بانک و بیمه

چشم پوشی از تخلفات چه بر سر شبکه بانکی و بازار پول کشور می آورد؟ نقدی بر وقایع بانک آینده

گروه بانک و بیمه: بازار پول و اعتبار در ایران بار دیگر با رویدادی مواجه شد که اهمیت نظارت بانکی و الزامات مدیریت ریسک را به خط مقدم اخبار اقتصاد کلان بازگرداند. بحران ناهماهنگی و انباشت زیان در آینده بانک نه تنها اعتماد به عملکرد سیستم بانکی را زیر سوال برد، بلکه نقش بانک مرکزی را به عنوان تنظیم کننده و سیاست گذار پولی به شدت مورد آزمایش قرار داد. در شرایطی که بانک‌ها به دلیل ضعف نظارت و شکست سیاست‌های کنترلی می‌توانند تراز مالی کل اقتصاد را از بین ببرند، این سوال جدی‌تر از هر زمان دیگری مطرح است: تاخیر در اصلاحات ساختاری و تحمل تخلفات در شبکه بانکی تا چه اندازه هزینه‌های ثبات مالی را برای اقتصاد ایران افزایش داده است؟

نترازی بانک آینده; از انضباط اعتباری تا بحران پایه ارزی

ارائه اختلافات در بانک آینده باید بر اساس رابطه تسهیلات اعطایی با ماهیت گیرندگان آنها باشد. بیش از ۹۰ درصد وام های این بانک به اشخاص مرتبط یعنی گروه های دارای نفوذ مدیریتی و سهامداران عمده اعطا می شود. کسانی که بدون گذراندن مراحل اعتبار سنجی و الزامات معمول، عملاً منابع بانکی را به پروژه های املاک انتقال داده اند. ویژگی مشترک این پروژه ها نقدینگی پایین و عدم کارایی است. در حالی که تعهدات بانک برای پرداخت سود سپرده ها به شدت بالاست و درآمد عملیاتی بانک هرگز نتوانسته هزینه های پرداختی را پوشش دهد.
در چنین ساختاری، بانک مجبور به جذب سپرده های جدید با نرخ سود نامتعارف و اضافه برداشت مستمر از بانک مرکزی برای پاسخگویی به مطالبات سپرده گذاران شد. پدیده ای شبیه به بازی Ponzi که فقط تا زمانی که جریان منابع جدید متوقف نشود ادامه دارد. صورتهای مالی سالانه در پایان سه ماهه خرداد ۱۴۰۴ نشان می دهد که زیان تجمعی بانک آینده به بیش از ۵۰۰ همات و بدهی آن به بانک مرکزی و سپرده گذاران در مجموع حدود ۷۴۰ همات است. رقمی که تقریبا نیمی از پایه پولی کشور را نشان می دهد و نشانه ای از گستردگی خطرناک این ناهماهنگی برای ثبات اقتصاد کلان است.

انتقال منابع بانکی آینده به پروژه های املاک و مستغلات با ریسک بالا؛ بدهی بالا و زنگ خطر برای ثبات اقتصاد کلان

دور باطل حمایت و تعلل؛ چرا بحران زودتر حل نشد؟

بانک های مرکزی در سراسر جهان معمولاً به عنوان آخرین راه حل برای جلوگیری از گسترش بحران نقدینگی در اقتصاد عمل می کنند. اما در مورد بانک آینده و بسیاری دیگر از بانک های ایرانی، این حمایت ها نه تنها نتوانستند به طور واقعی بحران را حل کنند، بلکه با به تعویق انداختن اصلاحات و تزریق نقدینگی بیشتر، ریسک کل سیستم را افزایش دادند. سیاست‌هایی مانند امید به اصلاح مدیریت، تاکید بر حجم بالای سپرده‌ها (سیاست «بسیار بزرگ برای شکست»)، ترس از پیامدهای اجتماعی انحلال و در عین حال خلأهای قانونی در ساختار بانکی کشور از جمله عواملی بودند که بانک آینده را تا آخرین لحظه به فعالیت خود ادامه داد.

گزارش های رسمی حاکی از آن است که در سه سال گذشته بیش از ۲۰۰ تلاش پایه پولی برای حفظ این بانک صورت گرفته است. رقمی که نمی شد با انحلال به موقع بانک به اقتصاد تحمیل کرد. مهمتر از آن، تداوم فعالیت این بانک و عدم پاسخگویی جدی رگولاتوری، سیگنال ایمنی و ادامه تخلفات را به سایر بانک ها ارسال کرد و چرخه معیوب کسری ها و اضافه برداشت ها را در سراسر شبکه بانکی تقویت کرد.

ضعف نظارت و فساد در اعطای وام به اشخاص مرتبط

موضوع اعطای وام به اشخاص مرتبط یکی از حساس ترین آسیب پذیری های بانک های ایرانی است. مقررات بین المللی و حتی مقررات ملی به صراحت تصریح می کند که اعطای وام به مدیران، سهامداران یا شرکت های وابسته باید با حداکثر شفافیت ممکن، وجود سقف معین، تایید هیئت مدیره (بدون حق رای ذینفعان) و درج دقیق در گزارش های مالی انجام شود. هدف از این آیین نامه جلوگیری از تخصیص رانت از محل اعتبارات عمومی و جلوگیری از “خودتحریف” است.

یکی از کانال های اصلی فساد همواره بحران بانکی و از بین بردن اعتماد عمومی به نظام مالی بوده است. در بسیاری از کشورها، نقض این مقررات نه تنها جریمه های سنگینی را در پی دارد، بلکه موجب تعقیب کیفری و حتی ممنوعیت بانکی متخلفان می شود. با این حال، در مثال بانک آینده، هم سقف اعتبار رعایت نشد و هم سازوکار اعتبار سنجی و وثیقه به شدت نقض شد. این امر در نهایت نه تنها منابع سپرده گذاران را به خطر انداخت، بلکه بار سنگینی را بر دوش بانک مرکزی و بودجه عمومی وارد کرد.

عبور از خطوط قرمز اعتبارسنجی؛ بانک آینده و هزینه های پنهان تخصیص اجاره منابع

نقش بانک مرکزی و ضرورت بازتعریف نظارت بانکی

بانک مرکزی در دفاعیه خود بارها اعلام کرده است که اقدامات نظارتی انجام داده است اما خلأهای قانونی و ساختاری مانع از اقدام قاطع و به موقع شده است. بر اساس قوانین پولی و بانکی فعلی، ابزار اصلی بانک مرکزی به هشدار، گزارش مدیران متخلف به پلیس و برخی محدودیت‌های اداری محدود می‌شود. در حالی که بحران بانک آینده به وضوح نشان داده است که این ابزارها کافی نیست و نیاز به بازنگری عمیق در قوانین است، روند انتصاب مدیران و اختیارات اجرایی دستگاه نظارتی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.

تجارب کشورهایی که توانسته‌اند بحران‌های بانکی را مهار کنند نشان می‌دهد که هیچ سیستم پولی بدون استقلال عملیاتی بانک مرکزی، شفافیت اطلاعات و اختیارات قانونی کافی برای انحلال یا تجدید ساختار بانک‌های ورشکسته نمی‌تواند ثبات مالی پایدار ایجاد کند.

پیام ادغام اینده بانک در اقتصاد ایران چیست؟

پرونده بانک آینده به وضوح نشان داد که ضعف نظارت بانکی و نرمش در اعطای وام به اشخاص مرتبط می تواند منجر به بحران کل ساختار پولی و مالی کشور شود و هزینه های بسیار بالایی را برای اقتصاد تحمیل کند. با توجه به اینکه اقتصاد ایران نیازمند بازتعریف جدی ساختار نظارت بانکی، ارتقای شفافیت و تقویت قدرت اجرایی بانک مرکزی است.

ادامه وضعیت فعلی نه تنها تضمینی برای ثبات مالی نیست، بلکه خطر تکرار چنین بحران هایی را افزایش می دهد. بازنگری در قوانین و رویه های نظارت بانکی، تفکیک منافع سهامداران عمده از مدیریت و پذیرش قاطع انحلال یا تغییر ساختار بانک های آسیب دیده، پیش نیازی است که اگر جدی گرفته نشود، انتظار می رود عواقب بسیار جدی تری برای نظام مالی و پولی ایران داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا