فرهنگ و هنر

یکی به میخ، یکی به نعل!

ایران تحلیل – یوسف خاکیان: چند روز پیش محمد خزایی رئیس سازمان سینمایی از هنرمندانی که قبلا در عرصه سینما فعالیت داشتند و چند سالی است که گوشه نشین هستند و هیچ فیلم و بازی جدیدی نمی سازند دعوت کرد. نقش در هر اثر تجسمی، برای بازگشت به میدان. و باز هم فعالیت هنری اش […]

ایران تحلیل – یوسف خاکیان: چند روز پیش محمد خزایی رئیس سازمان سینمایی از هنرمندانی که قبلا در عرصه سینما فعالیت داشتند و چند سالی است که گوشه نشین هستند و هیچ فیلم و بازی جدیدی نمی سازند دعوت کرد. نقش در هر اثر تجسمی، برای بازگشت به میدان. و دوباره فعالیت هنری خود را شروع کنند، راستش را بخواهید تا زمانی که صحبت های رئیس سازمان سینمایی را شنیدم، یاد چند هنرمند قدیمی افتادم که به دلایلی مدت زیادی است که کار نکرده اند، مثلاً ناصر تقوایی یکی از آنها بود. این افراد که نیازی به معرفی ندارند همه او را می شناسند و خیلی ها دلیل کار نکردنش را می دانند. فکر می کنم آخرین فیلمی که او پشت دوربین بود «چای تلخ» بود که به دلایل نامعلومی نیمه تمام ماند. سال قبل از آن در سال ۱۳۶۰ دو پروژه «زنگی» و «مولوی» را از دست داد که آن ها هم نیمه کاره بودند و البته قبل از این دو پروژه «جنگل کوچک» را هم نیمه کاره رها کرد. در اینجا یک «چرا» بزرگ وجود دارد که می‌توان از آن برای طرح دو سؤال مهم استفاده کرد. اولاً چرا ناصر تقوایی این پروژه ها را ناتمام گذاشت؟ دوم اینکه چرا بعد از سال ۸۲ فیلم دیگری نساخته است؟ ایشان در توضیح پاسخ سوال اول گفتند که به دلیل مسائل مالی و عدم حمایت ادارات دولتی از این پروژه و همچنین موضوع سانسور، تقوایی پروژه های مذکور را به اتمام نرسانده است. خود تقوایی در توضیح پاسخ سوال دوم عنوان کرد تا زمانی که شرایط سینما اینگونه باشد فیلمی نمی سازم. اتفاقا احمدرضا درویش هم صحبت های ناصر تقوایی را بعد از ساخت فیلم «رستاخیز» گفت. بحث ایشان این بود که فیلم من درباره اسلام و امام حسین (ع) است، چرا چنین فیلمی در کشور اسلامی که مذهبش هم شیعه است اکران نشود؟ همین فیلم در خارج از ایران اکران شد و بعدها نسخه دوبله عربی آن در فضای مجازی منتشر شد و سپس نسخه فارسی آن در این فضا منتشر شد اما خود فیلم هرگز در سینماهای ایران اکران نشد. باید دید چرا «رستاخیز» درویش اکران نشد. اما اینکه مردم این فیلم را ندیده اند جای بحث دارد و این بحث مستقیما به این سوال مربوط می شود که مردم رستاخیز را ندیدند، متاسفانه یا خوشبختانه باید بگوییم که مردم فیلم را دیدند، فیلم بسیار خوبی بود. فیلم مانند سایر آثار احمدرضا. درویش که در سینما هم اکران شدند و از تلویزیون پخش شدند، یعنی این فیلم نه تنها در سینما اکران شد، بلکه وقتی مردم فیلم را دیده اند یا قرار بود ببینند، چرا نباید در سال اکران می شد. سینماها؟ وقتی فیلمی را در سینما اکران نمی کنیم و شرایط به گونه ای است که فیلم به فضای مجازی راه پیدا می کند و به صورت مجازی یا با کمترین هزینه در معرض دید عموم قرار می گیرد، به این معناست که سازندگان فیلم مورد نظر. متحمل ضرر مالی می شوند و درست است که همه فیلم ها برای دیدن ساخته می شوند، اما برای ساختن آن ها پول خرج می شود و هیچ کس برای هیچ پولی خرج نمی کند، مردم برای به دست آوردن چیزی پول خرج می کنند، مثلا احمدرضا درویش و گروه تولید «رستاخیز» پول خرج کرد و «رستاخیز» را به امید فروش فیلم در سینما ساخت. مسلم است که وقتی این همه پول خرج می شود و تمام سرمایه صاحبان اثر تجسمی سوخته است، سینماگر و سرمایه گذار با خود می گوید: چرا فیلم بسازم؟ بحث سانسور و ممیزی بخشی دیگر از ماجرای عدم تمایل هنرمندان به تولید آثار جدید است. در همان فیلمی که رئیس با سینه ای محکم و اطمینان فضایی فوق العاده می گوید: «۸۷ درصد
ما مخاطب داریم»، خیلی از هنرمندان کار نمی کنند، یا نمی خواهند کار کنند یا صدا و سیما راه را بر آنها می بندد، در هر دو صورت کار نمی کنند، اما تلویزیون ها مدام می آیند و می گویند: «در صدا و سیما باز است، اگر هنرمندی «خودش نمی خواهد» کار نکند. این دقیقاً مثل این است که به نانوایی ها آرد ندهیم و اعلام کنیم همه نانوایی ها باز است، مردم می توانند بروند نان بیاورند. خب نانی نیست که مردم بخواهند تهیه کنند، آردی نیست که نانوا با آن نان بپزد و به خلق خدا بدهد. به قول معروف «ما آنقدر نیستیم که شما فکر می کنید». در موضوع سینما وقتی آقای خزایی حرفی می زند شنونده فکر می کند بدون فکر حرف می زنند یا درباره حرفشان تحقیقی نکرده اند وگرنه اینطور حرف نمی زدند. چگونه می توان امیدوار بود که در فیلمی که اهالی صنعت از آن عصبانی هستند، رونق بگیرد؟ چطور فکر می کنید کسانی که کار نمی کنند بیایند کار کنند؟ خب برادر من این تقوای آنهاست و این درویش فیلم میسازد، این عشق آنهاست، چرا کار نمیکنند چون اراده آنها نیست، شرایط و موقعیتی که سالها سینما گرفتار آن است، باعث اینها شده است. مردم کار نکنند، شما می گویید بزرگان و جانبازان بیایند سر کار، پس وقتی راه ها بسته است چگونه می توانند کار کنند؟ کیانوش عیاری را مثال می زنیم. خدا رحمت کند که شرایط را برای «ویلای ساحلی» عیاری فراهم کرده بودید وگرنه این فیلم هم مثل فیلم های قبلی این کارگردان اکران نمی شد. توجه کنید جدا از «کاناپه» که در سال ۱۳۷۴ ساخته شد و هنوز رنگ پرده را ندیده و «خانه پدری» که در سال ۱۳۶۸ ساخته شد و پس از ده سال برای مدت بسیار کوتاهی روی پرده رفت. فقط عیاری خوشحالید که با تلاش شما «ساحل ویلا» حالا روی اکران سینماست؟ یک کارگردان چند سال زندگی می کند و در این سال ها چند فیلم می سازد و فیلمش مدام با مشکل اکران مواجه است؟ توجه داشته باشید موضوعی که گفتیم فقط مختص افراد قدیمی نیست، کارگردانان جوان هم همین مشکل را دارند، آیا «سیشلیک» محمدحسین مهدویان اکران نشده است؟ «روشن» روح الله حجازی منتشر شد؟ چند فیلم از جشنواره دوره قبل باقی مانده که هنوز اکران نشده است؟ مثلا «برادران لیلا» ساخته مهدی راستی، حالا که خبر رسیده برخی فیلم ها به بخش سودای سیمرغ چهل و دومین جشنواره فجر راه نیافته اند، دلیل این همه اتفاق منفی در سینمای ایران چیست؟ چرا “نمیشه؟”، چرا “نباید؟” اگر جواد عزتی کارگردان فیلم اول است، بهرام افشاری هم کارگردان فیلم اول است، چرا فیلم جواد عزتی وارد جشنواره می شود اما فیلم بهرام افشاری وارد جشنواره نمی شود، اصلا بحث بد بودن فیلم جواد نیست. جواد هم خیلی خوبه و همه دوستش دارن. و خوشحالند که برای اولین بار پشت دوربین می نشیند و کارگردانی می کند، دمش گرم است، از آمدن جواد عزتی حرف نمی زنیم، او پا به چشم ما می گذارد، بیا سینما مال جواد عزتی است، ما هستیم. در مورد شما صحبت می کنم که می گویید آنهایی که منزوی شده اند باید بیایند. و کار در سینما، چرا راه بهرام افشاری را بستند؟ خبرها حاکی از آن است که فیلم او نتوانست به جشنواره راه پیدا کند، اگر متفاوت است به ما بگویید تا ما هم بدانیم چه انتظاری دارید که بهرام افشاری که فیلمش را بازی کرده یکی از پرفروش ترین فیلم های جهان باشد. با سینمای ایران اینطور برخورد می شود؟ دوست داری یکی مثل ناصر تقوایی بیاد تو این سینما فیلم بسازه؟ چرا باید بیاید؟ وقتی بیشتر راه ها با سانسور، عدم اکران، نرفتن به جشنواره فجر و… تمام می شود، چرا فیلمساز باید گوشه نشینی اش را رها کند و بیاید فیلم بسازد؟ اینهمه فیلم داریم که ساخته شده و اکران نشده، اکران شده اند؟ آیا سازندگان آنها می توانند به انتشار امیدوار باشند؟ آقای خزایی اگر مطالب صفحه فرهنگی روزنامه ایران تحلیل را مطالعه کرده باشید، می دانید که نویسنده این گزارش هم از شما و عملکردتان در سازمان سینمایی تمجید کرده و هم از عملکرد شما انتقاد کرده است. افشاری پسر عموی ماست و با جواد عزتی دشمنی نداریم، فقط برای این سینما می تپد و در حال تپیدن می سوزد چون به قول شما خیلی ها از این سینما دور شده اند و گوشه ای را انتخاب کرده اند. فقط دعوت کردن و گفتن “بیا” کافی نیست برادر خزایی باید شرایط حضور این هنرمندان را در سینما فراهم کنید، ما نمی گوییم کار نمی کنید، اتفاقا ما معتقدیم که هستید. کار، ما هم معتقدیم در سینمای ما، برخی هنرمندان، برخی فیلم ها (حداقل در جشنواره جهانی فیلم فجر) یا نمی توانند یا نباید حضور داشته باشند و این «نبایدها» و این «نبایدها» را به برخی می گویند. هنرمندان قدیمی: “اینجا بنشین و کلاهت را بگیر تا باد نوزد.” امیدوارم اوضاع بهتر شود و مرهمی بیابید برای این سینمای خسته و این سینماگران بسیار خسته که بر زخم هایشان بگذارند تا مریضشان التیام یابد. البته امیدواریم بعد از مرگ سهراب این معجون به سینمای ایران نیاید چون اگر این اتفاق بیفتد زحمات شما بی فایده خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا