«کار تو بود»؛ چگونه یک پزشک راز قتل با قارچ سمی را فاش کرد
بی بی سی: طی چند دقیقه پس از ورود ارین پترسون به بیمارستان کوچکی در منطقه روستایی روستایی ویکتوریا ، دکتر کریس وبستر متوجه شد که با یک قاتل خنک روبرو است.
او می گوید: “من فهمیدم.” من با خودم گفتم ، خوب ، بله ، شما یک فرد شیطانی بودید. شما همه آنها را مسموم کردید. “
دکتر وبستر در آن روز صبح به معالجه دو نفر از این چهار نفر رفت و هیئت منصفه این هفته اعلام کرد که ارین به عمد قارچ های سمی را در یک وعده غذایی گوشت گاو ولینگتون در ماه ژوئیه خورده است.
وی به جرم قتل دن و گیل پترسون ، والدین همسر سابقش -و همچنین خواهر گیل ، یک سال ۲ ساله ، ویلکینسون ، گناهکار شناخته شد. وی همچنین به دلیل تلاش برای کشتن ایان ویلکینسون ، کشیش محلی و همسر هدر ، مقصر شناخته شد. ایان پس از چند هفته معالجه در بیمارستان نجات یافت.
اما در ابتدا ، هنگامی که هان و یان با علائمی شبیه به گاستروانتریت شدید به بیمارستان Longata رفتند ، دکتر وبستر و تیمش فکر کردند که با مسمومیت غذایی جمعی روبرو هستند.
دکتر وبستر می گوید: “در یک مقطع ، من پرسیدم که چه طعم و مزه بیف ولینگتون را مزه می کند و او گفت که این خوشمزه است.”
شک پزشک در گوشت گرفتار شد. او چند نمونه از خون را ضبط کرد و آنها را با امکانات پزشکی بهتر به شهری فرستاد و سپس به ویلکینسون وصل شد.
اما به زودی ، پزشک معالجه دون و گیل در بیمارستان دوندنونگ (حدود ۵ دقیقه) با او تماس گرفت و فرو ریخت.
وی به دکتر وبستر گفت که این مشکل گوشت نیست بلکه قارچ است. و اینکه بیماران وی در آستانه مرگ هستند.
پزشک بلافاصله دوره درمانی را تغییر داد ، شروع به تلاش برای نجات جان این شکست کرد و آماده بود تا بیماران را برای مراقبت های تخصصی به بیمارستان بزرگتر منتقل کند.
در این لحظه ، زنگ ورودی بیمارستان زنگ زد.
در پشت پنجره امنیتی ، زنی بود که فکر می کرد معده ناراحت است.
“من گفتم ، صبر کنید ، نام شما چیست؟ او گفت:” ارین پترسون. “
“من فهمیدم … او سرآشپز آن غذا بود.”
او ارین را به بیمارستان واگذار کرد و به او گفت که او و میهمانانش همه مسمومیت کشنده ناشی از قارچ های سمی دارند. وی سپس از او در مورد منبع قارچ هایی که در غذای ساخته شده در خانه خود استفاده شده بود ، پرسید.
او می گوید: “پاسخ او فقط یک کلمه بود: فروشگاه ولوریت.” و در آن لحظه همه چیز در ذهن من آشکار شد. “
دکتر وبستر توضیح می دهد که دو چیز باعث شده او در همان زمان تحقق یابد.
اول ، این یک جواب عجیب بود. اگر او اعتراف کرد که قارچ های وحشی را جمع آوری کند ، مانند بسیاری از افراد محلی ، ممکن است شک نداشته باشد. اما او ادعا كرد كه قارچ را از یك فروشگاه زنجیره ای با استانداردهای سخت ایمنی مواد غذایی خریداری كرده است كه به نظر می رسد مشکوک است.
دوم ، هیچ واکنشی نگران کننده از دو فرزند این مادر وجود نداشت. اگرچه تنها چند متر از آنجا فاصله داشت که یان و هدر – بستگان ادعا کردند که آنها را دوست دارند – آنها در بستر بیمارستان بسیار بیمار بودند.
وی برای معاینات اولیه پزشکی ارین را به پرستاران گرفت و سپس به بیمارستان دوندنونگ برای زوج ویلکینسون رفت. او به یاد می آورد که زوج سالخورده در آمبولانس قرار داشتند و هدر در حالی که درها بسته شده بود از او بخاطر مراقبت از وی تشکر کردند.
او می گوید: “و من می دانستم.” صحبت کردن در مورد آن بدون احساسات واقعاً دشوار است.
“او به راحتی می توانست برعکس و فریاد بکشد … از هر کاری که نکردید متشکرم!”
او می گوید که شاید پذیرش چنین تشکر از شنیدن اعتراض او سخت تر بود: “می دانید ، من زودتر متوجه مسمومیت نشدم.”
اما او هیچ وقت برای فکر کردن در مورد این جلسه نداشت و با عجله به اورژانس بازگشت ، اما دید که ارین علیرغم توصیه پزشکانش ، پزشکان خود را مرخص کرد.
دکتر وبستر تصمیم گرفت پس از تلاش ناامیدانه برای تماس با تلفن همراه خود در حالی که گیج و نگران است ، با پلیس تماس بگیرد.
وی در متن ضبط شده از تماس پخش شده در دادگاه ، شنید که وی به پلیس می گوید: “من دکتر کریس وبستر از بیمارستان لئونگاتا هستم.” من نگران این بیماری هستم که قبلاً آمده است ، اما اکنون وی بیمارستان را ترک کرده است و ممکن است در معرض سم کشنده ناشی از قارچ باشد. “
او نام خود را برای اپراتور فراخواند و آدرس خود را داد.
آنها پرسیدند ، “حالا بالا برو؟”
دکتر وبستر پاسخ داد ، “او فقط پنج دقیقه در اینجا ماند و بعد رفت.”
در دادگاه ، ارین گفت که از شنیدن اطلاعات شگفت زده شد و برای تغذیه حیوانات به خانه بازگشت و کمی جمع آوری کرد ، سپس قصد بازگشت به بیمارستان را داشت.
دادستان از او پرسید ، “پس از آنكه كاركنان معالجه به شما گفتند كه احتمالاً سمی بوده اید ، آیا این آخرین چیزی نیست كه به ذهن شما رسید؟”
ارین با لحنی چالش برانگیز گفت: “شاید این آخرین کاری باشد که شما انجام می دهید ، اما این همان کاری بود که من انجام دادم.”
اما قبل از ورود پلیس به خانه وی ، ارین داوطلب بیمارستان شد. دکتر وبستر سپس سعی کرد او را متقاعد کند که فرزندان خود را – که به گفته وی ، غذای باقی مانده را خورده بود – به بیمارستان بیاورد.
ارین به هیئت منصفه گفت که این آگاه نیست ، اما از لحن پزشکی ناراحت بود که به نظر می رسید “سر” است. وی افزود: “بعداً فهمیدم که این لحن طبیعی اوست.”
دکتر وبستر اندکی پس از آن جلسه مرخص شد. اما دادگاه شنید که آزمایشات پزشکی انجام شده روی ارین و فرزندانش هیچ نشانه ای از مسمومیت با قارچ کشنده نبوده و پس از ۴ ساعت در بیمارستان مرخص شده است.
حکم دادگاه “باعث آرامش”
دو سال بعد ، هنگامی که خبر هیئت منصفه از طریق تلفن وی ظاهر شد ، دکتر وبستر شروع به لرزیدن کرد.
او یکی از شاهدان اصلی دفتر دادستان بود و با “انتظار سنگین” دست و پنجه نرم کرد.
او می گوید: “اگر تصویر داستان برای هیئت منصفه معنا پیدا کند ، اگر یک قطعه کوچک از معما وجود نداشته باشد ، ممکن است کل محاکمه مختل شود … من واقعاً نمی خواستم تحت فشار قرار بگیرم.”
او می گوید این رأی “آرام” شده است زیرا او نقش خود را در حسابداری برای ارین پترسون بازی کرده است – که او را “شر” می داند.
او می گوید: “گویی عدالت انجام شده است.”
با این حال ، برای او ، بهترین پایان این داستان دیدن ایان ویلکینسون – تنها بازمانده – برای اولین بار از زمان اعزام وی توسط آمبولانس به بیمارستان تخصصی است.
او می گوید: “هدر خیلی بد بود و اکنون می بینم که ایان در حال ایستادن است ، گویی این یک نقطه پایانی برای داستان است.”
“این کمی آرامش من را به همراه آورد.”