ورزشی

ردپای «بازیکن‌سالاری» در درگیری شجاع خلیل‌زاده با خبرنگاران!

درگیری شجاع خلیل زاده با خبرنگاران بعد از بازی پرسپولیس و تراکتورسازی از زوایای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. عده ای شجاع را مقصر می دانند، عده ای معتقدند خبرنگاران نباید بعد از بازی لیگ از تیم ملی سوال می کردند و عده ای هم معتقدند هر دو طرف سهم مساوی دارند.

خبرنگاران درباره جام ملت ها از خلیل زاده سوال پرسیدند و باید پذیرفت که خلیل زاده لحن خوبی نداشت و همه خبرنگاران را متهم کرد. طبیعی است که در هر قشری افراد خوب و بد وجود دارند، اما جمع بندی همه آنها قطعاً عقلانی و صحیح نیست.

او می توانست اصلا در میکس زون حاضر نشود و بدون مصاحبه استادیوم را ترک کند، اما ایستاد و حرف زدن، دعوا و غرغر را انتخاب کرد. بنابراین اولین راه شجاع این بود که مصاحبه نکند اما وقتی وارد گفت و گو شد خیلی راحت در مواجهه با سوالات خبرنگاران درباره عملکرد خط دفاعی تیم ملی از «سوال بعدی» استفاده کرد و جواب نداد. این سوال. اصلا می توانست بگوید من اینجا تراکتور را می گویم نه تیم ملی و مصاحبه را تمام کند. در واقع راه های بهتری برای این مدافع تیم ملی وجود داشت تا از این موضوع دوری کند اما او مبارزه و مبارزه را انتخاب کرد.

دلایل زیادی برای رسیدن به این مرحله وجود دارد. نکته مهمی که ممکن است نادیده گرفته شده باشد این است که بازیکنان معمولاً عادت به انتقاد ندارند. البته این تاپیک شامل گروه زیادی از افراد (چه مسئول و چه غیرمسئول) می شود و خیلی ها از انتقاد استقبال نمی کنند اما در مورد فوتبال تفاوت زیادی وجود دارد.

وقتی تیمی – چه تیم ملی و چه باشگاهی – نتیجه نمی گیرد، سیل انتقاد از رسانه ها و کارشناسان به راه می افتد و نوک پیکان به سمت سرمربی و مدیر آن گروه (باشگاه یا فدراسیون) می رود. در واقع در زمان ناکامی همواره کادر فنی و مدیران فدراسیون یا باشگاه متهم هستند و اصولا نقش کمتری برای بازیکن در نظر گرفته می شود.

در شرایطی که بسیاری از مربیان همیشه تاکید می کنند که کارشان قبل از مسابقه است و همه چیز را بازیکنان داخل زمین تعیین می کنند، اما بازیکنان کمترین انتقاد را می پذیرند. این موضوع سالهاست که مطرح است و گویی نباید برخی بازیکنان را لاغرتر از گل خطاب کرد. شاید همین رویه باعث شده تا بازیکنان عادت به انتقاد نداشته باشند و با حرف اول دیوانه شوند.

البته موارد زیادی در این زمینه وجود دارد از جمله اینکه فدراسیون ها در مقاطع مختلف همیشه تیم ملی بزرگسالان را جزو تیم هایی که در اختیار دارند به حساب آورده اند و از سایر تیم ها مانند فوتبال ساحلی، فوتسال، بانوان و پایه غفلت کرده اند. تمامی پاداش ها، حواله ها و تسهیلات در اختیار تیم بزرگسالان است و بقیه تیم ها از امکانات اولیه محروم هستند.

برخی بازیکنان بندهای عجیبی را تحت عنوان آپشن در قراردادهای خود قرار می دهند. دروازه بانی که وظیفه اش گل نخوردن است و برای این کار پول می گیرد، برای هر دفع کلین شیت یا پنالتی یک گزینه در قراردادش دارد. مهاجمی که برای گلزنی دستمزد می گیرد در قراردادش می نویسد که برای هر گلی که زده می شود مقدار مشخصی پاداش می خواهد. مدیران باشگاه ها با این موضوع موافق هستند و البته رسانه ها نیز به این موضوع پر و بال می دهند و اینگونه است که در فوتبال ایران بازیکن حرف اول و آخر را می زند و در نهایت حوصله کوچکترین انتقادی را ندارد. .

در واقع علت اصلی ماجرای اخیر خلیل زاده و تیم ملی را باید در یک کلمه جست و جو کرد. “بازیگری”. در اینکه خبرنگاران باید در زمان و مکان مناسب و با ادبیات مناسب سوالات خود را مطرح کنند شکی نیست اما به نظر می رسد دیکتاتوری بازیکنی که گریبانگیر فوتبال ایران شده است باعث شده تا برخی بازیکنان حتی در بهترین و ایده آل ترین شرایط نیز این حق را مطالبه کنند. نباید گفت؛ ابری بالای چشمانت هست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا