه اظهارات راننده قبلی بود. پس از طرح سومین شکایت، مأموران متوجه شدند که با باندی که دست به سرقت های متوالی می زنند، سر و کار دارند.
پلیس در تحقیقات انجام شده موفق به شناسایی دو نفر از متهمان شد.
این دو متهم که پیمان و آریا نام دارند و سابقه هم دارند به سرقت های زنجیره ای اعتراف کردند و مشخص شد که چهار خودرو را سرقت کرده اند. پیمان و آریا اعتراف کردند که دو همدست دیگر به نام های شهرام و لیدا داشته اند. می گفتند: با شهرام ماشین ها را شناسایی و سرقت می کردیم و بعد پلاک و مشخصات آنها را عوض می کردیم و در باغ لیدا شهریار می فروختیم.
پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در این جلسه کیفرخواست متهمان قرائت شد و سپس شکات در جایگاه قرار گرفت و خواستار مجازات آنها شد.
در ادامه قرارداد نیز در این سمت قرار گرفت. گفت: من، شهرام و آریا با هم ماشین می دزدیدیم. قرار گذاشته بودیم مشخصاتشان را در باغ لیدا عوض کنیم و بفروشیم و درآمد کسب کنیم. ما قبلاً این پول را تقسیم می کردیم.
سپس آریا در جایگاه قرار گرفت و گفت: ما قصد آسیب رساندن به رانندگان را نداشتیم. فقط می خواستیم آنها را با چاقو تهدید کنیم تا مقاومت نکنند. ما فقط می خواستیم دزدی کنیم.
شهرام متهم ردیف سوم با رد اتهام خود گفت: در سرقت ها شرکت نداشتم. فقط تو باغ با وسایلی که داشتیم مشخصات ماشین از جمله شماره موتور رو عوض میکردیم تا بفروشیم.
سپس لیدا در جایگاه ایستاد. وی گفت: من با پیمان رابطه طولانی مدت داشتم و همین رابطه باعث شد به او اعتماد کنم. او به من گفت که با دوستانش ماشین خرید و فروش می کند. ماشین ها را به باغ من آوردند. اما من از سرقت آنها اطلاعی نداشتم و هیچ نقشی در این باند نداشتم.
پس از اظهارات متهمان و دفاعیات وکلای آنان، هیئت قضات برای تصمیم گیری وارد دادگاه شدند و هر یک از متهمان را به ۵ سال و لیدا را به ۷ ماه حبس تعزیری محکوم کردند.