ترندهای روز

۷ نکته درباره کیلین مورفی؛ هنرپیشه‌ای که می‌توانست ستاره دنیای موسیقی باشد

پایگاه خبری تحلیلی افق میهن (irtahlil.com):

کیلیان مورفی با بازی در نقش تامی شلبی در سریال Peaky Blinders به ​​شهرت بین‌المللی و تحسین منتقدان دست یافت. او پیش از آن در سه گانه شوالیه تاریکی نقش مترسک را بازی کرد. این سه گانه آغاز همکاری او با کارگردان کریستوفر نولان بود.

او در آخرین فیلم کریستوفر نولان به نام اوپنهایمر بازی کرد که برای آن جوایز متعددی را از آن خود کرد و شانس زیادی برای بردن اسکار بهترین بازیگر مرد دارد. آیریش تایمز او را یکی از بزرگترین بازیگران ایرلندی نامید.

او اخیراً با برنامه دیسک‌های جزیره کویر بی‌بی‌سی مصاحبه کرده است. در این برنامه از افراد مشهور پرسیده می شود که اگر در جزیره ای دورافتاده گیر می کردند یا به چنین مکانی سفر می کردند، دوست دارند چه موسیقی یا کتابی را با خود ببرند.

۱. برای کیلین، بازی در سینما ترسناک تر از بازی روی صحنه است

کیلین می گوید یکی از لذت های تئاتر برای یک بازیگر این است که همیشه یک شانس دوباره وجود دارد. اما وقتی چیزی را روی نوار سلولوئید ضبط می کنید، همیشه همان جا می ماند.

او اعتراف می‌کند که کار روی صحنه برای او چالش‌برانگیزتر است: «همه آن نورافکن‌های غول‌پیکر و کامیون‌های بزرگ و تریلرهای تجهیزات و تکنسین‌ها و همه خدمه و چیزهای دیگر. ناگهان در لحظه برداشت همه ساکت می شوند تا شما اجرا کنید. وقتی بازیگر جوان بودم، آن لحظه برایم خیلی ترسناک بود. فکر می‌کنم اکنون کمی به آن عادت کرده‌ام، اما در ابتدا مقابله با آن بسیار سخت بود.

۲. آهنگی که او را به یاد سفرهای تابستانی با خانواده می اندازد

کیلین پسر بزرگ خانواده آنها بود که سه فرزند دیگر داشت. او با شنیدن آهنگ «پسر در حباب» از پل سایمون از آلبوم گریسلند، دوران کودکی خود را به یاد می‌آورد و می‌گوید: «این آهنگ روی یک نوار کاست بود که همیشه در ماشین پدرم وقتی من بچه بودم. عقب ماشینمون و رفتیم مسافرت: “می رفتیم فرانسه، ایرلند یا جاهای دیگه و کمپ می زدیم.”

نوار کاست این آلبوم پل سایمون همیشه همراه ما بود. من شعر هر یک از آهنگ های او را حفظ کرده بودم، اما فکر می کنم در آن زمان نمی دانستم این آلبوم چه آلبوم خوبی است.

“یک سفر را به خوبی به یاد دارم. ما با کشتی های حامل ماشین به فرانسه می رفتیم. تا جایی که یادم می آید یک مدل نیسان تخته آبی داشتیم. مادر و پدرم جلوی آنها نشسته بودند. من، برادر و خواهرم، من خواهر کوچولو روی صندلی بچه و مادربزرگم همگی روی صندلی عقب نشسته بودند.نمی دانم همه ما چه تناسبی داشتیم.واقعاً برای آن ماشین افراد زیادی بودند.در حالی که می خندید و سرش را تکان می داد، می گوید: “اونا نمی دونن. امروز اجازه نده این غیرقانونی است، اما ما قبلاً اینگونه سفر می کردیم.”

۳. والدین کیلین در جلسات اجرای موسیقی سنتی ایرلندی ملاقات کردند

“آنها در جلسات موسیقی سنتی ایرلندی با هم آشنا شدند و این موسیقی جزء جدانشدنی زندگی ما شد. پدر و مادر من هر دو معلم هستند. از طرف مادر همه نسل ها معلم بوده اند و از طرف پدر کشاورز. ما قبلاً به سمت موسیقی سنتی می رفتیم. اجراهایی که در میخانه ها برگزار می شود. “نوعی از دوران کودکی کلاسیک ایرلندی که والدین بچه ها را به جلسات موسیقی می برند که تا آخر شب ادامه دارد و بچه ها زیر میز پر از چیپس به خواب می روند.”

“فکر می‌کنم درست است که یک آهنگ سنتی ایرلندی را برای برنامه دیسک‌های جزیره کویر بی‌بی‌سی افق میهن کنم، زیرا بخش مهمی از دوران کودکی من بود. باید اعتراف کنم که وقتی نوجوان بودم این نوع موسیقی را کاملا رد کردم و دوست ندارم به آن گوش کنم. اما اکنون دوباره شروع به گوش دادن به موسیقی ایرلندی کرده‌ام و آن را دوست دارم. با گرامافون و گوش دادن به آن، احساس کردم چقدر زیباست.”

آهنگی که کیلین گوش داد “Khenyagar” از بادی سیموس انیس است.

۴. معلم انگلیسی مدرسه راهنمایی که زندگی او را تغییر داد

کیلین می گوید: «دوره ابتدایی برای من سرگرم کننده تر از دبیرستان بود. من در دبیرستان دانش آموز خوبی نبودم و مورد آزار و اذیت قرار می گرفتم. خیلی بد نباشم، اما فکر می کنم برای معلمان سخت بود که چیزی به من یاد بدهند. باید برای والدینم سخت بوده باشد، زیرا آنها خودشان معلم بودند و می‌توانستند حدس بزنند که من به عنوان یک دانش‌آموز در کلاس چگونه بودم.»

“مدرسه ای که من رفتم مدرسه ای بسیار آکادمیک و علمی بود. جایی برای هنر نبود و در عوض روی ورزش تاکید داشتند و من جذب آن نشدم. اما خوش شانس بودم که یک معلم انگلیسی خیلی خوب به نام آقای بیلی وال داشتیم. که شاعر و داستان نویس بود، خیلی مرا تشویق کرد.»

ویلیام وال، اولین برنده جایزه شاعر کورک، در مصاحبه ای با Irish Examiner در سال ۲۰۲۱ گفت: “کیلین در مدرسه نمایشی اجرا کرد. پس از تماشای همان نمایش، متوجه شدم که او ذوق طبیعی برای این کار دارد. شما به راحتی می توانید ببینید. که این مرد توانایی ریباند داشت. نیازی به آموزش ندارد. “علاوه بر این، او مرد دوست داشتنی است و با وجود همه شهرتش، اشتیاق خود را به ایرلند و کورک حفظ کرده است.”

کیلین می گوید: «داشتن یک معلم خوب یک موهبت بزرگ است. داشتن یک معلم خوب برای من بسیار مهم بود زیرا معلمان زیادی در اطراف خود داشتم. آنها می توانند زندگی یک فرد را تغییر دهند. من همیشه فکر می کنم که به کار آنها آنطور که باید اهمیت داده نمی شود. اما معلمان می توانند زندگی شما را در مسیر درست هدایت کنند.”

7 نکته در مورد کیلین مورفی بازیگری که می تواند ستاره ای در دنیای موسیقی باشد

۵. اوپنهایمر به نوع خاصی از بازیگری نیاز دارد

کیلین از ابتدا می دانست که برای بازی در نقش فیزیکدان نظری جی رابرت اوپنهایمر باید بتواند افکار درونی این شخصیت را با کوچکترین حرکات بدن و صورت نشان دهد.

او می‌گوید: «فکر می‌کنم این مدلی از بازی است که همیشه برای من جذاب بوده است. وقتی می‌توانید تفکر شخصیتی را در چهره‌اش ببینید، چهره شخصیت به منظره‌ای قابل دیدن تبدیل می‌شود. می دانستم که کریس (نولان) قرار است از این روش در فیلم استفاده کند.”

“تعداد زیادی از این شخصیت در افکارش و در سرش اتفاق می افتد و برای این کار به نوعی بازی درونی نیاز است. نوعی اجرای کوتاه و کوچک. از طرفی می دانستم که این فیلم قرار است فیلمبرداری شود. با دوربین های IMAX که فرمتی با وضوح و جزئیات تصویر فوق العاده بالا است.این تصاویر قرار است روی یک صفحه سینمای ۲۴ متری نمایش داده شوند.«با دانستن این جنبه های فنی برای من واضح بود که در اینجا نیازی به بازی فیزیکی نیست. “

“نکته مهم این بود که بتوانم تمام این فرآیندهای ذهنی شخصیت را فقط با صورت و چشم ها نشان دهم. اما می دانستم که این فقط برای القای احساسات با چهره نیست. توانایی من در این زمینه بازیگری زیاد نیست. “

اینجاست که فکر می‌کنید شاید بهتر باشد جنبه‌های فردی خود را وارد کنید. سپس همه اینها را با هم ترکیب می‌کنید و تبدیل به نسخه کریس و نسخه من از شخصیت اوپنهایمر می‌شود.

۶. او می توانست یک ستاره در دنیای موسیقی باشد

کیلین در سال های نوجوانی خواننده و گیتاریست گروه Sons of Mr. Green Jeans بود. برادرش نیز از اعضای این گروه بود. برای مدت طولانی به نظر می رسید که حرفه او در موسیقی خواهد بود: “موسیقی چیزی بود که من واقعاً می خواستم انجام دهم. نه کمتر، نه بیشتر. شکی وجود نداشت که بخواهم به حرفه دیگری بروم و برای مدت طولانی به نظر می رسید که می خواهم.

گروه آنها پیشنهاد قراردادی برای ضبط پنج آلبوم از یک شرکت پخش و ضبط در لندن دریافت کرد. اما جاه طلبی های کیلین در این نقطه متوقف شد: “والدین من و والدین سایر اعضای گروه اجازه ندادند این اتفاق بیفتد و حق با آنها بود!” سن در قرارداد با یک شرکت تجاری یا چیزی شبیه به آن.”

گرچه رد قرارداد ضبط ضربه بزرگی برای این هنرمند جوان بود، اما او به سرعت از پس آن برآمد: «باید بگویم واقعاً دلم سوخت، اما هر چه بود پذیرفتم و ادامه دادم».

موسیقی هنوز هم یکی از علایق جدی زندگی کیلین است.

۷. اگر قرار باشد او را به جزیره ای دورافتاده و متروک بفرستند، شاهکاری را انجام خواهد داد.

کیلین می گوید که اگر قرار بود او را به جزیره ای دورافتاده و متروک بفرستند، کتابی با خود می برد: “افق میهن من ممکن است کمی ادعایی به نظر برسد. من یک جلد کتاب از مجموعه ساموئل بکت در خانه دارم که پرتره زیبایی دارد. چهره جدی بکت روی جلد. در تمام این سال‌ها او با چشمان نافذش از بالای قفسه به من نگاه می‌کرد، زیرا من هرگز آن را برای خواندن برداشتم.»

او یکی از نویسندگان مورد علاقه من است و این کتاب مجموعه کاملی از تمام آثار اوست.»

ساموئل بکت در سال ۱۹۰۶ در فاکس راک در نزدیکی دوبلین به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۰ برنده جایزه نوبل شد.

کیلین می‌گوید: «می‌دانم که باید همه آثار او را بخوانم، و روزی خواهم خواند. اگر قرار باشد من را به جزیره ای دورافتاده و متروک بفرستند، فرصت بسیار خوبی است تا جلد تا جلد این کتاب را بخوانم. وقتی تمومش کردم میذارمش یه جایی با روکش قشنگش که انگار منو نگاه میکنه و شاید حسابمون با هم پاک بشه!»

منبع: بی بی سی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا