یک سریال کارآگاهی جدید با نام «بازنده»
سریالی که به تازگی منتشر شده طبق قانون چند سال اخیر در قسمت اول با موجی از نقدها و نکات مثبت برخی رسانه ها روبرو شد. با این حال، به نظر می رسد که برخی از این تمجیدها ممکن است بیش از حد باشد، به خصوص با توجه به اینکه تاکنون تنها یک قسمت از این سریال منتشر شده است. در ادامه نگاه واقعی تری به سریال «بازنده» خواهیم داشت. با ما همراه باشید.
یکی از نکات مثبت سریال «بازنده» که نمی توان آن را نادیده گرفت فضای آن است. استفاده از لوکیشن، طراحی صحنه و نورپردازی قابل توجه است و تا حدودی توانسته فضای مناسبی برای روایت داستان ایجاد کند. این جنبه از سریال قطعا یکی از دلایلی است که توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرده است. اما اگر از منظر داستانی به سریال نگاه کنیم در حال حاضر با یک سریال معمولی روبرو هستیم.
داستان سریال در قسمت اول به گونه ای معرفی شد که شخصیت ها و خطوط داستانی هنوز به طور کامل توسعه نیافته اند. از این رو، قضاوت زودهنگام درباره کیفیت کلی سریال ممکن است کمی ناعادلانه باشد. چیزی که جای تعجب دارد، میزان نقدهای مثبت و تمجیدهای بی حد و حصری است که پس از پخش تنها یک قسمت از سریال صورت گرفته است. این نوع بازخورد ممکن است مخاطب را گمراه کند و انتظارات غیر واقعی ایجاد کند. اگرچه این سریال پتانسیل بالایی برای موفقیت دارد، اما تاکنون تنها شاهد یک اثر معمولی با پتانسیل مشخص است.
یک “بازنده” که می خواهد برنده شود!
البرز کوشیار با تمجید از این سریال در سینما نوین گفت: چه بهتر از این که در ترافیک درام های اجتماعی و رئالیتی شوهای با زندگی روزمره و بعضاً خوش سلیقه، سریالی با جنسیت متفاوت بیرون بیاید. رنگ و صورت متفاوتی دارد و ترکیب آن ارزش تماشای دوردست را دارد. به خصوص اگر متعلق به نوع معمای جنایی معمولاً نادر باشد. یعنی نورعلی نور. او باید داستان خود را مستقیماً و مانند یک کودک تعریف کند. پازل را برنامه ریزی کنید و سرنخ ها را روی میز قرار دهید. بدون توجه به سطح درک بیننده نباید عبارات پیچیده مضر داشته باشد. بازیگر باشید و از ساختارشکنی در افق میهن بازیگر نترسید.
شخصیت کارآگاه با حضور علیرضا کمالی قطعا تحت الشعاع محبوبیت گریز ناپذیر رضا پروانه در «پوست شیر» قرار گرفته است. حتی اگر بدانیم فیلمنامه «بازنده» قبل از سریال برادران محمودی نوشته شده است. کمالی اما با وجود خودسری های شخصیت، از جمله ضرب و شتم متهم و روی صندلی نشاندن او در همان ابتدا هویت مستقلی دارد که بیننده بومی را به یاد خلق و خوی رضا پروانه می اندازد. حضور بازیگرانی چون سارا بهرامی و صابر ابر که توانایی بالایی در ارائه بازی های سرد و به تصویر کشیدن شخصیت های مرموز و همچنین شکستن کلیشه ها با دعوت از شخصیتی چون پیمان قاسم خانی برای ایفای نقشی جدی و قدرتمند دارند قطعا به نفع خود تمام خواهد شد. از “بازنده”. با همه اینها، ظاهرا “بازنده” راه جهنمی برای بردن دارد!
یک روان درام پر تعلیق
صفحه فیلم سینمای ایده آل نیز فرمول نقد قبلی را تکرار کرد: ژانر رازآلود-جنایی به خصوص زمانی که با داستانی خانوادگی پیوند بخورد، برای مخاطب ایرانی جذاب و دیدنی می شود. سریال «بازنده» داستان خود را با همان ساختار و در همین فضا روایت می کند که البته با لایه های روانکاوی شخصیت ها آمیخته شده و کشش های پلیسی را با نوعی افشاگری روانکاوانه شخصیت ها به هم پیوند می دهد و به این ترتیب ذهن مخاطب از بیرون با تعلیق درام شکل می گیرد و از جنبه درونی با تحلیل شخصیت ها از طریق کشف راز شکل می گیرد و بازنمایی می شود.
کارگردان جوان سریال بازنده که تجربه قبلی اش با سریال کوتاه درمانگر علاقه اش به ژانر سایکودرام را نشان می دهد، در اولین تجربه بلند سینمایی خود با کمک بازیگرانی چون علیرضا کمالی گام بلندی برداشته است. اگر خواهان فضایی جدید و متفاوت در سریال سازی هستید و فکر می کنید که دیگر سریال های نمایش خانگی در حال تکرار شدن هستند، باید گفت که با تماشای حتی یک قسمت از سریال بازنده می توان امیدوار بود که صنعت سریال سازی ایران جان تازه ای گرفته است.
عجله نکن!
اما ایمان عبدلی نگاه متفاوتی به قسمت اول این سریال دارد: در مورد قسمت اول سریال بازنده، حرف زیادی برای گفتن نیست، جدای از تاکید اغراق آمیز که بیشتر حول محور فضاسازی این سریال می چرخد، داستانی به اصطلاح رازآلود که به دلیل ارجاعات به یک، احتمالاً پشتوانه ای انتقادی دارد. خانواده نفتی، ثروت هنگفتی که در یک خانواده است یک کارتل دست به دست می شود، مردی که از راه رسیده و احتمالاً آرزویی دارد، همسایه ای که احتمالاً حریص هم است. بازی ها و شخصیت ها البته در این قسمت سورپرایز خاصی نداشتند، نکته منفی دو سه سکانس کودکانه است که به دلیل آماتور بودن بیش از حد خنده دار به نظر می رسند، مثلاً سکانس جیغ زدن و نحوه ی صدف اسپهدی و برادرش روبهروی همدیگر خیلی بد اعدام میشوند، یا جایی که برادر اسپهبادی از پلیس بیتاب میشود، پلیس او را تهدید میکند که «تو را نمیکشم». به هر حال زمان بیشتری می گذرد تا بتوانیم بهتر قضاوت کنیم.
اشاره به دو رویداد تأثیرگذار
احسان رستگر هم نقد جدی به قسمت اول این سریال دارد. اما به نظر می رسد نگاه منجی پرونده ساز و مسموم است. بخشی از نقدی که او برای این سریال نوشته را با هم مرور می کنیم.
در قسمت اول این مجموعه نکات گلدارشت به عنوان کدگذاری برای حساس کردن مخاطبان مورد توجه قرار گرفت. مثلاً نام مادر «ارگوان امینی» «زهره افتخاری» است و مشخصاً این هویت ناخواسته بین این دو نام با نامهای «مزگان افتخاری» و «امجد امینی» مادر و پدر متوفی است. مهسا امینی»، در ذهن مخاطب نیست. در میان اهداف فرامتنی و زیرمتنی مورد بحث، می توان آن را اساسی ترین هدف ظاهری فیلمنامه نویس دانست، به ویژه با توجه به زمان شروع سریال، از قضا دقیقاً مصادف با سالگرد درگذشت مرحوم مهسا امینی است!
همچنین اشاره نسبتاً نامربوط به ارزش ریالی سرمایه مادر ارگوان یعنی مژگان افتخاری که از همسر سابقش (پدر واقعی ارگوان) به مبلغ دو هزار و هشتصد میلیارد تومان به ارث رسیده است، رمز دیگری است که برخلاف کد قبلی، فقط برای ویژگی ها قابل رمزگشایی است. می تواند باشد؛ این مضامین می تواند با شخصیت و رفتار والدین مهسا امینی نیز قرابت داشته باشد.
کاربران چه گفتند؟
سجاد نوشت: سریال های شبکه خانگی از نظر فنی پیشرفت محسوس و قابل توجهی دارند اما این بی توجهی به زبان فارسی در عناوین سریال های «بازنده» و «گردیزانی» در دو پلتفرم فارسی زبان اتفاق خوبی نیست. . در یک سری تیتراژ آغازین کاملا به زبان انگلیسی است و در سری دیگر پوستر اصلی به زبان انگلیسی منتشر شده است. چرا
موبیسم: سریال جدیدی به نام «بازنده» منتشر شده است. وقتی قسمت اول رو دیدم متوجه شدم که سناریو خیلی شبیه یکی از رمان های خارجی که خوندم هست و بعد از مدتی دیدمش بله! او است! دیدن یک رمان جنایی ایرانیزه شده بسیار هیجان انگیز است.
زرشک: قسمت اول سریال بازده در ژانر پلیسی معمایی با رنگ و لعاب و نور و ریتم و فضایی متفاوت است که ذهن مخاطب را به دنبال داستان تحریک می کند. جدا از اجرا و ناآشنا بودن مکان ها و تیزر انگلیسی که هضمش برای مخاطب عام ایرانی کمی سخت است اما در کل بد نبود.
و طاها: آیا ایران مینی سریال جنایی نوآر می سازد؟ پناه به خدا