چرا ظریف و آذریجهرمی و محمد فاضلی رفتند؟
آنچه در شرایط کنونی و در محافل داخلی و بحث های نیروهای حامی رئیس جمهور منتخب نگران کننده تر است، تردیدهایی است که در مورد سازوکار تشکیل دولت و همکاران رئیس جمهور وجود دارد و این نگرانی را ایجاد می کند که مجموعه فشارهای خارجی و داخلی روابط به سمتی خواهد رفت که نیروهای کارآمد، توانمند و معتقد به توسعه و تحول به حاشیه رانده شوند و کابینه ای بدون قدرت کافی برای تغییر وضعیت موجود تشکیل شود.
البته تشکیل کمیته های تعیین وزرا و دولتمردان که در آن چهره های ارشد و موثر دولت خاتمی و روحانی حضور دارند، همراه با تشکیل شورای سیاست گذاری برای تشکیل دولت چهاردهم، این تردیدها را به حد نصاب رساند. حدی.
علاوه بر این، معیارهای روشن برای گزینههایی که پزشکان به مسئولان این کمیتهها ارائه میکنند، معیارهایی است که با خواستهها و خواستههای عمومی رأیدهندگان و رویکردهای پزشکان در جریان افق میهنات همخوانی داشته باشد. با وجود این اقدامات همچنان سایه تردید و نگرانی در کمپین حامیان دولت جدید نمایان است. بخشی از این نگرانی طبیعی است. توازن نابرابر قوا از یک سو و میراث به جا مانده از دولت سیزدهم در عرصه های مختلف به ویژه اقتصادی و اجتماعی در کنار فقدان چشم انداز روشن سیاست خارجی، شرایطی را به وجود می آورد که مستلزم گروهی قابل اعتماد و توانمند است. نیروهای دارای ایده، دانش، تجربه و انگیزه. لازم است دولت جدید حداقل با نیروی انسانی لازم و انسجام درونی کامل بتواند این جاده سخت و پر پیچ و خم را با موانع فراوان طی کند.
اما به نظر می رسد تشکیل چنین حکومتی با دو مانع داخلی مواجه است که می توان آن را با دو کلمه «یغما» و «استغنا» توصیف کرد. دولت چهاردهم از یک سو با خطر داخلی نیروهای سهم خواهی مواجه است که عملکرد و مواضع آنها در دولت خاتمی و به ویژه روحانی چندان مثبت نیست. نیروهایی که بیشتر از منافع عمومی و پیشبرد سیاست ها و رویکردهای دولت و دفاع از مواضع اصلاح طلبانه و توسعه طلبانه آن، به دنبال منافع شخصی یا باندی خود هستند و در مواقع سختی و دشواری، عموماً عقب می نشینند و منتظر می مانند تا ماهی خود را بگیرند. گل آلود می شود آب می مانند.
این نیروها به «مجاهدین شنبه» معروف هستند و حتی در افق میهنات اخیر نیز نقش چندان مؤثری نداشتند و نقشی بیش از دریافت دستورات ستاد افق میهنات و یا گرفتن عکس های یادگاری نداشتند. بسیاری از این نیروها متاثر از راهبردی هستند که در ابتدا مخالف حمایت از کاندیداتوری پزشکان بود و همچنین با راهبرد افتتاحیه که بر اساس آن پزشکان وارد مجلس دوازدهم شدند و سپس رئیس جمهور شدند و اکنون به نظر می رسد در پیگیری مطالبات فراموش کردن سریع حقایق و روابط در ساختار سیاسی. آنها فکر می کنند پیروزی پزشکان یک تصادف ساده و صرفا بر اساس خواست و اراده اصلاح طلبان بوده است و اکنون به راحتی می توان دولت را فقط با نیروهای همسو و همسو تنظیم کرد و معادلات کلان را ندید.
از سوی دیگر، برخی از چهره های موثر ستاد افق میهناتی پزشکان که در این افق میهنات با تمام قوا و به لحاظ مبنا و استراتژی به میدان آمدند، نظریه پردازان و پیشگامان راهی هستند که اکنون در پاستور گشوده شده است. ; راه و موضع «استغنا» را گرفته اند و خواه ناخواه در حال تضعیف دولت جدید هستند. محمدجواد ظریف، محمدجواد آذری جهرمی و محمد فاضلی شاخص ترین چهره هایی هستند که رسما اعلام کرده اند در دولت پزشکی حضور ندارند.
مشخص نیست دلیل تصمیم این چهره ها خواسته شخصی خودشان است یا اینکه پس از رصد فضای دولت جدید، کنار نشینی و حاشیه نشینی را ترجیح داده اند. اگر این تصمیم توسط شخصی گرفته شود که آشکارا غیرمسئول است. زیرا هیچ فضیلتی در این حاشیه سازی و دوری جستن از قدرت وجود ندارد. رویکردی مشابه موضع کسانی است که با این استدلال که دستشان از آلودگی خون یا بیعت یا اطاعت پاک باشد، پای صندوق رأی نیامدند.
همانطور که رای ندادن در این افق میهنات یک تصمیم فردی اما با پیامدها و مخاطرات ملی بود. حذف چهره های تأثیرگذار (به ویژه این سه نفر) اگرچه ظاهراً یک تصمیم شخصی است، اما می تواند آثار و پیامدهای منفی ملی و اجتماعی داشته باشد. چرا که این چهره ها یکی از مهم ترین نیروهای ستاد افق میهناتی پزشکان بوده اند و هر کدام به عنوان نماد و نماینده یکی از شعارها و اهداف دولت جدید شناخته می شوند. ظریف، نماینده رویکرد تنش زدایی خارجی و احیای برجام؛ آذری جهرمی نماد کاهش فیلترینگ، توسعه اینترنت و توجه به نسل جدید (Z); و فاضلی نماد اشتغال نخبگان و دانشگاهیان است که در این سال ها با تشکیل پرونده، اخراج و تعلیق مواجه شده اند.
به عبارت دیگر، خروج این سه شخصیت (و سایر چهرههای مؤثر حامی پزشکان) تنها خروج سه شخصیت سیاسی، علمی و اجرایی نیست. بلکه به مخاطب و جامعه رأی دهندگان این گونه القا می شود و این پیام را می دهد که در همان ابتدای کار، حرفه پزشکی سه پروژه اصلی و اساسی خود را رها کرده است یا حداقل از بیشترین بهره مندی خود نخواهد برد. نیروهای توانمند و مؤثر برای پیشبرد آن. اگر دلیل عقب نشینی این چهره ها فضایی است که پیرامون پزشکان ایجاد شده است، پس قطعاً باید در روند موجود تجدید نظر کرد و به این فکر کرد که چرا و چگونه روندی شکل گرفت که در آن ستارگان مبارزات پیروز ۱۴۰۳ خروج را افق میهن کردند. به جای ماندن و فرار به جای آن.