چگونه سیاست های ارزی، اقتصاد ۱۴۰۴ را به بحران می کشاند؟
Alireza Mobasar ؛ بانک و گروه بیمه: اقتصاد ایران با یکی از بزرگترین بحران های ارز در تاریخ خود در سالهای ۱ و ۲ روبرو شد و نرخ دلار بیش از ۴۰۰۰ دلار آمریکا بود. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این بحران نتیجه مستقیم دستورالعمل های نادرست سیزدهمین دولت در ارز است که مالی و پولی بود. تلاش های دولت برای کنترل نرخ ارز نه تنها اوضاع را بهبود بخشید ، بلکه پایه و اساس بحران فعلی را نیز تشکیل داد. در این مقاله ، تأثیر این دستورالعمل ها بر شرایط اقتصادی فعلی مورد بررسی قرار می گیرد.
بحران سیزدهمین دولت و پیامدهای آن در دولت پزشکی
براساس آماری که توسط بانک مرکزی منتشر شده است ، حساب خالص سرمایه در سال دوم به ۲ میلیارد دلار آمریکا افزایش یافته است که بیش از پنج برابر بیشتر از پنج برابر بیشتر از سال است. این میزان خروج سرمایه از کشور از سال جدی تر از آن بوده است که حساب سرمایه ۱.۵ میلیارد دلار آمریکا بوده است.
افزایش جریان سرمایه ، کاهش اعتماد به اقتصاد داخلی و تشدید بحران مالی یکی از پیامدهای دستورالعمل های دولت قبلی است که با آن با دولت پزشکی روبرو می شود
این روند نشان دهنده کاهش اعتماد به اقتصاد داخلی و افزایش انتقال سرمایه به خارج از کشور است. این بی ثباتی مالی میراثی است که دولت جدید با آن روبرو می شود و نیاز به راه حل سیاست های اساسی دارد.
مقدار باقیمانده منفی کل ترازنامه ؛ ریشه بحران ارزی در ۱ و ۲ یکی از نکات برجسته هنگام تجزیه و تحلیل تراز پرداخت کشور ، تعادل منفی در سال ۲ است. در حالی که درآمد نفت در سالهای اخیر نقش سپر را در سالهای اخیر بازی می کرد ، تعادل بین لایه های نفت ، گاز و نفت منفی بود. این احتمالاً دو عامل اصلی را نشان می دهد:
-
افزایش شدید در خروج سرمایه و کاهش سرمایه گذاری های داخلی
-
رهنمودهای ارزی اشتباه که منجر به تشدید تقاضای واردات و کاهش ذخایر ارزی شده است
این عوامل اثرات خود را در سالهای ۱ و ۲ نشان داده و باعث بحران فعلی ارز می شود.
کسری بودجه مشکلی است که به گردن دولت فشار می آورد!
کسری بودجه ساختاری و فشار بر اقتصاد جدید دولت و همچنین تعادل پرداخت ، دولت پزشکی در برابر مشکل کسری بودجه مزمن و ساختاری است که توسط دولت قبلی به ارث رسیده است. سیزدهمین هزینه دولت در سالهای اخیر به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و در مقابل ، درآمد واقعی دولت (بدون اوراق قرضه و تولید عناوین گناه) نیازی به تأمین این هزینه ها ندارد. دولت در نهایت این روند خطرناک را در تنگناهای مالی قرار داد و پایه و اساس موارد زیر را دارد:
-
رشد بدهی های عمومی
-
افزایش مبنای پولی و تورم متورم
-
خاطره ارز ملی و تقویت بحران ارز
ادامه این وضعیت دولت جدید را به وضعیت اقتصادی بیمار تبدیل کرده است که نیاز به تصمیمات سخت و اصلاحات ساختاری دارد.
دستورالعمل های ارزی اشتباه
دستورالعمل های ارز کاذب و تأثیرات آنها بر بحران ارز سال ۱ و ۲ بحران دیگری است که با آن با دولت پزشکی روبرو می شود ، عواقب دستورالعمل های ناکارآمد ارز دولت سیزدهم. در طی این دولت ، عدم توانایی ادغام نرخ ارز و اتخاذ دستورالعمل های متناقض منجر به شکاف بین نرخ ارز آزاد و نرخ بهره رسمی شد. مخالفان ارز مالیات های فردی که از تأثیر آنها در طراحی سیاسی استفاده می کردند ، مانع از روند اصلاح این روند و تشویق دستورالعمل های نادرست ارز می شوند.
دو عامل اصلی در این زمینه وجود دارد:
-
وجود جستجوهای اجاره ای در سیستم مبادله ارز: بسیاری از ذینفعان هنوز نمی خواستند شکاف قیمت بین ارز ترجیحی و ارز آزاد را از بین ببرند ، زیرا این تفاوت پایه و اساس سود عمده برای واردکنندگان و موسسات خاص بود.
-
فشار برای حفظ دستورالعمل های ارز کاذب: مقاومت در برابر اجرای نرخ ارز منجر به افزایش تقاضای اشتباه برای دلار ارزان شد و همین امر منجر به از بین رفتن ذخایر ارزی این کشور شد. با افزایش جریان سرمایه ، منابع ارزی خود را در معرض فشار اضافی قرار می دهد و راه را برای بحران ارزی در دولت جدید هموار می کند.
از دست دادن ذخایر ارزی و افزایش تقاضای اشتباه برای دلار ارزان نتیجه مستقیم سیاست ارز سیزدهم دولت است که باعث بحران ارز فعلی می شود.
آیا دولت می تواند این مشکل را حل کند؟
با توجه به دو قطبی بودن دولت و پارلمان پس از انتخاب وزیر امور اقتصادی ، دکتر هماتی با آزار و اذیت این روش ، وضعیت فعلی را تغییر نمی دهد ، بلکه برای اصلاح مکانیسم اقتصادی کشور به منظور تشخیص تغییرات در طول زمان است.
بعد از آنچه گفته شد ؛ اقتصاد ایران در سالهای ۱ و ۲ در معرض بحران عمیق ارز قرار گرفت که بخش بزرگی از آن میراث سیاست نادرست دولت سیزدهم است. کسری فشرده حساب سرمایه ، مانده حساب منفی مبلغ پرداخت ، بحران کسری بودجه و دستورالعمل های اشتباه ارز ، همه عواملی است که دولت جدید باید در مورد آن فکر کند. در غیر این صورت ، چشم انداز اقتصادی کشور نگران کننده خواهد بود. اصلاحات اساسی در سیستم مالی ، کنترل رشد نقدینگی و اجرای نرخ ارز اقداماتی است که می تواند به طور مؤثر اثرات این بحران را کاهش دهد. با این حال ، ترک این وضعیت نیاز به تصمیمات شجاعانه و اصلاحات ساختاری عمیق دارد که این یک چالش بزرگ برای دولت خواهد بود.