کالبدشکافی بحران ساختاری اقتصاد رژیم صهیونی در نیمه اول 2025
تاریخ اقتصاد اقتصاددان برای ده ها سال تاریخ یک معجزه بوده است. معجزه بحران های ژئوپلیتیکی برای یک کشور استارتاپ پویا و قدرت فناوری جهانی. این اقتصاد ، که به نظر می رسید گنبدی آهنی نامرئی در برابر شوک های خارجی دارد ، همواره با بحران های مبتنی بر نوآوری ، سرمایه انسانی و ادغام در بازارهای جهانی به وجود آمده است. اما داده های منتشر شده در نیمه اول سال ۲۰۲۵ داستانی کاملاً متفاوت و نگران کننده را نشان می دهد. این داده ها نشان می دهد که ادامه و توزیع درگیری های نظامی ، به ویژه جنگ در غزه و رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی ایران ، هزینه هایی را تحمیل می کند که دیگر نمی توانند مانند گذشته مدیریت شوند.
در آن زمان ، اقتصاد رژیم صهیونیستی به “شکنندگی ساختاری” منتقل شد. بحران فعلی دیگر یک چالش کوتاه مدت یا رکود دوره ای نیست ، بلکه یک بحران سیستماتیک است که هدف آن به ستون های اصلی رشد اقتصادی رژیم (مانند سرمایه گذاری های خصوصی ، مصرف داخلی و تجارت بین المللی) است. موارد زیر با کالبد شکافی جنبه های مختلف این بحران نشان می دهد که چگونه پارادایم “اقتصاد جنگ” مبانی اقتصادی رژیم و آینده را می بلعد ، آن را به یک بخش استراتژیک می رساند.
- ۳.۵ ٪ تولید ناخالص داخلی و هشدار رکود سقوط می کند
مهمترین و هشدار دهنده ترین سیگنال بحران اقتصادی در دفتر سرشماری عامیانه اسرائیل ظاهر شد. گزارشی که تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) ۳.۵ ٪ (تولید ناخالص داخلی) را در مقایسه با سه ماهه قبلی در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۵ نشان می دهد. برای درک عمق این فاجعه ، این تعداد باید در متن تاریخی قرار گیرد. این یکی از جدی ترین کاهش های فصلی در تاریخ معاصر اسرائیل است و از شوک های بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ و حتی اپیدمی Kavid-19 فراتر می رود.
این پاییز یک انحراف آماری ساده نیست ، بلکه نمادی برای تجزیه کیفی است. این تعداد به معنای متوقف کردن خطوط تولید ، بستن شرکت های کوچک و متوسط ، از دست دادن تعلیق پروژه های ساختمانی و هزاران شغل است. این انقباض نشان می دهد که اقتصاد اسرائیل دیگر قادر به جذب شوک های متوالی نیست و موتورهای رشد آن خطرناک بودند. این اولین باری است که به جای تأثیرگذاری بر یک یا دو بخش ، اثرات یک درگیری نظامی طولانی مدت را به سمت رکود عمیق سوق می دهد.
تجزیه و تحلیل اجزای تولید ناخالص داخلی تصویری دقیق تر و تاریک تر از بحران را ارائه می دهد. این آمار نشان می دهد که چگونه یک بخش دولتی متورم و شبه نظامی بخش خصوصی و تولیدی را خفه می کند.
- اعتبار بخش خصوصی: دو آمار از بقیه تکان دهنده تر است. یکی ۶۷.۸ درصد از سرمایه گذاری در شرکت ها و دیگری کاهش مصرف خصوصی ۲۶.۹ درصد است. سرمایه گذاری های فعلی خون در رگهای اقتصاد رژیم مدرن و آینده. کاهش تقریباً ۷۰ ٪ به این معنی است که نه تنها سرمایه گذاران خارجی بودجه خود را بر اساس خطر ژئوپلیتیکی برون سپاری کرده اند ، بلکه سرمایه گذاران داخلی به دلیل عدم اطمینان مطلق در مورد آینده ، هر برنامه توسعه را رها کرده اند. این یک فاجعه بلند مدت است زیرا زیرساخت های نوآوری و فناوری ، که اصلی ترین مزیت اسرائیل بود ، فرسایش می یابد. از طرف دیگر ، کاهش شدید مصرف خصوصی نشان می دهد مورد اعتماد عمومی و بدبختی روزافزون خانواده ها. این نتیجه فراخوان گسترده برای کارمندان ذخیره ، کاهش ایمنی شغلی و تورم ناشی از هزینه های جنگ است.
- هزینه های دولت و تزریق پول مخرب: بر خلاف این تجزیه جهانی ، بخشی غیر طبیعی شده است. هزینه های دولتی ۸۸.۱ ٪ افزایش یافته است. این رشد نشانه سلامتی نیست بلکه نشانه بیماری حاد است. این پول عمدتاً برای خرید سلاح ، تدارکات جنگ و پرداخت حقوق نیروهای ذخیره شده هزینه می شود. این یک الگوی اقتصادی غیرمولد است که در آن منابع اقتصادی به جای سرمایه گذاری در آموزش ، بهداشت یا زیرساخت ها به طور مستقیم به حوزه تخریب منتقل می شوند. این “تفنگ علیه کره” کوتاه مدت می تواند امنیت آشکار را ارائه دهد ، اما در دراز مدت ، ظرفیت امنیت داخلی رژیم را با جمع آوری بدهی ها و فرسایش می ترساند.
- انزوای تجاری: کاهش صادرات و ۴۲ درصد واردات بعد دیگری از بحران را نشان می دهد. رژیم صهیونیستی عمیقاً به تجارت جهانی بستگی دارد. کاهش صادرات ، به ویژه در بخش پیشرفته فناوری ، نشان می دهد که مشتریان بین المللی به دلیل خطرات زنجیره تأمین و فشار سیاسی گزینه های دیگری را برای محصولات اسرائیلی پیدا می کنند. کاهش جدی در واردات همچنین نشان دهنده کاهش تقاضای داخلی برای کالاهای مصرفی و نشانه فعالیت های تولیدی است که به مواد اولیه و ماشین های وارداتی بستگی دارد. این هشدار از انزوا رو به رشد اقتصادی اسرائیل در صحنه جهانی است.
- ارواح بدهی و گروگان آینده -برای امنیت امروز
یکی از پایدارترین میراث جنگ با جمهوری اسلامی ایران ، کوهی بدهی خواهد بود که نسل های آینده را به خود اختصاص می دهد. تجزیه و تحلیل بانک مرکزی اسرائیل و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) بسیار هوشیار است. نسبت بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی ، که قبل از جنگ در سطح مدیریت بود ، اکنون در روند صعودی خطرناک قرار دارد و در صورت ادامه جنگ انتظار می رود از ۶۹ ٪ تجاوز کند و بتواند به ۷۱ ٪ برسد.
این تعداد فقط برای اقتصاددانان مهم نیست. افزایش بدهی به معنای افزایش هزینه های وام دولت در بازارهای جهانی ، کاهش رتبه اعتباری کشور و در نتیجه محدودیت جدی محیط مالی دولت برای سالهاست. این بدان معنی است که بودجه کمتری برای آموزش ، بهداشت ، حمل و نقل و چاه های اجتماعی وجود دارد. دولت باید مالیات را افزایش دهد یا خدمات عمومی را برای پرداخت بدهی های خود کاهش دهد ، که هر دو نارضایتی اجتماعی را می پذیرند. در حقیقت ، با سیاست فعلی خود ، دولت اسرائیل آینده اقتصادی کشور را برای ارائه امنیت کوتاه مدت امروز می گیرد.
- بخش های اجتماعی: در مورد ترازنامه های مالی بسیار انتقادی
غلظت بر آمار کلان اقتصادی نباید از اثرات عمیق اجتماعی این بحران غافل شود. جنگ و رکود باعث ایجاد شکاف های خطرناک در جامعه اسرائیل می شود:
- فرار از مغز و سرمایه انسانی: قلب ضرب و شتم “ملت استارتاپ” منابع انسانی تخصصی و خلاق آن است. با توجه به سرمایه گذاری ها ، افزایش عدم اطمینان و چشم انداز اقتصادی تاریک ، بسیاری از نخبگان فناوری ، پزشکان و دانشگاهیانی که در مناطق اشغالی زندگی می کنند به طور جدی در مورد مهاجرت فکر می کنند. این پدیده می تواند برای یک مزیت رقابتی طولانی مدت اسرائیل از طریق جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی ایران ، ضربه جبران ناپذیری ایجاد کند.
- تخریب طبقه متوسط و شرکت های کوچک: بار اصلی این بحران بار شرکت های کوچک ، صنعت گردشگری ، رستوران ها و کارمندان روزانه است. در مقابل ، صنایع بزرگ نظامی و شرکت های امنیتی سایبری می توانند از این وضعیت بهره مند شوند. این امر منجر به افزایش نابرابری اقتصادی و تضعیف طبقه متوسط (که باعث تضعیف ستون فقرات یک جامعه پایدار می شود) خواهد بود.
- افزایش بارهای داخلی: فشار اقتصادی معمولاً منجر به افزایش تنش های اجتماعی و سیاسی می شود. تفاوت بین بخش های مختلف جامعه در مورد هزینه های هزینه های جنگ (مانند رهایی برخی از گروه های مذهبی از خدمت سربازی) در رکود اقتصادی بسیار جدی تر خواهد بود.
شمارش معکوس گنبد آهن
تجزیه و تحلیل نیمه اول سال ۲۰۲۵ به وضوح نشان می دهد که اقتصاد اسرائیل در یکی از حساس ترین بخش های تاریخ خود نهفته است. این بحران از دست دادن چرخه نیست ، بلکه نتیجه مستقیم یک انتخاب استراتژیک است. این به معنای اولویت بندی یک رویکرد نظامی بی پایان برای پایداری اقتصادی و اجتماعی است. الگوی اقتصادی که زمانی مبتنی بر نوآوری ، باز بودن و پویایی بخش خصوصی بود ، اکنون جایگاه خود را در یک اقتصاد جنگ بسته ، دولتی و غیرمولد راه اندازی کرده است.
چشم انداز آینده بسیار ناشناخته است و به تصمیمات آینده راهنماهای رژیم مرتبط است. ادامه مسیر فعلی ، رژیم صهیونیستی را به سمت اقتصادی و افزایش انزوا بین المللی و فرسایش سرمایه اجتماعی حتی با پیروزی های تاکتیکی در میدان نبرد سوق می دهد. بازگشت به مسیر رشد و ثبات مستلزم بررسی و درک استراتژیک اساسی است که امنیت طولانی مدت یک منطقه نه تنها توسط قدرت نظامی تأمین می شود ، بلکه ریشه های عمیقی در رونق اقتصادی ، ثبات اجتماعی و موقعیت سازنده ای در جامعه بین المللی نیز فراهم می کند. اسرائیل اکنون در این فاصله سرنوشت ساز قرار دارد.
* محمد امین هاگوگو ، مسئول مرکز سوئیچ اقتصادی اقتصادی ایران برای مطالعات استراتژیک آژانس خبری Tasnim
پایان پیام/