گرانی ارز ناشی از تحریم و بی ثباتی در سیاست خارجی است؛ دنبال جمشید بسمالله نباشید

عامل اصلی و مهم رشد آسانسور نقدینگی است. در واقع ارز گران نمی شود، بلکه ریال بی ارزش می شود. واحد پول همان است که بود. قدرت خرید دلار در کوتاه مدت تفاوتی نمی کند.
افق میهن روزنامه هم میهن در سرمقاله امروز خود نوشت:
اولین قدم برای حل هر مشکلی شناخت دقیق آن است؟ بهترین پزشکان نیز پس از معاینه و آزمایش های دقیق درمان را انجام می دهند. اگر تشخیص به درستی انجام شود و امکانات درمانی و دارو وجود داشته باشد، امکان درمان و رفع مشکل وجود دارد وگرنه خیر.
آقای مزیکیان هر تقصیری هم داشته باشد سعی نکرده بهانه ای برای توجیه وضعیت اقتصادی کشور از جمله قیمت ارز بیاورد و با علل غیرمرتبط برخورد کند و افزایش قیمت ارز را توطئه این و آن بداند. امیدواریم بعد از این وارد این دسته بندی ها نشود. او هفته گذشته به صراحت گفت که گرانی تقصیر مجلس و دولت است. یک کلمه دقیق و البته ناقص است که باید تکمیل شود.
اکنون جناب آقای آژه ای رئیس محترم قوه قضائیه مجدداً به سازمان بازرسی کل کشور دستور داده اند: «مسئله ارز را رها نکنید و سازمان بازرسی باید به صورت جدی و همه جانبه بر افزایش قیمت ارز نظارت داشته باشد و باید علل مشکلات ارزی به درستی شناخته شود و راهکار عملی برای رفع آن ارائه شود.
اگر قرار باشد از سوی امثال جمشید انجام شود بسم الله قیمت ارز پایین می آید که هم اکنون به همان قیمت ۱۳۰۰ تومانی سال ۱۳۹۲ که معاون احمدی نژاد اعلام کرده است؛ قیمت ارز پایین می آید. جمشید بسم الله «روی چارپایه می ایستد و قیمت ارز را تعیین می کند»; و قرعه دستگیری به نام او افتاد. فراموش نکنیم که در این ۱۳ سال قیمت ارز ۱۰۰ برابر شده است. بحث ارز و علل افزایش قیمت آن یکی از واضح ترین موضوعات است، شاید مواردی از سوء رفتار وجود داشته باشد اما هیچ کدام از اینها تاثیر محسوس و دائمی بر قیمت آن ندارد.
عامل اصلی و مهم رشد آسانسور نقدینگی است. در واقع ارز گران نمی شود، بلکه ریال بی ارزش می شود. واحد پول همان است که بود. قدرت خرید دلار در کوتاه مدت تفاوتی نمی کند. مثلا می توانید حدود یک کیلو برنج خوب پاکستانی بخرید. اما برای خرید ریالی آن باید بیشتر از قبل هزینه کنید چون نقدینگی در این ریال ها ریخته شده است. بنابراین، استفاده از کلمه “ارز گران” کاملاً ناکافی است و باعث تصور اشتباه می شود. مثل این است که دماسنج ۴۰ درجه دمای بدن مریضی را نشان دهد که تب بالایی دارد اما فرض کنیم دماسنج مشکل دارد.
دلیل دوم تحریم است. این بحران از سال ۱۳۹۰ شروع شده است. قبل از آن تحریم ها چندان گسترده و بحرانی نبود. گزارش رسمی دولت درباره تاثیرات تحریم ها بر رفاه ایرانیان را ببینید. به خوبی نشان می دهد که شاخص رفاه ایرانیان از سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ روندی نزولی داشته و تنها در فاصله سال های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ که دوره برجام بوده، بهبود یافته است. اگرچه از سال ۲۰۱۰ تاکنون ۴ دولت مختلف در راس کار بوده اند، اما ارز در همه آنها روند صعودی خود را حفظ کرده است. بنابراین بدون حل این مشکل نباید به دنبال کاهش تورم و در نتیجه کاهش یا تثبیت نرخ ارز بود.
دلیل سوم؛ کاهش عرضه ارز این خبر ممکن است به صورت عمومی منتشر شود یا نباشد، اما منابع ارزی کشور حتی در سطح قبلی برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون کشور کافی نیست. هر چیزی که کمبود عرضه داشته باشد و تقاضای فزاینده ای داشته باشد، قیمت آن افزایش می یابد.
دلیل چهارم؛ بی ثباتی در روابط خارجی و رفع نکردن سایه جنگ. اتفاقی که در استرالیا رخ داد بلافاصله تاثیرات خود را بر پول ایران نشان می دهد. همه اینها باعث افزایش تقاضا برای ارز می شود. فرار سرمایه یکی از عوامل این وضعیت است.
علت پنجم؛ نداشتن چشمانداز و امید به آینده. این وظیفه ساختار سیاسی است که طوری رفتار کند و سیاست گذاری کند که مردم به آینده امیدوار باشند.
علت ششم؛ ناکارآمدی بخش مهمی از مدیران و نمایندگان دولت و سایر مناصب امور است. قانون انتصاب افراد در مشاغل مصوب مجلس که اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و افراد واجد شرایط را از تصدی مناصب محروم می کند، موجب ناکارآمدی و رکود مطلق اداره کشور می شود.
دلایل دیگری نیز وجود دارد، اما این مقدار کافی است. پس اگر قوه قضائیه و بر این اساس سازمان بازرسی قصد حل مشکل را دارد باید به این مسائل رسیدگی کند. اگر از مورد اول یعنی افزایش نقدینگی که خلاف شرع است جلوگیری کنید تقریبا ۸۰ درصد راه طی شده است. در غیر این صورت حتی ده بار دیگر نتیجه ای حاصل نمی شود. اگر زود اقدام نکنید، اقتصاد ایران دیر یا زود دلاری می شود، دیگر کاری نمی توانید انجام دهید.










